سامان موحدی راد
باید بپذیریم که در علاقهمندی به فوتبال رگههایی از لمپنیزم هم وجود دارد. رویدادهای بزرگ و کوچک در حواشی مسابقات فوتبال در سرتاسر دنیا موجب شده تا در بسیاری از موارد این حواشی رشته ورزشی از متنش جذابتر باشد. این از آن دست مسائلی است که موجب بحث فراوانی بین فوتبالیها و غیرفوتبالیها شده است. در واقع غیرفوتبالیها این سطح از جدی بودن فوتبال را درک نمیکنند که موجب درگیری خیابانی، دعواهای فامیلی یا حتی مرگ هواداران در برخی از موارد میشود اما اگر در دنیای فوتبالیها بخواهیم حرف بزنیم، شور و حرارت هواداران فوتبال و نوع کلکلها و کریخوانیهای آن بخش مهم و جذاب فوتبال است. جنس شوخیهایی که در این زمین صورت میگیرد، شاید بعضاً زشت و سخیف اما برای خودشان جالب توجه است. تقریباً میتوان گفت فوتبال بدون کلکل و کریخوانی مسأله بیمعنیای است.
در روزهای اخیر در ایران هم کلکل هواداران دو تیم محبوب ایرانی بعد از پایان نیمفصل محل اختلافهایی شده. بعد از آنکه تیم گلگهر با 5 گل برابر پرسپولیس شکست خورد، خیلیها این 5 گل را با 6 گلی که استقلال در دربی معروف از پرسپولیس خورده بود، مقایسه کردند. به ویژه اینکه پرسپولیس با این 5 گل به تیم امیر قلعهنویی، صدر جدولی را که چند هفته در اختیار استقلال بود از آن خود کرد. در این میان اما استوری وزیر ارتباطات موجب شد تا کلکل در این فضا از شرایط عادی خارج شود. استقلالیها که چند سالی است دعوای «تیم حکومتی» را پیش کشیدهاند، حمایت یک وزیر از بدنه دولت را هم ذیل همین دعوا فاکتور کردهاند و به این ترتیب ناراحتی خودشان از وضعیت بد تیم و نتایج ضعیف را بر سر وزیر خالی کردهاند. گروهی دیگر هم چنین سطح از کلکلی را در حد و شأن یک عضو کابینه ندانستهاند اما اگر بخواهیم بیطرفانه نگاه کنیم، استوری وزیر بخشی از فرهنگ هواداری است. ولو اینکه این فرهنگ در نظر بسیاری بخشی از لمپنیزم موجود در فوتبال باشد. بالاخره باید پذیرفت بخش زیادی از طرفداران فوتبال آن را چنین میبینند و وزیر هم به عنوان یک هوادار فوتبال استثنا نیست. از این رو به نظرم بهترین جواب و واکنش به وزیر کلکل در همان سطحی است که خلیلزاده از استقلال انجام داده و ماجرای 6 گل پرسپولیس را با دو جام آسیایی استقلال پاسخ داده است اما بیشتر از این و درخواست عذرخواهی و سایر مسائل از آن دست اشتباهاتی است که در فوتبال رخ میدهد. البته بخشی از این اشتباهات هم بابت شیوه اشتباه مدیریت تیمها در ایران است. در واقع هواداران انتظار دارند چون هر دو تیم را دولت اداره میکند، پس نباید کسی از دولت طرفدار یکی از این دو تیم باشد. مثل همین مسأله که سالها در صداوسیما تلاش میشود تعلقات رنگی گزارشگرها پنهان بماند. طبیعتاً این نشدنی است و هر کسی طرفدار تیمی است، پس بهتر نیست کمی در احوالات مدیریت این تیمها مداقه کنند و بدانند با انحصار نمیشود هیچ چیز را نگه داشت؟