هیچ کس باور نمیکرد. همه شوکه بودند. همه دوست داشتند تکذیبیهاش را در همان فضای مجازی ببینند و بشنوند. خیلیها دلخوش بودند که دوباره عدهای روانپریش دست به گوشی شدهاند تا ساعاتی با احساسات مردم بازی کنند. خیلیها صفحات اینستاگرامشان را رفرش میکردند تا دق و دلی آن دقایق سخت و دلهرهآور را سر زامبیهای فضای مجازی که قبلتر خیلی از نامداران سینما و ورزش را بارها کشته و زنده کرده بودند، خالی کنند اما هر چه بالا میآمد شوک بود و تسلیت و اندوه.
حوالی ساعت 11 شب چهارشنبه شب بود که خبر درگذشت مهرداد میناوند در تمام سایتهای خبری و فضای مجازی پیچید. تقریباً هر کس که بار اول این خبر تلخ را دید یا آن را از دوست و آشنایی شنید باورش نمیکرد. هیچ کس باور نداشت بعد از چند روز امیدوارکننده میناوند پر کشیده و پرسپولیس را تنها گذاشته است اما اتفاق تلخ واقعاً افتاده بود.
خبر درگذشت آقا مهرداد باورکردنی نبود چرا که در طول یک هفته حضورش در بیمارستان و بعد از آن یکی دو روز اول، بیشتر اخباری که از پزشکان و بیمارستان بیرون میآمد امیدوارکننده و امیدبخش بود. اصلاً خبر صبح سهشنبه این بود که پزشکان کمکم میخواهند با کاهش داروها زمینه بیدار شدنش از خواب مصنوعی را فراهم کنند که آمبولی لعنتی همه چیز را به هم ریخت.
میناوند سهشنبه گذشته به بیمارستان رفت آن هم در شرایطی که دو سه روز از بیمار شدنش گذشته بود. فایل صوتی که بهرنگ علوی بازیگر سینما و تلویزیون از مهرداد منتشر کرد احتمالاً مربوط به همان روز اول حضورش در بیمارستان بوده که میگوید نابود بوده و حالش اصلاً خوب نیست. میناوند بار اول با بیمارستان تندیس در جردن تماس میگیرد که برایش در بیمارستان لاله پذیرش بگیرند. دوست نداشته به بیمارستان کروناییها برود اما دکتر هاشمیان به او میگوید وقتی کرونا داری دیگر فرقی نمیکند. با این حال با اصرار مهرداد شرایط پذیرشاش در بیمارستان لاله فراهم میشود. خودش میگوید فقط میخواهم بروم یکی دو تا عکس از ریهام بگیرم و برگردم. در واقع مهرداد هیچ تصوری از بستری شدنش نداشته چه برسد به اینکه یک هفته به خواب مصنوعی برود و بعد هم تمام دوستدارانش را تنها بگذارد.
روز چهارشنبه یعنی فردای بستری شدنش که خیلی از دوستانش به بیمارستان رفتند از شرایط مهرداد ناامید شدند. کرونا 80 درصد ریهاش را گرفته بود و به نظر میرسید بازگرداندنش کار دشواری است اما پزشکان گلویش را سوراخ کردند و با قرار دادن یک تراشه، زمینه بازگشتش را فراهم کردند. بعد هم که ریهاش را شستوشو دادند و کمکم آقا مهرداد شد یک مریض مرتب که هر روز شرایط بهتری پیدا میکرد و به قول پزشکان وضعیتش پایدار شده بود.
در تمام آن چند روز یکی دو نفر از آنهایی که طی آن 8 روز پیگیر امور بیماری مهرداد بودند و البته هاشمیان، پزشکش که مربوط به بیمارستان لاله نبود، مدام شرایط میناوند را پیگیری میکردند و حتی یک بار ساعت 3 بامداد به بیمارستان رفت.
در روزهای میانه هفته گذشته هر بار که هاشمیان در رسانههای دیداری و شنیداری صحبت میکرد از شرایط نرمال اکسیژن خون، ضربان قلب و عملکرد اندام داخلی مهرداد میگفت اما از ساعت 5 بعد از ظهر چهارشنبه گذشته همه چیز یکباره به هم ریخت.
سه ساعت بعد دکتر هاشمیان بعد از اینکه بالای سر مهرداد حاضر شد، به یکی از آنهایی که در بیمارستان حاضر شده بودند، گفت الان این آدم، فرد دیگری است. درست مثل این میماند که خانه شما را دزد زده و یکباره وارد خانهتان میشوید و همه چیز طور دیگری شده، شرایط مهرداد هم کاملاً برگشته بود.
آمبولی و لخته شدن خون در رگها شرایط میناوند را کاملاً به هم ریخته بود و تلاشها برای بازگشت او به شرایط نرمال جواب نداد و مدافع چپ سابق پرسپولیس، پاس و تیم ملی به همین سادگی در 45 سالگی و در شرایطی که درست دو ماه قبل از درگذشتش ازدواج کرده بود پر کشید و دوستدارانش را تنها گذاشت.
فقط دقایقی از رفتن میناوند گذشته بود که خبر مثل برق و باد در فضای مجازی پیچید و خیلی از پرسپولیسیهای دوآتشه را به بیمارستان لاله کشاند. جایی که مهرداد از آن بیرون نیامد. هواداران مثل سکوهای ورزشگاه شروع کردند برای شماره 25 خواندن. شعارهایی که با اشک و آه همراه شده و حسرت دیدار دوباره با یکی از متعصبترین بازیکنان و پیشکسوتان تاریخ پرسپولیس را بر دلشان نشاند.
همان شب علی کریمی و بهنام ابوالقاسمپور پیگیر امور کفن و دفن همبازی سابقشان شدند و پیکر میناوند به بهشت زهرا (س) منتقل شد. با حجم گسترده غمی که برای پرسپولیسیها اتفاق افتاده بود، طبیعی بود که روز خاکسپاری وضعیت کاملاً ویژه باشد. از این رو خانواده میناوند خیلی زود از مردم و دوستداران مهرداد خواستند به خاطر شیوع ویروسی که چپ محبوب سرخها را از آنها گرفت در مراسم حاضر نشوند.
ظهر پنجشنبه با وجود تأکید خانواده میناوند خیلیها به بهشت زهرا (س) و قطعه نامآوران رفتند. از هواداران و مردم عادی تا خیلی از بزرگان تاریخ پرسپولیس آمده بودند تا با میناوند وداع کنند. از علی پروین، علی دایی، علی کریمی، ناصر محمدخانی، یحیی گلمحمدی، افشین پیروانی، کریم باقری، محمد خاکپور، محمد پنجعلی گرفته تا مدیران فعلی باشگاه.
پیکر مهرداد میناوند دقایقی بعد در میان اشک و اندوه خانواده و هوادارانش و در حالی که یک پرچم سرخ روی تابوت کشیده بودند، تشییع و به خاک سپرده شد. مهرداد کنار ابراهیم آشتیانی و جعفر کاشانی به خاک سپرده شد. او مدافع چپ بود و کنار یک مدافع راست و یک مدافع میانی آرام گرفت. آن طرفتر کاظم سیدعلیخانی هم بود. مهرداد رفت تا در همان چند متر جا ترکیب چهار نفره خط دفاع آسمانی پرسپولیس را کامل کند و حافظ دروازه تیم محبوبش باشد. درست مثل همان کاری که حتی بعد از آویختن کفشهایش، در تمام سالهای اخیر با همان شدت و حدت انجام میداد و جانش برای پرسپولیس میرفت.