حمیدرضا عرب
طبق قانون مدیرعامل یک مجموعه از سوی اعضای هیأت مدیره برگزیده میشود اما در باشگاه استقلال از این قاعده پیروی نشده و مدیرعامل از سوی وزیر ورزش و جوانان برگزیده شده و اعضای هیأت مدیره نیز موظف به همکاری با مدیرعاملی هستند که در حقیقت منصوب وزیر ورزش است.
اعمال نظر مستقیم وزیر ورزش در انتخاب مدیرعامل باشگاه استقلال از همان ابتدا باعث به وجود آمدن تنشهای بسیاری میان اعضای هیأت مدیره و آقای مدیر شد و در نهایت روابط نامناسب میان هیأت مدیره و مدیرعامل به نقطهای رسید که 3 عضو هیأت مدیره اعلام به کنارهگیری از سمت خود کردند؛ اقدامی که از سوی وزیر ورزش مورد قبول واقع نشد و در آخرین نشستی که میان اعضای هیأت مدیره، مددی و سلطانیفر برگزار شد، مقرر گردید که همه این افراد با هم کار کنند.
با توجه به اینکه زمان زیادی تا پایان کار دولت باقی نمانده و بالطبع اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل استقلال نیز تغییر خواهند کرد، تصمیم درستی از سوی وزیر ورزش اتخاذ شد چون ماندن همین گروه مدیریتی به ثبات بیشتر در ماههای پایانی مدیران استقلال کمک قابل توجهی خواهد کرد اما باید توجه داشت که اصولاً این شیوه مدیریتی محکوم به فنا است و هیچ مجموعهای نباید به شکل باشگاه استقلال اداره شود و هیأت مدیره عملاً هیچ نقشی در انتصاب مدیرعامل نداشته باشد.
در شرایط موجود هیأت مدیره استقلال به واقع ماهیت خود را از دست داده و به یک اهرم بیاثر در این باشگاه تبدیل شده است. در حالی که هیأت مدیره قانوناً هم میتواند مدیرعامل را انتخاب و هم عزل کند.
این شیوه مدیریتی کار را به نقطهای رسانده که در آخرین نشست مقرر شده مدیرعامل ظرف مدت یک هفته مصوبات را اجرا کند تا اعضای هیأت مدیره به همکاری خود با آقای مدیر ادامه دهند. در واقع هیأت مدیره برای مدیرعامل ضربالاجل تعیین کرده است!
شروطی همچون حذف رئیس آکادمی که خیلی زود به انجام رسید یا تمدید قرارداد ستارهها و شفافیت مالی، مواردی محسوب میشوند که از مددی خواسته شده به اجرا بگذارد اما سؤالی که باید از همین اعضای هیأت مدیره که برای مدیرعامل خود شرط تعیین کردهاند پرسید این است که آیا مددی به تنهایی میتواند خواستههای آنها را به اجرا بگذارد و اساساً آنها چه نقشی در فرآیند تصمیمگیریهای کلان در این باشگاه دارند؟
آیا همین اعضای هیأت مدیره نباید در موضوع تمدید قرارداد بازیکنان نقش اصلی را ایفا کنند؟ قطعاً همینطور است اما روشن نیست که چرا به شکل دستوری فقط از مدیرعامل خواسته شده در این راستا اقدام کند!
به نظر میرسد حتی در بیان خواستهها از مدیرعامل عجله و شتاب بسیاری از سوی اعضای هیأت مدیره انجام شده و آنها به مفهوم شروطی که برای مددی گذاشتهاند از زوایای گوناگون نگاه نکردهاند و صرفاً قصد بر انتشار یک نامه دستوری بوده تا به نوعی هیأت مدیره در موضع بالاتری دیده شود در حالی که بعید است درعمل نیز چنین باشد و به نظر میرسد شکاف آنقدر میان اعضا عمیق است که احتمالاً در آینده نیز این قبیل اختلافها دوباره کانون باشگاه را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد.