میعاد نیک
محدوده اختیار لایتناهی سرمربیان تیمهای بزرگ لیگ برتری و عدم تعیین حد و مرز مستحکم توسط مدیران باشگاهها طی سالهای اخیر، باعث شده تا لیگ برتر فوتبال ایران رنگ و روی بازیکنانی را به خود ببیند که کیفیتی حتی در حد و اندازههای حضور در مسابقات لیگ استانی هم ندارند و صرفاً به دلیل روابط غیر فوتبالی با مربیها و یا ایجنتهای عموماً ناشناخته به ابرقدرتهای فوتبال باشگاهی قالب شدهاند.
این بحران در شرایطی است که فوتبال ایران هرگز از استعداد تُهی نبوده و در نسل اخیر آن هم شاهد بلوغ و پرورش ستارههایی مانند مهدی طارمی، سردار آزمون، مهدی قایدی، سیدمجید حسینی و کاوه رضایی بودهایم. با این حال و در شرایطی که همیشه دست باشگاههای بزرگ برای استعدادیابی از بازیکنان جوان و پرورش آنها باز بوده، همواره ردپای محوی از تصمیمات شبههدار سرمربیان و البته اطرافیان آنها در چینش ترکیب و افراد حاضر در رختکن تیم وجود دارد. حضور چند ساله مهدی شیری در لباس سرخ نماد تکامل یافته بروز یک سوءمدیریت و حتی تشکیک در سلامت رفتاری مدیران و کادرفنی تیم پرسپولیس است که حالا ابعاد این گافهای احتمالاً عمدی کم کم در حال افشا است. چنین بازیکنی در حالت عادی قاعدتاً لیاقت حضور در جمع تیم فینالیست لیگ قهرمانان آسیا که هیچ، صلاحیت حضور در تیمهای لیگ دویی غیر تهرانی را هم ندارد اما با توجه به شرایط فعلی کادرفنی و قراردادهای مدیران قبلی پرسپولیس به واقع جناح راست دفاعی این تیم را قبضه کرده و در اختیار مهاجمان تیمهای حریف قرار داده است! قدر مسلم اگر نظارت صحیحی روی نحوه عقد قرارداد باشگاهها با تمام بازیکنان و واکاوی دقیقی روی خط و ربط ورود بی نام و نشانها به تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس وجود داشت، شاید هرگز از نایب قهرمانی پرسپولیس در دومین فینال تاریخش خبری نبود و هرگز هم هافبک دفاعی بیکیفیت استقلال برای آبیها خط و نشان یاغیگرانه نمیکشید.