بعد از باختن در فینال نوشتن صد کلمه هم دشوار است چه برسد به اینکه بخواهید در یک یا چند صفحه اتفاقات و مسائل بازی را باز کنید و به آن بپردازید اما همیشه میشود با باختها کنار آمد. امروز دیگر هیچکس حق ندارد درباره نبخشیدن عیسی یا رفتن شجاع و اتفاقات دیگر حرف بزند و از آنها به عنوان دلایل باخت یاد کند.
امروز روزی است که میشود شکست را به راحتی پذیرفت. شکستی که در یک مسابقه فوتبالی و با اتفاقات فوتبالی رقم خورده و حلاجی کردنش ذهن پیچیده و مغز متفکری نمیخواهد. ما همه میدانستیم که پرسپولیس با تمام کمبودها و مشکلاتش پا به فینال گذاشته و دیگر جای بحث درباره اینکه چرا عیسی بخشیده نشد و چرا فلان اقدام را برای تجهیز تیممان نکردیم، وجود ندارد. حتی دیگر مسأله تمرین نکردن در ورزشگاه الجنوب هم ریسمانی نبود که به آن چنگ بزنیم.
اینجا یک مسابقه فوتبالی را باختیم اما تنها حسرتمان این است که فقط به بیتجربیگی و اشتباهات فردیمان باختیم و اتفاقات بازی به ضررمان رقم خورد. می توانیم از بدشانسی یا بازیکنانمان به خاطر آن اشتباهات عجیب و پنالتیهایی که به حریف دادند، گله کنیم اما حق آوار شدن روی سرشان را نداریم چرا که تمام اینها جزئی از اتفاقات فوتبال است.
بله، در تیم بزرگ و پرستارهای مثل پرسپولیس هم میشود که دو بازیکن پنالتی بدهند و تیم برنده را تبدیل به بازنده کنند اما تمام این اتفاقات همانقدر که عجیب است و میتوان هضمش نکرد، باز هم جزئی از فوتبال است و نمونهاش قبلاً اتفاق افتاده و بعدها هم یا به ضرر پرسپولیس یا به نفعش اتفاق خواهد افتاد.
نهایت اینکه گاهی هم اینطوری میشود و باختن با دو پنالتی تلخ در فینال آن هم برای تیمی که با سختکوشی و جانسختی خودش را تا اینجا بالا کشانده بود، میتواند دردناک اما نهایتاً قابل هضم باشد. همیشه باید با شکستها منطقی رفتار کرد و دلایل را سنجید و حتی به اشتباهات نقد وارد کرد اما دست یازیدن به مسائلی که خارج از مستطیل سبز بوده چیزی را تغییر نخواهد داد. زندگی ادامه دارد و پرسپولیس مسیر خود را طی خواهد کرد و این شکست با تمام تلخیهایش از ذهن پاک خواهد شد.