میعاد نیک
مرحوم ناصر حجازی در زمانی که روی نیمکت تیم استقلال به فینال مسابقات لیگ قهرمانان آسیا رسید، یک جمله به یاد ماندنی و تکرار نشدنی از خود بر جای گذاشت. ناصرخان میگفت تا چندین سال بعد از این فینال هم هیچ تیمی از ایران به قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا نخواهد رسید. سالها از این صحبت مرحوم حجازی میگذرد و تیمهای سپاهان، ذوبآهن و پرسپولیس مجموعا چهاربار به دیدار نهایی مهمترین تورنمنت باشگاهی فوتبال آسیا رسیدهاند، اما هر بار نتیجه یک چیز بوده و یک قصه همیشه تکرار شده؛ شکست و شکست و شکست!
پرسپولیس عصر دیروز با قبول شکستی قابل انتظار مقابل تیم اولسان هیوندای برای بار دوم در سه سال اخیر جام نقرهای لیگ قهرمانان آسیا را در یکقدمی تصاحب از دست داد تا رویای سرخها همچنان نیمهتمام و پایان باز باقی بماند؛ شکستی قابل انتظار از آن جهت که فوتبال ایران مدتهاست در حد فوتبال تیمهای شرقی که هیچ، اخیراً حتی در حد فوتبال تیمهای حاشیه خلیجفارس هم نیست و هر انتظاری از تیمهای باشگاهی و ملی فوتبال ایران کمی فراتر از تصور به نظر میرسد. سرخها گامهای نهایی برای رسیدن به فینال را تنها با تمسک به واژههایی همچون همت و اتحاد و غیرت برداشتند تا النصر عربستان را شکست دهند، اما این واژگان در قاموس دیدارهای بزرگی مانند فینال لیگ قهرمانان آسیا جایگاهی ندارد و تیمی قهرمان خواهد شد که لیاقت ایستادن روی سکوی برتری را داشته باشد.
همه حرفا واسه پوله!
قهرمانی و موفقیت همیشه نیاز به ابزارهای خاصی دارد و این ابزارها مدتهاست در فوتبال ایران تشبیه به جن شده و موفقیت مانند بسمالله! هفتهها پیش از برگزاری دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا قشر عظیمی از فوتبالدوستان ایرانی میخواستند تیم پرسپولیس برای اولینبار در تاریخش هم که شده بر بلندای قهرمانی آسیا بایستد، اما کسی از خود نپرسید بر چه حساب و به چه دلیلی؟ فوتبال باشگاهی در ایران از لحاظ زیرساخت مدتهاست تاریخ مصرفش تمام شده و هر موفقیت کوچکی هم که به دست آمده، با اهتمام بازیکنان و تلاش جانفرسای کادرهای فنی بوده، نه هیچ چیز دیگری. باشگاههای ایرانی حتی از تهیه و تدارک یک زمین تمرین مناسب و بازیهای تدارکاتی درخور شأن نام و برند خود عاجز هستند و با این امکانات و تجهیزات، ادعای بیهودهای دارند. پرسپولیس فینال لیگ قهرمانان آسیا را به تیمی باخت که یک مهاجم برزیلی را با 5میلیون دلار به خدمت گرفته؛ مبلغی که یکچهارم آن را هم باشگاه پرسپولیس برای پرداخت بدهی برانکو ایوانکوویچ بهزور تهیه کرد.
امکانات، زیرساخت و مدیریت
امکانات تیمهای قطری و شرقی را در همین دوره از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا دیدید؟ این آینه تمامنمایی از فوتبال ایران است که نان شب ندارد و دنبال میزبانی از جام ملتهای آسیا 2027 میگردد. زمین تمرین یک تیم قطری صدها برابر از استادیوم رسمی یک تیم باشگاهی لیگ برتر در ایران مجهزتر و استانداردتر است، همانطور که شخصیت تیمی و تفکرات کادر فنی تیمهای شرقی از ایرانیها برتر و ابتر شده. پرسپولیس هرچقدر همت و غیرت و تلاش میکرد، حریف فوتبال مدرسهای و پرستیژ و کلاس بالای فوتبال تیم اولسان هیوندای نمیشد که نمیشد. گرچه تیم کرهای هرگز جایگاه رفیعی در فوتبال باشگاهی آسیا نداشته و البته که قدمتش هم به گرد پای سرخها نمیرسد، اما همین ساختار صحیح و مدیریت اصولی کاری کرده کارستان.
بخشکی شانس!
آنقدر از ضعف مدیریتی و ناتوانی ساختاری در فوتبال ایران نوشته و گفتهایم که دستانمان فلج شده و زبانمان هم مو درآورده است! کارمان شده نشستن به انتظار معجزه و دعا کردن در بازیهای حساس که شاید بازیکن حریف اشتباهی کند و ما موفق شویم؛ حتی در دعاهایمان هم میدانیم که کاری از این مکتب فوتبالی و خروجیهایش ساخته نیست. سرالکس فرگوسن در نخستین بازی دوران سرمربیگریاش دست به دعا برد تا پیروز شود اما در نهایت نتیجه را واگذار کرد. او مانند ما ایرانیها دنیا را بههم نریخت و مقدسات را فراموش نکرد، اما یاد گرفت تیم مقابل هم خدایی دارد و این خدا همیشه قرار نیست هوای ما را داشته باشد! ما همیشه در مواقع حساس بهدنبال معجزه هستیم اما غافل از اینکه معجزه هم به سراغ کسانی میآید که شایستگیاش را دارند. زیدان میگوید من خوششانس نیستم، خودم و تیمم را در مسیر شانس قرار میدهم!
دشت بیفرهنگی ما
این همه به مدیریت و ساختار تاختیم، کمی هم صابون انتقاد به خودمان و فرهنگ هواداریمان کشیده شود. در طرفداری از فوتبال باشگاهی آنقدر آماتور و تعصبی شدهایم که یادمان میرود هیچ سازمان و فدراسیون و وزارتخانهای دلش به حال من و شمای هوادار نسوخته که از فلان تیم حمایت کند یا نه. یادمان رفته همه بهدنبال مصادره به مطلوب کردن موفقیت تیمهایی هستند که با جان کندن و بدون امکانات حداقلی به بلندای موفقیت میرسند. هواداران پرسپولیس پیش از دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا فشارها را در حدی بالا بردند تا بازی این تیم با نساجی و ذوبآهن لغو شود، اما آیا کسی اطمینان میدهد اگر این بازیها برگزار میشد حالا پرسپولیس هم همین نمایش پراشتباه را در الجنوب تکرار میکرد؟ شاید اگر سرخها در تهران واپسین تمرینات خود را در یک بازی رسمی انجام میدادند، خبری از آبشار مهدی شیری و اشتباهات دیگر نبود.
آماتوریسم
پرسپولیس در نهایت باخت و روسیاهی فوتبال آماتور و نگرش غیرحرفهای بار دیگر مانند تکه ذغالی به صورت مسئولان فوتبال کشور مالیده شد. کسی نیست که از این شکستها درس بگیرد و کسی هم نیست که بتواند نگرش قاطبه مسئولان و حتی هواداران فوتبال را تغییر دهد. باز هم نوبت به حضور یک تیم ایرانی در یک دیدار بزرگ خواهد رسید و باز هم احتمالاً این سناریوی تلخ تکرار خواهد شد؛ اما هر بار مفتضحانهتر و شکنندهتر. تا زمانی که یاد بگیریم هر چیزی جای خودش را دارد و با من بمیرم و تو بمیری نمیتوان تیم ملی ژاپن، تیم کاشیما آنتلرز، تیم اولسان هیوندای و یا تیمهای قطری را شکست داد، میدان بزرگ مردان بزرگ هم میخواهد و این مردان فقط در مستطیل سبز بازی نمیکنند، بازی از مدیریت و ساختارها شروع میشود که ما مدتهاست در جامجهانی مدیریت همه چیز را واگذار کردهایم.