جیمی ردنپ
وقتی به عقب نگاه میکنم، آمدن ژرار اولیه به لیورپول مانند پیوستن آرسن ونگر به آرسنال به نظر میرسد. او مربیای بود که بسیار جلوتر از زمان خود فکر میکرد و باشگاه را مدرن ساخت.
او کاری کرد که بازیکنان جوان دریابند که چطور میتوانند به بالاترین سطح برسند. او به آنها یاد داد که چطور بهترین عملکرد را از بدن خود بگیرند. استیون جرارد، جیمی کاراگر، مایکل اوون و بسیاری دیگر از بازیکنان از بازی زیر نظر او سود بردند. یکی از جملات محبوب ژرار برای ما این بود: «نوشیدن الکل همانقدر احمقانه است که در خودرو فرمول یک خود گازوییل بریزید». اگر شما سوخت اشتباهی را وارد بدنتان کنید، به مشکل برمیخورید. این حرف او در میان بازیکنان بهخوبی جا افتاد.
بازیکنان جوان تحت تأثیر ابهت او بودند و من انضباطی که او بر تیم حاکم کرد را دوست داشتم. او قوانینی داشت که چه زمانی به تمرین بیاییم، چگونه سخت تمرین کنیم و بدانیم چه زمانی وقت کار است و چه زمانی وقت تفریح.
ژرار فردی جنتلمن بود. شما میتوانستید در دفتر او بنشینید و درباره فوتبال با او صحبت کنید اما او سختگیر هم بود. او مدتها پیش از آنکه به لیورپول بیاید، معاون مدیر یک مدرسه در فرانسه بود و میتوانستید این را در برخورد او با بازیکنان جوانتر ببینید. او میخواست به بازیکنان آموزش بدهد. او میخواست که استعدادها را تبدیل به بازیکنانی کند که در سطح دنیا بدرخشند. او مانند پدری برای آنها بود. به همین دلیل است که درگذشت تأسفبار او چنین واکنش پراحساسی را در میان افرادی که بخت کار با او را داشتند برانگیخت. ژرار برای بازیکنان فراتر از یک مربی بود. او قهرمان هواداران هم بود. آنها دلایل زیادی برای عاشق ژرار بودن داشتند، بهویژه در آن فصل معروف 01-2000.
تصمیم ژرار برای خرید دیدی هامان و سامی هوپیا در سال 1999 شاهکار او بود. او میدانست که چطور یک خط دفاعی مستحکم بسازد و چطور کاری کند که شکست تیمش سخت باشد و پیروزی برای تیمش آسان.
از نظر شخصی، ژرار همچنین بزرگترین لحظه من در دوران باشگاهیام را رقم زد. در پیشفصل در سال 1999 بود که او من را به اتاق هتلش فراخواند. پل اینس باشگاه را ترک کرده بود و من تازه 26ساله شده بودم. او گفت: «تو حالا کاپیتان این باشگاه هستی». عجب لحظهای بود. بابت اعتمادی که او به من کرده بود، هر چه از او تشکر میکردم کم بود. ما به حرف زدن ادامه دادیم اما راستش را بگویم، بیصبرانه منتظر آن بودم که از اتاق هتل خارج شوم تا به خانوادهام زنگ بزنم و خبر را به آنها بدهم!
متأسفانه، وقتی داشتم در این نقش جدید جا میافتادم، مصدومیتهای زانو من را از پا درآورد. من نتوانستم در فصل 01-2000 که لیورپول سهگانه را فتح کرد، نقشی در میدان داشته باشم اما ژرار را از پشت صحنه میدیدم. من اینکه او چطور با افراد تعامل داشت و چطور از بازیکنان بهترین عملکرد را میگرفت، با دقت نگاه میکردم و یادداشت میبرداشتم، برای اینکه اگر روزی مربی شدم از آنها استفاده کنم. من احترام بسیار زیادی برای او قائل هستم. همه ما همین هستیم. ما کمی از او میترسیدیم اما افرادی که در جایگاه او هستند باید چنین باشند. پاتریس برگس، دستیار او همیشه کنارش بود. او فردی فوقالعاده هوشمند و بسیار خوشبرخورد بود. آنها با هم گروهی رویایی ساخته بودند.
من و ژرار فراز و نشیبهای خود را هم داشتیم اما از این اتفاقات بین بسیاری از بازیکنان و مربیان روی میدهد. من هرگز از احترامم به او نکاستم. من برای او بالاترین احترام ممکن را قائلم.
کاری که او در سال 1998 و پس از آمدن به لیورپول کرد، تاریخی بود. مدرسهای که او در آن بود، فرد بزرگی را از دست داد اما فوتبال فرد بزرگی را به دست آورد. حالا کاری که از عهده ما برمیآید، این است که خاطرات فوقالعادهای که به ما داد را به یاد بیاوریم. من هرگز کارهایی که او برایم انجام داد را فراموش نمیکنم.
منبع: دیلی میل