مهرداد اینبار نتوانست با فرار از چپهای بینظیرش سد راه تکل پیک مرگ شود و لاجرم زودتر از همبازیانش راهی مسیر نهایی شد
میعاد نیک
انتشار خبر ابتلای سخت مهرداد میناوند به بیماری کرونا باعث شد تا کمی از آن فضای دو قطبی و تعصبزده سرخابی کاسته شده و حس انساندوستی جایگزین تمام فحاشیهایی شود که روزگاری بین هواداران پرسپولیس، استقلال و مهرداد رد و بدل میشد. مانند تمام آدمها و مانند مایی که هر روز بارها اشتباه میکنیم و حتی گاهاً پشیمان هم نمیشویم، میناوند هم اشتباه میکرد و شاید پشیمان نمیشد. مهرداد میناوند شاید به اندازه هادی نوروزی و مهرداد اولادی بین استقلالیها محبوب نباشد اما این شکاف از بازیهای او در تیمهای اشتروم گراتس، پرسپولیس و تیم ملی برنیامده؛ این همان پرونده اختلافی است که در فضای مجازی آغاز شد، شدت گرفت، آتش زد و با فوت مهرداد هم مختومه شد، مانند خیلی از اختلافات هر روزه ما.
اخلاقیات مدتها است در فوتبال ما و شاید حتی در تمام ابعاد جامعه ما مُرده و دیگر خبری از سجایای رفتاری و اخلاق انسانی نیست. عادتمان شده که فلان کشتیگیر پیشین را بر بالین تمام افراد مشهور بیمار و یا متوفی ببینیم و از عکسهایی که هر روز وایرال میشوند تعجب نکنیم. برایمان طبیعی است که خبرگزاریها دهها فرد دوربین به دست را روانه بیمارستانها کنند تا از فلان فوتبالیست محبوب افتاده در بستر بیماری فیلم و عکس تهیه شود و خوراک خبری کلیکخور فراهم. دیگر عجیب نیست که پزشک معالج فلان فوتبالیست و یا ورزشکار مشهور یکشبه تبدیل به مهمترین مصاحبه شونده برنامههای خبری و روزنامهها شود و از همین راه اسمش ملکه ذهن گشته و طبعاً دخلِ مطبش هم پربارتر. واقعاً برای ما عادی شده که در خصوصیترین نقاط زندگی یک سلبریتی ورزشی حفره بزنیم و به فکر منافع خودمان باشیم، پستفطرتانه و ددمنشانه.
مهرداد میناوند دقیقاً 2 ماه پس از جشن ازدواجش دار فانی را وداع گفت، مانند همیشه پرسروصدا و شلوغ. اجل مهلتش نداد و میناوند نتوانست رنگ خانه گرم و کاشانه امن را با نوعروسش ببیند، همان میناوندی که انتشار کارت عروسیاش در فضای مجازی باعث شوخیهای رکیک و دشنامهای جنسی به اویی شده بود که حاشیههای پیشین قرار نبود دست از سرش بردارند.
نافمان را با قضاوت کردن و تخریب یکدیگر بریدهاند؛ انگار به دنیا میآییم تا همه را زیر سؤال ببریم و خودمان را ورای عوام بدانیم. گویی حضرت حق به محض تولد یک چکش و مقام قضاوت را به ما اعطا کرده تا عملکرد فلانی را با علوم لدنی نقد کنیم و برای خودمان ببریم و بدوزیم و حکم صادر کنیم و سرنوشت گنهکار بیگناه را به چوبه دار مختوم. همانهایی که تا یک هفته پیش از ابتلای مهرداد میناوند به ویروس منحوس کووید-19 به او رکیکترین دشنامها را نثار میکردند و در تمسخرش از همدیگر سبقت میگرفتند، یکشبه شدند انساندوست و دعاگر رقیب دوستداشتنی با این عبارت که «مهرداد بلند شو و برایمان کری بخوان»؛ انگار نه انگار که همین کریخوانیهای مذموم باعث شد تا دهانها به فحاشی جنسی و خانوادگی آلوده شود.
جان به جانمان کنند نه تعادل رفتاری داریم و نه قدرت تشخیص حق از باطل. یکشبه از افراد اسطوره میسازیم و فردا در میدان اصلی شهر مجسمهاش را واژگون میکنیم. مهرداد میناوند هم یکی از قربانیان همین نگرش عبث و باطل بود. مهرداد اینبار نتوانست با فرار از چپهای بینظیرش سد راه تکل پیک مرگ شود و لاجرم زودتر از همبازیانش راهی مسیر نهایی شد. در زمانه بی های و هوی لالپرست، مهرداد میناوند دیگر ظرفیتی برای کلاغهای قیل و قالپرست نداشت؛ برای همیشه پر کشید تا همان تصویرش با دیوید بکام در یادهایمان بماند، نه داستانهای عریض و طویل فضای مجازی.