وصال روحانی
در فاصله یک هفته تا برگزاری سوپرجام فوتبال کشور، پرسپولیس تمامی دلایل لازم را در اختیار دارد تا این مسابقه را هر چه جدیتر بگیرد. این یکی از سه جام اصلی فوتبال ایران است که اگرچه اهمیت آن از عنوان قهرمانی لیگ و فتح جام حذفی کمتر است اما بسان سوپرجام سایر کشورهای صاحب فوتبال، فتح آن یک جام معتبر را به کلکسیون افتخارات تیم فاتح این جام میافزاید و آن را رنگینتر میسازد. چه چیزی هم از این مفیدتر و بهتر که برخلاف لیگ که کسب نتایجی خوب را در 30 مسابقه در طول یک فصل تقریباً 9 ماهه میطلبد و در تضاد با جام حذفی که باید حدود پنج دیدار سخت و غیر قابل پیشبینی را برابر رقبای شناخته و ناشناخته فتح کنید، سوپرجام با بردن فقط یک بازی ولو سخت، در تور صیاد آن میافتد و شادی حاصل از آن، افزایش دهنده امیدها برای ادامه راههای دشوار در فوتبال کشور و گشاینده راه پیروزی در جامهای بعدی به سبب روحیهسازی و هموارکننده مسیرهای صعب در آینده دور و نزدیک است.
این جام را رها کن؟!
فرضیهای وجود دارد که میگوید سرخهای تهرانی به سبب رقابت بسیار نزدیک و حادشان با سپاهان در فصل جاری لیگ برتر فوتبال کشور، بهتر است برای سوپرجام اهمیت زیادی قائل نشوند و این دیدار را که برابر تراکتور است، به هر شکل پشت سر بگذارند و تمامی توان و تلاش اصلیشان را روی لیگ بگذارند. براساس این فرضیه، پرسپولیس باید خود را از تمرکز و بهکارگیری قوای اصلیاش در دیدار یکشنبه آینده با سرخهای تبریزی در ورزشگاه آزادی تهران برحذر دارد و توانش را برای هفت مسابقه باقیماندهاش در لیگ بیستم ذخیره کند. پروسهای که با بازی چهارم تیرماه با مس رفسنجان شروع میشود و تا اواسط مردادماه ادامه مییابد. از آنجا که سپاهان به سبب عدم شرکت در مسابقات چندی پیش لیگ قهرمانان آسیا و داشتن کمترین نماینده در اردوی ملی بسیار سرحالتر و متمرکزتر از حریفش نشان میدهد، پرسپولیس هم باید با حیاتی نشمردن سوپرجام، نفراتش را برای 7 دیداری که تعیین میکند این تیم پنجمین قهرمانی متوالیاش را در لیگ کسب میکند (یا سپاهان به ششمین قهرمانیاش در تاریخ برپایی لیگ برتر میرسد) سرحال نگه دارد و خودش و شانسهایش را فدای سوپرجامی نکند که اگرچه تصاحب مجدد آن شیرین است اما در قیاس با فتح دوباره لیگ، توفیقی کوچک خواهد بود. این نظریهای است که برخی اهالی فن میدهند و مبتنی بر آن است که حتی اگر پرسپولیس 30 خردادماه سوپرجام را ببرد، خستهتر و کوفتهتر از آن خواهد بود که بتواند باقیمانده راه لیگ را به سلامت و با امتیازات لازم سپری کند و چه بسا روی نتایجش در باقیمانده جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا هم اثر منفی بگذارد. این گمانهزنی زمانی تقویت میشود که در نظر بگیریم پرسپولیس مجموعاً 7 نماینده در اردوی ملی در منامه داشته و از جمع آنها هم کمال کامیابینیا و هم وحید امیری را با مصدومیتهایی جدی پس گرفته است و هیچیک از آنها به سوپرجام هم نمیرسند. اضافه بر این، پنج نفر دیگر (کنعانیزادگان، نعمتی، نوراللهی، ترابی و سرلک) چنان خستهاند که شاید چندان نتوانند عصای دست یحیی گلمحمدی در دیدار پیش رو مقابل تراکتور باشند و حالا که فضا چنین است، بهتر نشان میدهد که پرسپولیس به خود سخت نگیرد و خودش را مقابل تراکتور به خطرات بیشتری نیندازد و هر چه توان و وقت برنامهریزی و تلاش دارد، روی بازیهای بعدیاش در لیگ بگذارد.
نمونههای قبلی
با این حال لازم است گفته شود دیدار با تراکتور با وجود استهلاک و فرسایش غیرقابل انکاری که دربر دارد، میتواند یک جام را بر هشت جامی که پرسپولیس در پنج سال و نیم اخیر فتح کرد، بیفزاید و کارنامه آنها را رنگینتر کند. فتح 9 جام در چنین مدتی (شش سال و نیم با احتساب فصل جاری) کار بزرگی است که از کمتر تیمی در فوتبال ایران سر زده و انتخاب مقطع فعلی را به یکی از پربارترین مقاطع تاریخ حیات این باشگاه حتمیتر خواهد کرد. جای امیری غایب توسط سعید آقایی و علی شجاعی قابل پر کردن است و سرلک و نوراللهی و شریفی هم حاضرند به جای کامیابینیا در خط میانی انجام وظیفه کنند و حتی اگر یحیی در نظر داشت کمال را در مرکز خط دفاعی قرار دهد، سیدجلال و کنعانیزادگان میتوانند به جای او به میدان آیند. خستگی مفرط ملیپوشان پرسپولیس البته عامل مضر و تعیینکنندهای است اما این تیم بارها ثابت کرده است که در شرایط سخت هم کارگشا و موفق است و یکی از نمونههای بزرگ اخیر آن، رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا در سال 2018 تحت هدایت برانکو ایوانکوویچ بوده است. آن صعود در حالی شکل گرفت که قرمزها به دلیل محرومیتها و مصدومیتها فقط 14-13 بازیکن سالم و قابل استفاده در اختیار داشتند و باید با امثال همتی و طاهرخانی کمتجربه از سدهایی عبور میکردند که نامهای پرطمطراق السد و الدحیل قطر و الاهلی عربستان را یدک میکشیدند. بنابراین هیچ دلیل و نگرشی وجود ندارد که عبور بیتفاوت از مسابقه یکشنبه آینده را توجیه کند. برعکس این دیداری است که یک بار دیگر باید برای فتح آن جانفشانی کرد.