میعاد نیک
در چارچوب یک سیستم شفاف و سالم، انتخابات روز یکشنبه میتوانست به نقطه عطف تاریخ چند سال اخیر فدراسیون فوتبال تبدیل شود اما ساختار اداری و اجرایی فدراسیون چنان فشل مانده که ۱۰ اسفند هم هیچ تفاوتی با سایر روزها نخواهد داشت.
نامزدهای احراز کرسی ریاست ساختمان شیخبهایی پیش از هرگونه فعالیت تبلیغاتی و انتخاباتی، میبایست نویدبخش بازگشت روزهای پرفروغ فوتبال کشورمان میبودند اما از همان زمان ثبتنام و تأیید صلاحیتها، مشخص شد که نباید به چنین افرادی دل بست.
نامهایی که قرار است سرنوشت حداقل ۴ سال آینده فوتبال ملی و باشگاهی کشورمان را رقم بزنند، هیچکدام از سابقه درخشانی در سطوح مدیریتی برخوردار نیستند و در واقع مجمع فدراسیون فوتبال قرار است آرای خود را بین بد و بدتر تقسیم کند. تنها نکته بارز این انتخابات، اعلام کاندیداتوری علی کریمی برای پست ریاست بود که آنهم صرفاً برای تغییر بازیها و معادلات پشتپرده صورت گرفت و در این مأموریت هم ناکام بود. کریمی خودش خوب میدانست که مقبولیتی بین رؤسای هیأتهای استانی فوتبال ندارد و تعداد آرایش به حد نصاب هم نخواهد رسید اما سراسیمه وارد گود شد تا همهچیز را تحتالشعاع حضورش قرار دهد.
جادوگر هرچه در مستطیل سبز جادو میکرد، در ساختمان فدراسیون فوتبال کاری از پیش نبرد. علی کریمی آمد اما معادلات پنهانی انتخابات و لابیهای پشتپرده هیچ تغییری نکرده و چه بسا که بیشتر هم شده باشد.
رقابت انتخاباتی برای رسیدن به اتاق ریاست طبقه پنجم فدراسیون فوتبال قطعاً بین ۲ نفر بهطول خواهد انجامید و قدرتهای مهمی که نامشان هنوز به میدان نیامده، نقش مهمی در تعیین رئیس آتی فدراسیون خواهند داشت. نامزدها برای ارضای شهوت ریاست خود به هر باجی تن دادهاند و هر کدام از آنها اگر به ۵۱ درصد آرای مجمع برسند، فدراسیون را به محلی برای تأمین خواستههای همان قدرتها خواهند کرد. دود این سهمخواهیها الان که نه، از سال آینده ابتدا به چشم تیمهای ملی و سپس به چشم باشگاهها خواهد رفت.