مازیار گیلکان
مقایسه ستارههای تیم ملی در دور رفت و برگشت بازیهای گروه C مقدماتی جام جهانی، ما را به نتایجی میرساند اما الزاماً مقدمات قضاوت درباره دوران مارک ویلموتس و دراگان اسکوچیچ را فراهم نمیکند.
اول اینکه هنوز بازی با عراق را پشت سر نگذاشتهایم و صعود را قطعی نکردهایم اما مقایسه کیفیت بازیکنان در دوره دو مربی (ویلموتس و اسکوچیچ) تا همین جا قابل ارزیابی است. در این ارزیابی اما یک نکته کلیدی هست که بیتوجهی به آن شاید ما را به نتیجه دقیقی نرساند. تیم ملی در دوره ویلموتس با تصور اینکه به آسانی از گروهش صعود میکند، بازیها را شروع کرد اما در دوره اسکوچیچ در موقعیتی بازیهای دور برگشت برای ایران شروع شد که هر بازی حکم مرگ و زندگی داشت. میزان حساسیت بازیهای دور برگشت، حس مسئولیتپذیری را در بازیکنان تقویت کرده است و کیفیت بازیکنان (از جمله مهدی طارمی، سردار آزمون و سامان قدوس) به این حس مربوط است و البته فارغ از این، موقعیت باشگاهی بازیکنان نیز در تفاوت کیفیت آنها در هر مقطع تیم ملی اثر دارد.
در تیم ملی همچنان نمایشهای متوسط و ضعیف هم داریم. یا بازیکنانی داریم - بخصوص در دروازه و دفاع- که هنوز محک جدی نخوردهاند و کیفیت آنها در بازیهایی مقابل حریفان ضعیف قابل ارزیابی نیست.
تیم ملی را در پایان بازیهای گروه C میتوان بررسی کرد و درباره ویلموتس و اسکوچیچ نیز مقایسههایی را روی میز برای بحث گذاشت اما اسکوچیچ از یک سو بداقبال است که بازیهای حساسی را مربیگری کرد و از سوی دیگر خوشاقبال است که به دلیل حساسیت و سرنوشتساز بودن بازیها، اوج حس مسئولیتپذیری بازیکنانش را در اختیار داشت.تیم ملی هنوز باید مقابل عراق بهترین نمایش خود را اجرا کند. چارهای نیست جز درخشش فوقالعاده چند ستاره تیم ملی برای گذر از عراق و صعودی پرقدرت، برای اینکه دیگر این مرحله را در ذهن خود فراموش کنیم و به آیندهای نگاه بیندازیم که خیلی زود از راه میرسد و برای صعود به جام جهانی تازه باید جنگید. بعدها اسکوچیچ را برای درخشیدن در بازیهای بزرگتر باید سنجید و این اهمیت بیشتری دارد.