میعاد نیک
دربی ۹۵ حتی از ساعتهای پیش از آغاز به محلی برای تسویهحسابهای شخصی و بازگشایی خشمهای فروخورده مبدل شده بود و تعیین یک داور نهچندان قاطع و مصمم توسط فدراسیون فوتبال نیز به استحاله این جدل سنتی از فوتبال به میدان جنگ قبیلهای کمک شایانی کرد. شائبههایی که با حمایت گاه و بیگاه جریانهای عموماً رنگی رسانهای درحال تبدیل به یقین در اذهان هواداری و حتی حرفهای است، حالا خودش را به بالاترین حد تهییج و تخریب افکار عمومی رسانده و ابراز غضب در زمین بازی هم از ابتلائات ناگزیر سیطره چنین رفتارهایی است.
شهرآورد همیشه حساس تهران اگر چه میتوانست خیلی کمحاشیهتر از آنچه پیش آمد، برگزار شود اما تقریر برخی نظرات ضدونقیض توسط تیمهای رسانهای اطراف دو باشگاه سرخابی و حتی سرمربیان و بازیکنان این دو تیم باعث آن شد که در واپسین لحظات، بغض دیرینه سر باز کند و رگباری از فحاشی، ضربات بیمهابا و البته بیاحترامی بر استادیوم آزادی مستولی شود. از همان دقایق نخست دربی ۹۵ و ناتوانی محمدرضا اکبریان در تنظیم سرعت مسابقه و اتخاذ تصمیم صحیح در موقعیتهای حساس، محرز بود که این قطار در ریل خوشایندی حرکت نمیکند و بالاخره با اشتباه یک سوزنبان، زمینههای مصیبت فراهم خواهد شد.
تمکین از سوتهای غالباً ضعیف قاضی شهرآورد توسط بازیکنان و کادرفنی دو تیم استقلال و پرسپولیس درنهایت به بروز یک ناهنجاری واقعی کشیده شد. شاید اگر فدراسیون فوتبال و ارکان مسئول در تعیین تیم داوری دربی کمی دقت بیشتری داشتند و از گزینههای بهتری برای قضاوت در این دیدار فوقحساس استفاده میکردند، با کمی مدیریت و تمشیت میشد از وقوع چنین بحران خودخواستهای جلوگیری کرد. با این همه باز هم نباید از نقش تفکر آماتور در بروز چنین رفتارهایی بهسادگی گذشت؛ واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق بازیکنان و مربیان شاغل در فوتبال باشگاهی ایران هنوز هم از بدیهیترین اصول رفتار حرفهای آگاهی ندارند و گاهی با نظرات واقعی اما بدموقع خود، زمینههای وقوع چنین مشکلاتی را بیواهمه تشدید میکنند.