وصال روحانی
فصل پیش که استقلال میکوشید حرکت متوقف نشدنی پرسپولیس به سوی کسب چهارمین قهرمانی متوالیاش در لیگ برتر فوتبال کشور را مهار کند و خود بر بلندای قهرمانی بایستد، معایبی چند سر راهش سبز شد که یکی از عمدهترین آنها ضعف محسوسی بود که درون دروازهاش حس میکرد.سیدحسین حسینی البته ذاتاً دروازهبان بدی نیست اما جنگهای حاشیهای آشکار و پنهانش با سیدمهدی رحمتی تا زمانی که رحمتی در استقلال بود و برخی مسائل دیگر سبب شد او در لیگهای هجدهم و نوزدهم و بهویژه لیگ نوزدهم از تمرکز لازم روی کارش و ارتقای فنی خود باز بماند. زمانی هم که رحمتی عضو شهر خودرو شد، اطمینان به فیکس بودن و نداشتن هیچ رقیبی حتی غیر همپا باعث شد حسینی به جای تمرین بیشتر و ارتقا به درجات بالاتر در جا بزند و همان بماند که پیشتر بود. معمولاً حاصل این توقفها و کامل تلقی کردن خویش، نزولی حتمی است که گریبان ورزشکاران سهلانگار را میگیرد و حسینی هم مستثنی از قاعده نبود و ضعفهای متعدد او که پیشتر هم وجود داشت و پشت برخی مسائل منجمله رکوردشکنیاش در لیگ هفدهم (گلنخوردن و هشت بازی متوالی) پنهان مانده بود، چهره نشان داد و هم استقلال را ناکام کرد و هم خود وی را از درجه اعتبار ساقط ساخت.
او «نه» نمیگفت!
در نیمفصل دوم که رقبا فهمیده بودند حسینی آماده نیست و با شوتزنی از هر مکان و هر فاصلهای میتوان تسلیماش کرد و وی«نه» نمیگوید او را بارها غافلگیر و مغلوب کردند. شروع کننده آن روند تأسفبار «میری» شوتزن قهار وقت تیم نساجی بود که در بازی با آبیها از فاصلهای بیش از 40 متر و به واقع در نقطهای نزدیک به خط میانی دروازه حسینی را فرو ریخت و در هفتههای بعدی نیز نفرات دیگری چنین کردند و با شوتهای از راه دورشان استقلال را به توپ بستند. این تیم عملاً به سنگری بدون یک سنگربان چالاک تبدیل شده بود و از همین طریق بود که هم بیشترین گل خورده طی چند فصل اخیر را متحمل شد و هم با 14 امتیاز فاصله با پرسپولیسی که سیر شده بود و میل چندانی به اندوختن پوئنهای بیشتر نداشت، به مقام دومی لیگ اکتفا کرد.
انتقال پردردسری که ارزشاش را داشت
شش ماه پس از اتمام آن فصل مأیوسکننده مردی درون دروازه استقلال ایستاده که به کلی متفاوت با حسینی است و نه فقط برخی گلهای مفت نمیخورد و شوتهای از راه دور را به دروازهاش راه نمیدهد، بلکه با عملکرد عالیاش «درون دروازه» را به نقطه قوت اصلی کار آنها تبدیل کرده است. جذب رشید مظاهری از تراکتور با دردسرهای زیادی همراه بود و به سبب مخالفت سران باشگاه تبریزی و فسخ یکطرفه قرارداد فیمابین توسط مظاهری با تعلیق چند هفتهای این سنگربان 28 ساله که پیشینه بازی در ذوبآهن را هم دارد همراه شد اما همه آن درگیریها و معلق شدنها و شکایت و شکایتکشی به کمیتههای «تعیین وضعیت بازیکنان»، «انضباطی» و «استیناف» فدراسیون ارزشاش را داشت زیرا مظاهری از هفته سوم لیگ که جای حسینی را درون دروازه استقلال گرفت، فقط دو گل را پذیرفته که یکی از آنها هم از نقطه پنالتی بود و بیش از یک دوجین فرصتهای صددرصد گلزنی رقبا را با همت شخصیاش خنثی کرده است. اگر مظاهری درون دروازه استقلال در روز مسابقه اخیرش با شهرخودرو نبود، تیم تهرانی به جای برد صفر-2 شاید متحمل باخت 2-4 و حتی 2-5 میشد و در همین دیدار هفته گذشته در سیرجان که آبیها گلگهر را یک-2 شکست دادند، فقط رشادتهای مظاهری چند گل مسلم را از تیم امیر قلعهنویی گرفت. نباید با قطع و یقین گفت که اگر باز حسینی درون دروازه استقلال ایستاده بود، این تیم در هر دو دیدار فوق گلباران میشد اما این را میتوان گفت که «رشید» طی فقط چند هفته عامل اطمینان و ضریب قدرتی را به درون دروازه و کارهای دفاعی استقلال تزریق و اضافه کرده که پیش از آمدن او و بخصوص در فاصله گذشته حسرت داشتن آن را میخورد و هر چه بیشتر آن را جستوجو میکرد، کمتر چنین چیزی را مییافت.
این یک روند تک تیمی نیست
چنین تحولی نمیتواند برای کل لیگ هم بیتأثیر باشد و اثرگذاری حضور مظاهری به درون دروازه آبیها ختم نمیشود. در فصلی که پرسپولیس به وضوح ضعیفتر از گذشته شده و در بسیاری از هفتهها تیمی معمولی و بهکلی دور از کلاس و کارایی سابقاش نشان میدهد و سایر تیمهای نامدار لیگ نیز بالا و پایین زیادی در کار خویش دارند و در سطحی متوسط قرار دارند و بازیها بیش از هر زمانی فرسایشی و دفاعی شده، داشتن دروازهبانی ششدانگ درون آخرین سنگر، سوپاپ اطمینان اضافی و یک سلاح کارآمد واپسین برای استقلال است تا به بردهایی اقتصادی و با کمترین فاصله دست یابد و خیزی بلندتر از تمام فصول اخیر به سوی قهرمانی بردارد. درست است که رفتن علیکریمی به لیگ قطر یک حفره بزرگ در مرکز خط میانی استقلال به جا گذاشته و محمود فکری هنوز ایدهآلترین ترکیب مورد نظرش را برای دفاع میانی تیم خود نیافته و آسیبدیدگیها و نزولها دامان نادری و غفوری را هم در پستهای پیستون چپ و راست گرفته اما استقلال لااقل درون دروازهاش عنصری را میبیند که خیالش را قرص و خاطرش را جمع کرده است.