سام ستارزاده
پس از ماهها جنگندگی پرسپویس برای بازپسگیری صدر جدول لیگ، زمانی که این امر محقق شد، یکی از عجیبترین واکنشها به این موضوع مهم فوتبالی نه از سوی یک بازیکن، سرمربی و یا مدیر ورزشی، بلکه از سوی وزیر محترم ارتباطات صورت گرفت. هنگامی که پای صحبت از علاقهمندیهای ورزشی در میان سیاستمداران کشور به میان میآید، کمتر کسی نظیر آقای محمدجواد آذری جهرمی شجاعانه از جهتگیریهای خود پردهبرداری میکنند. همین که آقای آذری جهرمی ابایی به خاطر از دست دادن حمایت طرفداران سرسخت تیمهای مقابل ندارد، بیش از هر چیز نشاندهنده شجاعت و جسارت وی است.
از سویی لحن واکنش آقای جهرمی به صدرنشینی دوباره پرسپولیس بود که مورد انتقاد هواداران استقلال و سایر تیمها قرارگرفت. کریای که سطح آن به فنپیجهای متعصب هواداران باشگاهها نزدیکتر بود و شاید اگر کسی تنها به محتوای آن مینگریست، باورش نمیشد که فردی با متانت و شخصیت یک وزیر جوان آن را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته باشد. البته اینکه از نظر عرفی و اخلاقی کریخواندن با چنین لحن تندی که میتواند هواداران تیم رقیب را آزرده خاطر هم بکند، از سوی یک عضو کابینه دولت منتخب مردم کار صحیحی بوده یا خیر، بحثی نیست که بخواهد یا بشود در این یادداشت به آن پرداخته شود یا خیر. بیشک، چنین موضوعی نیز نباید تیتر یک رسانه ورزشی کشور باشد.
طرفداری از یک تیم ورزشی حتی در کشورهای دیگر رخدادی نیست که بخواهد موجب اکراه یک سیاستمدار باشد. بارزترین مثال آن، سیلویو برلوسکونی است که با وجود مالکیت باشگاه میلان، به نخستوزیری کشور چکمه نیز رسید و سالها هم در این سمت باقی ماند. در روسیه، حمایت ولادیمیر پوتین از زنیت سنپطرزبورگ – که باشگاه زادگاه وی است – بر کسی پوشیده نیست. فرانسوا اولاند، رئیسجمهوری سابق فرانسه از موناکو طرفداری میکرد و ماریانو راخوی همزمان با نخستوزیریاش در اسپانیا، یک هوادار پرشور رئال مادرید بود اما در هیچکدام از این کشورها، حتی در اسپانیا که هواداران بارسلونا خاطره هجوم ژنرال فرانکو به رختکن بازیکنانشان را به یاد دارند، سخنی از دستکاری نتایج فوتبال توسط دولت عنوان نمیشود.
اگر قرار باشد بخش فناوری ارتباطات در کشور امروز مورد شماتت قرار بگیرد، دلیلی بهمراتب بزرگتر از یک استوری برحق یا ناحق از وزیر محترم ارتباطات خواهد داشت. هواداران شاکی استقلال، میتوانند به جای یک کریخوانی ساده، از همان وزیر ارتباطات مطالبه شفافسازی قرارداد باشگاه استقلال با اسپانسرهای متعلق به این وزارتخانه را داشته باشند. حتی طرفداران تیم محبوب آقای آذری جهرمی نیز میتوانند در کنار هواداران رقیب سنتی از ایشان سؤال کنند که سامانههای پیامکی و ستارهمربعها از قبال دو باشگاه محبوب پایتخت به چه سودی رسیدهاند و چه مقدار از آن سود را با این دو باشگاه مردمی شریک کردهاند؟
اگر بتوانیم در ذهن داشته باشیم، درخواست سامانههای هواداری مجازی دو باشگاه (و بهویژه پرسپولیس) از هواداران برای ارسال کمکهای مالی به این دو باشگاه از طریق این واسطه، یکی از اقدامات عجیبی بود که از طرفی دور از شأن تیمهای مطرح ایران بود و از طرفی پر از ابهامات رفع نشده. فوتبال کشور با انواع و اقسام دغدغههای واقعی دستوپنجه نرم کرده و میکند. از این رو، بحث در مورد یک استوری هواداری، حتی اگر فرستنده آن شخصی با مقامی بالاتر از آقای آذری جهرمی باشد، بحثی نخواهد بود که حاصلش درمان زخمهای فوتبال ما و یا حتی فرهنگ هواداری فوتبال ما باشد.