محمدقراگزلو
نخستین تصویر من از مهرداد میناوند، یک تصویر از جوانی شوخ و بذلهگوست. یک فوتبالیست خوش استایل و سر و زباندار که در اوج جوانی چهره شده بود. این تصویر به بیشتر از 20 سال قبل برمیگردد. یادم نمیآید چه سالی بود یا چه فصلی از سال اما خوب به خاطر دارم کجا دیدم و دربارهاش چه فکری میکردم.آن روز ما مثل همیشه دور زمین چمن پادگان جی، محل تمرین تیمهای باشگاه نیروی زمینی و سرباز میدویدیم. مثل همیشه بدترین زمان تمرین متعلق به تیمهای پایه بود و ما که عضوی از تیم جوانان بودیم. آقا مهرداد آن روز آمده بود سر تمرین نیرو. ساعتی بعد تمرین بزرگها شروع میشد و میناوند وسط زمین با یکی دو نفر دیگر صحبت میکرد. تا جایی که یادم میآید هنوز به پرسپولیس نرفته و ستاره پاس به حساب میآمد. محله پدریاش چند صدمتر آن طرفتر در سی متری جی بود و انگار در نیرو دوستان زیادی داشت.کنار زمین چمن ناهموار و زشت پادگان، یک سوله و یک محیط پر از چمن و درخت بود که عصرها گوسفندهای پادگان آنجا «چرا» میکردند. مهرداد که آن روزها بذلهگویی را شروع کرده بود با صدای بلند محمود مریخی را صدا زد و گفت: «آقا مریخی گوسفندها را هم بیار بدنسازی کنن».آن سالها هر وقت از خیابان آزادی و آن اداره آتشنشانی سر میمنت که یک زمین فوتبال هم داشت رد میشدم به مهرداد میناوند فکر میکردم و اینکه چطور از این زمین به تیم ملی و اروپا رسید. به تلاش و پشتکارش و البته استعدادی که در فوتبال داشت.
سالها بعد از آن وقتی نخستین مصاحبه بلندم با آقا مهرداد را گرفتم با هیجان و احساسات و تندتند حرف میزد. تقریباً مجال سؤال کردن نمیداد و در حرفهایش تقریباً جواب بیشتر سؤالهایم را میگرفتم. دلم نمیآمد حرفهایش را قطع کنم و مجال میدادم تا مصاحبه چاقتر و پرتیتر شود. آخ که مصاحبههای میناوند همیشه جزو مصاحبههای پرتیترم بود. معذوریت اخلاقی داشت تا حرمتشکنی نکند اما وقتی پای منافع پرسپولیس وسط میآمد حساب کتاب نمیکرد که نکند فلان جملهاش برایش بد شود.
اتفاقاً روی حرفهایش حساسیت هم داشت. اینطور نبود که مدام مصاحبه کند و در رسانه باشد. بار اول که مصاحبه بلندی از او گرفتم، گفت برایم بفرست. آن زمان خبری از لینک و ارسال مصاحبه در پیامرسانها نبود. بعدتر که این رویه را از راه لینک و فضای مجازی پی گرفتیم یک بار سر تیتر مصاحبهاش بحث کردیم. میگفت میشد از مصاحبهاش تیترهای بهتری درآورد که به نفع پرسپولیس باشد. ویسهایش را دارم و بعد از مرگش چند بار پشت سر هم حرفهایش را گوش کردم تا یک بار دیگر برایم ثابت شود چقدر خوشدل بود و پای کار.
یک صفحه اینستاگرامی داشت که در آن صفحه مدتی افتاده بود روی دور کریخوانی و دشمنان زیادی برای خودش تراشید و هزار هزار فحش خورد اما در گفتوگوهای خودمانی اصرار داشت که دنبال دفاع از حق پرسپولیس است و دلش برای تیم میسوزد. دفاع چپ بود اما یک تنه داشت جور دفاع وسطها و دفاع راست را هم میکشید. خوش قلبیاش را در همین کریها بارها نشان داده بود تا جایی که وقتی افتاد گوشه بیمارستان از دوستداران و پیشکسوتان رقیب تا همبازیهای سابقش وقتی میخواستند درباره مهرداد چیزی بگویند اول به همین صفت مهمش اشاره میکردند؛ خوش قلب.میناوند با تداوم در کریخوانیهایش مدتی در بین اهالی سختگیر رسانه از دور محبوبیت افتاد اما همان روزها به خودش هم گفتم به صداقتش در طرفداری از پرسپولیس شک ندارم. آقا مهرداد اما بعدتر و یعنی از چند ماه پیش تا دم مرگش رویه زندگیاش را عوض کرده بود. دیگر کری نمیخواند و رفته بود در لاین زندگی. یک ویدئوی معروف دارد که بعد از مرگش وایرال شد. جایی که میگوید مردم دیگر جان این کریخوانیها را ندارند و زندگی برایشان آنقدر سخت شده که دنبال یک فضای بهتر میگردند.من روی خوش قلب بودن مهرداد میناوند انگشت میگذارم. در واقع تصویری که از او به خاطر دارم غیر از آن جوان موفق بذلهگو، شوخ و سر و زباندار دو دهه قبل، یک پرسپولیسی بشدت متعصب بود که در اوج پرخاشهایش به مخالفان و دشمنان پرسپولیس همراه با کورتونهایی که سالها عذابش میداد، این خوشقلبیاش را در بالاترین مرتبه ممکن حفظ کرده بود.تصویر من و خیلی دیگر از بچههای مطبوعات و پیشکسوتان از میناوند همان فوتبالیست خوش قلب بود که دوست داشت در یک جمع خودمانی صدایش را به رخ بکشد و در اجراهای تلویزیونی کم نمیآورد.
همبازیهایش و آنهایی که از نزدیک میشناختندش اما به لارج بودنش بهعنوان مهمترین ویژگی او اشاره میکنند. به گشادهدستی و سخاوتش. به اینکه وقتی یکی از همبازیهایش در پرسپولیس گفت کفش فوتبال ندارد، یک استوک نو که از اتریش آورده بود را با وجود اختلاف شماره با سایز پای آن بازیکن به اصرار به او داد و گفت نهایتاً دو تا جوراب میپوشی.آقا مهرداد بخشنده بود و مهربان. نگاه به آن کریهایش نکنید. کافی بود یک بار با او حرف بزنید تا ببینید نه از کسی کینه دارد نه این کلکلها را بیشتر از آنچه در فضای هواداری جریان دارد، جان میبخشد. حالا پرسپولیس و فوتبال ایران یک آدم خوش قلب و لارج را از دست داده که بیشتر از آن نمایشهای درخشانش در چمپیونز لیگ، تیم ملی و پرسپولیس با این ویژگیها در خاطرمان مانده است.
روحش شاد و در آرامش