شهرام وزیری
اولش - از کدام فوتبال مینالید مگر فوتبالی هم داریم!؟ فوتبالی با ساختاری بر اصول حرفهای، فوتبالی تعریف شده و مدون که مدیر و برگزار کننده و مربی و بازیکن و داورش به لحاظ لیاقت و کاردانی انتخاب شوند و در چارچوب شرح وظایف تعریف شدهشان بدرستی عمل کنند!؟
بنا بر آنچه هر هفته میرود و کم نمیرود، پس چگونه است که در این فوتبال هردمبیل بومی نهاد و بومی رفتار مدیر و تیمدار و مربی و بازیکنانش مدام باید از خود بنالند و نقزنان در پس هر دیدار آشوبطلبانه با گلایه پشت بیانیههای سرگشاده عربده کشیهای فرهنگی سر دهند!؟
دومش - وقتی در همین پرسپولیس و استقلال زیر تیول ابدی وزارتخانه ورزش عالیجنابانی چون کنعانیزادگانها و به تبع آن دانشگرها هر یک ملبس به رنگی دلفریب میانه میدان را با چالهمیدانها به اشتباه بگیرند و با ننه من غریب درآوردنهای نخ نما شده قشقرق بپا کنند، دیگر چه انتظار که در این فوتبال یتیم خواب آلوده کمیته داورانش سر به زیر لحاف بیخیالی خروپف نکند و کمیته اخلاقش چرت نزند و کمیته انضباطیاش در خواب ناز نباشد و ایضا بالانشینانش در رؤیای رئیس شدن مدام خوابنما نشوند!
سومش - در این فوتبالی که غریب و غربایش برای رسیدن به میزهای پر آوازهاش به مثابه قوم تاتار از در و دیوار و پنجره بر سرش خراب شدهاند و چنانچه میرود به زودی همچنان بر سرش خراب شوند! تو بخوان در پس این تاراجهای همه سویه کور خوانده هر که خوانده که حضور علی کریمیها در انتخابات کذا برای چنین غریب غربا یک تهدید است.
نه پدر جان! حضور امثال کریمیها برای اینان یک فرصت است تا حالی کنند در این معرکه انتخاب اهل و نااهل آنانی که نااهل و بازندهاند، ما نیستم. این کریمیهای غریبه و نااهل در فوتبالند که از قبل بازنده شدهاند.
چرا که نه!؟ وقتی در این بازار مکاره فوتبال عیار آنانی که سر و سرنشینش شدهاند سره ارزیابی شده باشد و ته نشینان اهلش در بیاعتباری روزگار ناسره؛ باید هم عالیجنابان ریاستطلب از مدتها پیش با دیدن دم و قول و قرار با بزازانی مرئوس خود قواره ریاست را یکجا معامله کنند و جامه ریاست را در خیاطخانه مبارکهشان خود ببرند و خود بدوزند و به کوری چشم هرآنکه نتواند دید با پرو پشت پرو کردنها فیت تنشان شود!
چهارمش - وقتی در غرب وحشی این فوتبال چنانچه میرود پای اسب رینگوهای میلیاردیاش در گل بماند باید هم سرکردههای نیمکتنشینش به مبارکی و میمنت تا دلت بخواهد یقهگیر هم و نسقگیرکلانترهای کناره میدانش باشند!
و از آن جایی که با بدلکاریها و بدلبازیها جلوههای ویژه این فوتبال گویی تمامی ندارد، وقتی در پس این سریالهای تمام اکشن میدانی دوشنبهشبها پای آپارات سرکاری آن میثاقی جان در فوتبال ابتر مینشینی و تو در بازبینی صحنههای مشکوک داوری به صحنههایش میخ میشوی که بالاخره کی زد و کی نزد و چی شد که این شد تا عالیجنابانی بازنشسته که خود روز و روزگاری سوت به لب کم سوتی ندادهاند نظرپراکنیهای کارشناسانه کنند! آن وقت است که تو تفاوت فوتبال برتر با فوتبال ابتر بیشتر حالیت میشود!
تو بخوان وقتی میثاقی جانمان مدام با دهها بار عقب و جلو بردن صحنههای مشکوک از کارشناسان نظرخواهی میکند، بالاخره اولیشون نظر میدهد پنالتی بود، دومیشون فرمایش میکند دست جزو بدن نیست و سومیشون میگوید نظر داور و ادامه بازی چهارمیشون میفرماید بالا تنه زدن خطا و پایین تنه مجازست و تو بالاخره از این اتفاق نظرکارشناسان عالیجاه گیج گیج بخوری آن وقت است که بیشتر و بیشتر حالیت شود که چرا قافله داوری ما چون پازلی از فوتبالمان تا به حشر لنگ مانده!