آنچه در روابط کادر فنی پرسپولیس و رئیس هیأت مدیره باشگاه میگذرد، فقط یک تصویر از چندین و چند تصویر روابط مخدوش و رایج مربیان باشگاهها با مدیرعامل یا اعضای هیأتمدیره است. بسیاری از این اختلافات در خلوت بیش از اینها نیز شدت میگیرند و منجر به کارشکنیهای داخلی میشوند و بسیاری از بحرانهای داخلی باشگاهها ریشه در همین روابط مخدوش دارد.
در باشگاهها، جایگاههایی را به افراد بخشیدهاند که به تخصص و توانایی احتمالی آنها چندان مربوط نیست. به همین دلیل اظهارنظر درباره این جایگاهها آسان شده است.
در ماجرای جدل رسانهای یحیی گلمحمدی و مهدی رسولپناه، فراموش نکنیم که اتهامات رسولپناه درباره مشارکت خارج از عرف گلمحمدی در مسائل نقل و انتقالات بازیکنان هرگز مورد بررسی قرار نگرفت و طرفین اظهارنظرهای دقیقی در اثبات یا رد آن ادعا نداشتند.
پس از آن اظهارنظرها اختلافات شعلهور شد اما انگار آن آتش هنوز خاموش نشده است که یحیی گلمحمدی را برای بیرون راندن رسولپناه از عرصه مدیریت پرسپولیس ترغیب میکند. یحیی نمیخواهد آن اتفاق تکرار شود و اتهاماتی شبیه آنچه رسولپناه به زبان آورد، دوباره تکرار شود. بعید است که مسأله یحیی با رسولپناه فقط جدایی چند بازیکن باشد، چون آن جداییها با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر باشگاه چندان دور از ذهن نبودند.
پرسپولیس بیشک از این اختلافات آسیبهایی خواهد دید. از روزی که گلمحمدی این جدل را دوباره داغ کرد و حتی فرصت ۴۸ ساعته برای وزیر ورزش و جوانان تعیین کرد، روشن بود که در فرصت تعیینشده او اتفاقی رخ نمیدهد. هنوز آنچنان جایگاهها از دسترفته نیستند که در آن فرصت ۴۸ ساعت، تغییر دلخواه مربی رخ دهد.
یحیی با این نوع برخورد با ماجرا، هم خود را در موقعیتی عجیب قرار داد و هم پرسپولیس را وارد موقعیت انتظار بیهودهای گذاشت که بیسرانجام بود و آخرش هر اتفاقی که رخ دهد، باز هم رویداد جالبی برای کادر فنی و مدیریت باشگاه نیست.
پرسپولیس اگر بتواند از دل این بحران خودساخته که هر کس از مربیان تا مدیران، در آن نقشی ایفا کردهاند، خود را به سلامت عبور دهد، شاید بتواند دوباره به سوی قهرمانی قدم بردارد.