سام ستارزاده
برای هواداران آبیدلی که هشت سال اخیر را بهجای جشن قهرمانی، در حسرت یک مدیریت معمولی و اندکی دلسوز سر کردند، دلچسبتر از یک پیروزی دو گله که با اندکی چاشنی بخت و اقبال به دست آمد و فاصله استقلال با صدر جدول لیگ بیستم را چندان نیز کاهش نداد، کنفرانس مطبوعاتی فرهاد مجیدی پس از این پیروزی بود؛ صحبتها و واکنشهایی که در مجموع یک دقیقه بیشتر طول نکشیدند اما ساعتها حرف ناگفته در آنها نهفته بود.
«هر کاری بکنید، تیم من میبرد.» این مهمترین جملهای بود که از مرد روزهای پاییزی استقلال شنیده شد؛ آن هم در پاییزی که اهالی ساختمان سئول و سعادتآباد بیتوجه به طوفان مشکلاتی که بازیکنان استقلال حتی با معیارهای فوتبال فقیر ایران آن را «بیسابقه» توصیف میکنند، به جرم انتقاد به وضع موجود به مجیدی تاختند و حتی وی را به اخراج از سمتش نیز تهدید کردند. در نتیجه بیتوجهی همین مدیران به بحرانی که اردوی آبیهای پایتخت را فرا گرفته، استقلال بدون چهار ستاره تأثیرگذار فصل خود به مصاف پدیده رفت؛ شیخ دیاباته، هروویه میلیچ، فرشید اسماعیلی و رشید مظاهری که شایعه نارضایتی و جدایی قریبالوقوع هر چهار نفرشان نیز جدی است.
شاید لازم بود که مجیدی میدان مبارزه با همبازی سابقش در استقلال را با برد ترک کند. در غیر این صورت، اعتراض محکم و زیبای وی میتوانست بیمعنا باشد اما با استعفای جسورانهاش در انتهای فصل گذشته و آنچه در دوره سوم خود در استقلال از خود نشان داده، هفت مقدس آبیها هم به هواداران تیم محبوبش اثبات کرده که جز برای خیر و صلاح استقلال دلسوزی نمیکند و هم نشان داده که ترجیحش بر این است که حرفهایش را بهجای رسانهها و کنفرانسهای مطبوعاتی، در میدان عمل بزند.
کادرفنی نیمفصل نخست استقلال و فرهاد مجیدی در همین نقطه از یکدیگر متمایز میشوند. مجیدی هیچگاه به قیمت حفظ نیمکتش از مدیریت باشگاه حمایت نمیکند و در دوراهی هوادار و دیگران، به هوادار پشت نمیکند؛ بلکه از جیب خود پاداش پیروزی شاگردانش را میپردازد و زمانی که در اقدامی بیسابقه مأموران انتظامی با حکم جلب محمدحسین مرادمند به اردوی استقلال میآیند، شخصاً وساطت کرده و برای پرداخت بدهی بازیکنش پیشگام میشود. مجیدی در روز شکست از تئوری توطئه افراد نامرئی علیه خود سخن نمیراند؛ بلکه در میدان عمل برای پیروزی میجنگد تا در پس آن، حقایق تلخی که بر استقلال میگذرند را صادقانه برای طرفداران آن بازگو کند.
شب دوشنبه، بازیکنان استقلال با جزییات مشکلاتی را که مدتهاست در حال تحمل آنها هستند، بر زبان آوردند. این مشکلات تلخ و مدید که همگی در یک مشت مجیدی خلاصه شدند، زمانی که به یاد بیاوریم رقیب پسران آبی در لیگ قهرمانان آسیا به خرید موسی مارگا از پورتو و استخدام لئوناردو ژاردیم (سرمربی موناکو) بسنده نکرده و برای جذب لوکاس مورا نیز خیز برداشته، نه برای استقلال، بلکه برای لیگی که استقلال یکی از پرهوادارترین تیمها و یکی از قطبهای آن است، توهینآمیز پنداشته میشوند. مسئولینی که در قبال استقلال مسئولیتی دارند، اگر با عرق ملی در پست خود فعالیت میکنند و حقیقتاً دلسوز باشگاه هستند، بهجای مؤاخذه تنها تکیهگاه استقلال در روزهای پاییزی کنونیاش، بهتر است به فکر مؤاخذه و تعیین تکلیف مدیرانی باشند که با اهمال خود بحرانهای فعلی را رقم زدهاند.