پرسپولیس برای فینال با ایده مشخصی وارد زمین شده بود. یحیی گلمحمدی با شناخت درستی که از اولسان داشت، با نیمکتنشین کردن کمال کامیابینیا، چیدمان 1-3-2-4 را انتخاب کرده بود. حضور بشار رسن پشت سر مهدی عبدی و شیفت کردن دائمی امید عالیشاه و سیامک نعمتی به کانال مرکزی، عملاً پرسپولیس را در مرکز زمین صاحب برتری عددی کرده بود. در واقع عالیشاه و نعمتی وقتی که صاحب توپ نبودند، روی مدافعان کناری اولسان فشار میآوردند و در زمانی که مالکیت در اختیار پرسپولیس قرار میگرفت، به مرکز زمین متمایل میشدند تا بشار رسن، گزینههای متنوعتری برای پاس دادن در اختیار داشته باشد. در این وضعیت سعید آقایی و مهدی شیری وظیفه داشتند بالاتر از همیشه بازی کنند. بدین ترتیب، اولسان نه از کانالهای کناری توان نفوذ داشت و نه بیت گارام در مرکز زمین میتوانست مهاجم خطرناک تیمش را تغذیه کند.
البته بازی برای پرسپولیسیها خوب شروع نشد. در روزی که استرس تمام 22 بازیکن را تحت تأثیر قرار داده بود، قرمزها در 20 دقیقه ابتدایی بارها با اشتباه فردی و پرسینگ هوشمندانه خط سوم و چهارم اولسان، در مناطق مؤثر زمین توپ را از دست دادند.
در واقع، شروع بازی با برتری محسوس حریف همراه بود و دو موقعیت آشکار گل هم در همین دقایق برای اولسان شکل گرفت اما هرچه از زمان بازی گذشت، پرسپولیس به جریان بازی مسلطتر شد و حتی پیش از اینکه به گل برسد، کاملاً تعادل را به بازی برگرداند.
گلی که پرسپولیس را پیش انداخت، همانی بود که قبل از شروع بازی درباره آن صحبت میشد. ضعف بزرگ مدافعان کناری اولسان در حفظ توپ، پرسینگ به موقع سیامک نعمتی و اگرسیو بودن بشار رسن، به مهدی عبدی کمک کرد تا مهمترین گل دوران فوتبالش را به ثمر برساند. این گل، نتیجه شناخت دقیق حریف و فشار آوردن روی نقاط ضعف اولسان بود. پرسپولیس از «اشتباه رایج» اولسان، به هوشمندانهترین شکل بهرهبرداری کرد اما خودش هم اسیر «اشتباه رایج فوتبال ایران» یعنی سهلانگاریهای گلدرشت مدافعان شد. هر دو پنالتی اولسان، چیزی نبود جز بیاحتیاطی افراطی فردی. احمد نوراللهی در صحنهای مرتکب خطای پنالتی شد که اولسان در موقعیت آشکار گلزنی نبود و مهدی شیری هم در لحظهای که هیچ نشانی از «تمرکز» در او دیده نمیشد، بزرگترین هدیه را نصیب حریف کرد.
به تعبیری در بازیای که اشتباهات در آن تعیینکننده بودند، پرسپولیس یک بار بیشتر از اولسان اشتباه کرد و به همین سادگی جام قهرمانی را به کره فرستاد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، واکنش نه چندان مؤثر پرسپولیس بعد از پذیرفتن گل دوم بود.
برنامههایی که یحیی گلمحمدی در ابتدای بازی طراحی کرده بود و آن تمرکز برای بستن خط ارتباطی میان هافبکها و مهاجم اولسان، معطوف به شرایطی بود که پرسپولیس از حریف عقب نباشد و طبیعی بود که در وضعیت جدید، ناکارآمد باشد. به نظر میرسد که یحیی میبایست خیلی زودتر به سراغ نقشه دوم (پلن بی) میرفت اما از دقیقه 55 که دومین گل اولسان به ثمر رسید، 20 دقیقه طول کشید تا مربی پرسپولیس شیری را از زمین بیرون بکشد، سیامک نعمتی را به خط دفاع منتقل کند و با حضور آرمان رمضانی، بازی را با دو مهاجم هدف دنبال کند.
در دقایق پایانی، طبیعی بود که پرسپولیس تیم حملهور زمین باشد و اگر این دقایق را مرور کنید، میبینید که اولسان در همان ارسالهای بلندی که به مقصد رمضانی و عبدی صادر میشد، متزلزل و آشفته بود.
در همان لحظات بود که مشخص شد دور زدن مدافعان کناری اولسان، کار چندان دشواری نیست و میشد در دقایق بیشتری از مزیت بزرگ برتری در بازی هوایی، استفاده کرد.
فارغ از کلیشه رایج «این شکست چیزی از ارزشهای ما کم نمیکند»، باید به این نکته اشاره کرد که پرسپولیس بازنده سربلندی بود و باوجود محدودیتهایی که یحیی گلمحمدی در استفاده از نفرات مؤثرش داشت، نمایشی هوشمندانه و آبرومند داشت.