printlogo


کد خبر: 225466تاریخ: 1399/12/9 00:00
انتخاباتی میان بد و بدتر
پایان این ماه سیزده سپید نیست
کاندیداتوری علی کریمی اسطوره بی‌بدیل فوتبال ایران، بر جذابیت ظاهری انتخابات پیش‌رو افزوده ‌است اما روندی که جریان حاکم بر فوتبال دراین مدت در پیش گرفته، گویای آن است که نتیجه این انتخابات نیز قرار نیست آنی باشد که امید را به دنبال‌کنندگانش تزریق کند

سام ستارزاده
 
از روزی که خبر استعفای مهدی تاج از ریاست فدراسیون فوتبال مانند بمب در فضای ورزش کشور سروصدا کرد تا یکشنبه موعودی که پایانی رسمی برای دوران مدید حکومت پوتین – مدودفی تاج و علی کفاشیان بر مسند فوتبال ایران بود، دقیقاً سیزده ماه می‌گذرد؛ ماه‌هایی پر از بلاتکلیفی برای محبوب‌ترین ورزش کشور، که اگر ویروس کرونا بر جهان سایه نمی‌گستراند، آثار سو آن می‌توانست در دیدارهای رسمی تیم‌های ملی ما به فجیع‌ترین شکل ممکن نمایان گردد. کاندیداتوری علی کریمی، اسطوره بی‌بدیل فوتبال ایران، بر جذابیت ظاهری انتخابات پیش‌رو افزوده ‌است اما روندی که جریان حاکم بر فوتبال در این مدت در پیش گرفته، گویای آن است که نتیجه این انتخابات نیز قرار نیست آنی باشد که امید را به دنبال‌کنندگانش تزریق کند.
کش‌وقوس‌های فراوان وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و خود فدراسیون فوتبال برای جلوگیری از تغییر قابل‌توجه اساسنامه فدراسیون و مقاومت در برابر کاهش وابستگی این نهاد به دولت را که می‌توانست با تبعات سنگینی از سوی کنفدراسیون فیفا مواجه شود را به یاد داریم. این موضوع به این معناست که عده‌ای از بازوهای پرپشت غیرفوتبالی تمایل ندارند حلقه‌ای که بر گلوی فوتبال‌مان زده‌اند را شل‌تر کنند. هنگامی که از 4 نامزد نهایی ریاست فدراسیون، نام 3 نفر در عرصه مدیریت ورزشی پوسیده کشور تکراری به‌نظر می‌آید و نفر چهارم که علی کریمی باشد بخت آخر اخذ رأی اعتماد از مجمع فدراسیون قلمداد می‌شود، به این معناست که باطن این انتخابات به تغییر اساسی در نگرش به فوتبال کشور نمی‌انجامد.
کیومرث هاشمی که نشستنش بر صندلی اصلی ساختمان سئول در پاییز 85 گردباد تعلیق را به‌سوی پایه‌های فدراسیون هدایت ‌کرد، شهاب‌الدین عزیزی خادم که با حیدر بهاروند، رئیس موقت فدراسیون در بلاتکلیف‌ترین و بی‌برنامه‌ترین سال تاریخش در یک جبهه قرار دارد و مصطفی آجورلو که هواداران تراکتور به‌خوبی به ‌یاد دارند چگونه گلایه‌های بی‌پایان‌شان از وی از زبان مجری شبکه استانی تبریز به صندلی خالی وی منتقل می‌شد، هر 3 گزینه‌هایی هستند که انتخاب یا انتساب آنان به ریاست فدراسیون، مصداق آزمودن دوباره خطاست.
اما نگران‌کننده‌تر آن که اکثریت مجمع فدراسیون که تعیین‌کننده غیرمردمی پیروز انتخابات است، همچنان در اختیار غیرورزشی‌هاست. حواشی انتخابات رئیس هیأت فوتبال استان تهران را احتمالاً شنیده‌اید؛ انتخاباتی به دور از پوشش رسانه‌ای که حاصل آن ابقای چندباره حبیب‌الله شیرازی بود. بخش اعظمی از 32 رئیس هیأت فوتبال که حدود 40 درصد مجمع را تشکیل می‌دهند به همین صورت و با مداخله‌های نامرئی انتخاب می‌شوند. به این‌ها، رؤسای باشگاه‌های مطرح فوتبال ایران (در سطوح مختلف) که عمدتاً به بخش دولتی تعلق دارند را بیفزایید. در نهایت، حساب کنید که چند درصد از آنان ورزشی‌هایی هستند که به مردی از جنس ورزش رأی می‌دهند؛ و چند درصد نیز به مردی از جنس ساختار پوسیده قبلی فوتبال رأی می‌دهند.
ما به انتظار نتایج انتخابات یکشنبه خواهیم ‌نشست. دقیق‌تر بخواهیم بگوییم، به انتظار یک معجزه خواهیم ‌نشست. در عین حال، این حقیقت بر ما پوشیده نیست که برای احیای واقعی فوتبال کشورمان، باید کوبید و از نو ساخت. با وجود ساختار غلطی که بر حفظ آن پافشاری و حتی با فشارهای فیفا مقابله می‌شود، یک صندلی‌بازی قرار نیست تحول شگرفی در فوتبال کشورمان ایجاد کند.

Page Generated in 0.0048 sec