خلیل سپهرسبحانی
هر تیمی برای مدیریت فوتبال کشور پا به میدان میگذارد باید با بالاترین حمایت ممکن، چه در سطح سیاسی و چه در سطح صنفی، عهدهدار مسئولیت شود. این همراهی و اجماع و توافق، سنگ بنای تحول و نقطه آغاز یک اراده ملی برای نوسازی سازمان فوتبال کشور خواهد بود.
مسائل مبتلا به فوتبال ملی، مزمن، فراصنفی، عموماً بیقاعده و چندوجهی است، به این معنی که هرکس بنا بر حضور در رأس هرم این ورزش را دارد باید هم توان همگراسازی اهالی فوتبال و هم بهنوعی تجربه کار مدیریت کلان در نظام اجرایی را داشته باشد. در این دوره تعامل با تمام مراجع اجرایی و مدیریتی در کنار فعالسازی یک دیپلماسی فرامرزی ضروری است. به علاوه باید به احیای ارزشهای اجتماعی برآمده از فوتبال، مثل همبستگی ملی توجه شود.
اینکه وضعیت موجود فوتبال کشور مطلوب و ایدهآل نیست، یک حرف است و اینکه شرایط این ورزش خراب و ناامیدکننده است حرف دیگری. بهشخصه نظام مدیریت فوتبال را درخور نقد جدی میدانم اما آن را ناامیدکننده نمیدانم. همه ما وظیفه داریم از تمامی داشتههای نظام مدیریت فوتبال، ولو ضعیف و آزاردهنده و پرانتقاد، با نگاهی اصلاحی و ترمیمی حمایت کنیم که در غیر این صورت روزهای بدتر و شرایط ناامیدکنندهتری میتواند پیش روی فوتبال ملی قرار بگیرد. برخورد مسئولانه در این شرایط موضوعی جدی است.
برای گروهی شلختگی مالی و بیدروپیکر بودن نظام اقتصادی فوتبال، مثل آب گلآلودِ مستعد برای ماهی گرفتن است، به همین دلیل به آشفتگی و بیانضباطی آن اصرار دارند، دلبستهاند و برابر هر اقدام سازنده و اصلاحی مقاومت میکنند. در مقابل با دوری از رفتارهای احساسی و کممایه، باید برای شفافسازی فعالیت اقتصادی در فوتبال به کمک تیم مدیریتی جدید شتافت که البته ظرفیتهای حقوقی، کارشناسی و انسانی خوبی در این سالها ایجاد شده است.
ظهور نسلی تحصیلکرده، بادانش و متعهد در سطح فوتبال ملی را میتوان بنیهای مطمئن برای توسعه سازمان فوتبال دانست. باید با تعریف یک مسیر عقلانی، ورود این گروه به دایره مدیریت فوتبال تسهیل شود؛ کار مهمی که تیم جدید مدیریت فوتبال ملی باید به مثابه فرصت آن را مغتنم شمرد.
سیاستزدگی در فوتبال، یک آفت است. فوتبال بهعنوان یک پدیده اجتماعی، بخش قابل ملاحظهای از ظرفیتهای سیاسی شدن را دارد که بهتر است تیم مدیریتی جدید نسبت به سوءاستفاده و دستبرد از این ظرفیت به نفع مصالح ملی، هوشیارانه برخورد کند. متناسبسازی شرایط جاری، اجتماع ملی با ضوابط حاکم بر فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) گزاره دیگری است که در کنار فعالسازی دیپلماسی ورزشی از سوی تیم مدیریتی فدراسیون فوتبال باید مورد اهتمام قرار بگیرد.
در این زمینه کمکاریها، هزینههای بسیاری را برای فوتبال کشور ایجاد کرده است. آسیب بیتوجهی به کار فرهنگی و امر تربیتی در ورزش کشور به شکل عمومی و فوتبال بهطور ویژه، در شرایط تازه باید به فرصتی برای نوسازی اخلاقی و اعتلای هویتی تبدیل شود.
نباید جوسازی علیه فوتبال بهگونهای باشد که هرگونه جسارت تحول و نوسازی از مدیر گرفته شود و امید به ساختن و بهبود شرایط جای خود را به ناتوانی در اصلاح وضع موجود دهد. فوتبال ملی عناصر متعهد و سازنده زیادی دارد و چشم بستن بر آنان نوعی بیاعتنایی به داشتههای انسانی و اجرایی است.