حسن صانعیپور
مدیریت ورزشی یکی از مهمترین مدیریتهاست. از این رو برای موفق بودن در این مسیر علاوه بر دانش و تجربه بالا استفاده از ابزارهای مدرن نیز مهم هستند اما مقوله فوتبال که خود را از دیگر ورزشها جدا کرده، تمام معادلات مدیریتی را برهم زده است.
به عنوان مثال زیدان معتقد است: «ممکن است همه قدرتهای جهان را در اختیار داشته باشید اما اگر شانس نداشته باشید و کسی نباشد در این مسیر کمکتان کند، آن ویژگیها به هیچ دردی نخواهد خورد.» با این پیش فرض که فوتبال بازی مغزهاست و باید همه چیز مربوط به آن، در جای مناسب و لحظه مناسب قرار بگیرد، نگاهی کوتاه به شرایط تیم استقلال که مبتلا به فوتبال ایران است، خواهیم انداخت.
تحلیلها و تفسیرهای گوناگونی بعد از دو بازی استقلال با الدحیل در مورد سرنوشت این تیم و شانس صعود آبیپوشان ایرانی شده است. استقلال در خط حمله عملکردی موفق داشته، نکتهای که به خوبی توسط حریفان مورد بررسی قرار گرفته و در رویارویی با آنها، حمله را جایگزین دفاع مطلق کردند. صحت این گفته آنجا مشخص میشود که الدحیل در ازای زدن شش گل به استقلال در دو بازی پنج گل هم دریافت کرده است.
با این حال استقلال پتانسیل صعود به عنوان صدرنشین گروه و حتی قهرمانی را دارد. نقاط ضعفی که الدحیل در دو بازی اخیر به شاگردان مجیدی نشان داد، میتواند وی را در دو بازی حساس آینده و حتی ادامه لیگ برتر نیز یاری رساند؛ ضعفهایی که در سنوات اخیر توسط هیچیک از مربیان این تیم شناخته و چارهای برای آن اندیشیده نشده است.
همانطور که گفته شد مدیریت در فوتبال، سخت و پیچیده است، باید اعتراف کرد که مدیریت فوتبال در ایران، هم در سطح باشگاهی و هم ملی ناامیدکننده است. در این بین دو باشگاه سرخابی ایران که مستقیماً توسط دولت اداره میشوند، تحولات مدیریتی فراوانی داشته و بسته به جریانات سیاسی و اجتماعی، دچار تغییرات میشوند.
تحولاتی که اغلب شیرازه این دو باشگاه را بر هم زده و آنچه از گذشته حاصل شده را ویران ساخته است. خرابهای که هر ساله مدیران بعدی آن را دوباره بنا کرده و امیدی به سرانجامش ندارند.
این داستان در استقلال فصول اخیر بیشتر به چشم خورده و اگر دیده میشود آبیپوشان علیرغم داشتن بازیکنان تأثیرگذار همچنان دچار بحران هستند، علتی غیر از ضعف و بحران مدیریتی ندارد.
مستطیل سبز با هیچ تیمی تعارف ندارد. قانون حاکم بر فوتبال به ما میگوید: چنانچه اصول و قواعد را رعایت نکنید، شانس کمتری برای پیروزی خواهید داشت.
در حقیقت تیمها قبل از ورود به مستطیل سبز، تعریفهای گوناگونی از تاکتیک، تکنیک و حتی شانس را برای خود در نظر گرفته و سپس سیستم دلخواه خود که قبلاً آن را تمرین کردهاند در زمین پیاده میکنند. باید در نظر گرفت که در طرف مقابل نیز تیمها به آنالیز و تحلیل حریفان پرداخته و ضد تاکتیک خود را قبل از بازی به بازیکنان آموزش میدهند.
اگر قبول کنیم که هیچ تیمی در فوتبال ضعیف و آسان نیست و برای برنده شدن باید میزان قدرت تیم را بالا برد، به این نتیجه میرسیم که تعابیری چون شانس و اتفاقات ناخواسته را باید در مستطیل سبز پیشبینی کرد و راه تقابل با آن را نیز آموزش داد.
اینکه چرا استقلال تیمی بیدفاع است را نباید صرفاً در تفکرات مجیدی یا حتی محمود فکری که بازیکنان فصل جدید آبیپوشان با نظر او جذب شدهاند، جست و جو کرد. استقلال تیمی بیدفاع است، چون در فوتبال ایران تفکرات حرفهای حاکم نیست. استقلال تیمی بیدفاع است چرا که همواره در ابتدای هر فصل دچار بحرانهای گوناگون و بدهیهای کلان گذشته میشود که قدرت پیشبینی و برنامهریزی را از او میگیرد.
استقلال تیمی بیدفاع است زیرا علیرغم اینکه دولتی است اما به هیچ عنوان دولتی مدیریت نمیشود و دست آخر اینکه استقلال تیمی بیدفاع است، چون اعتبار این تیم در آسیا نادیده گرفته شده و گویا قرار نیست به سمتی حرکت کند که نتیجه آن افتخارآفرینی برای فوتبال ایران باشد.