هومن جعفری
مقام مسئول خطاب به خبرنگار: داداش... الو... یواش صحبت میکنم، همین بغلم نشسته. تو نمیدونی چطوری این مردک چغندر رو تحمل میکنیم. نه بابا تحمیلیه. نوچه فلانیه. شبا براش سبزی میخره میبره دم خونش تحویلش میده پوشک بچه رو هم عوض میکنه. به جان خودم. آویزونیه. حالا ولش کن. این خبر پشت پرده رو میدم کار کن. بزن اعضای هیأت مدیره گفتن اگر این گلابی بشه مدیرعامل همه استعفا میدیم!
مقام مسئول در جمع خبرنگاران: آقا این شوایع رو کی راه انداخته؟ کی گفته ما از این گلابی... بله ما از جاب فلانی حمایت نمیکنیم؟ دل به این شایعات ندهید. ما متحد و متفقیم.
نتیجه اخلاقی: موش کور بخورد هیأت مدیرهای را که تو داخلش باشی!
***
اینطوری که طارمی در پورتو مشغول گلزنی است، خیلی زود راهی کشورهای بزرگتر و لیگهای بهتر میشود. کاش همه بازیکنان با استعداد فوتبال ایران دل بزنند به دریا و بروند خارج از لیگ پیشرفت کنند. بروند بازی کنند، بهتر شوند و برای خودشان جایگاهی درست کنند که پایه پیشرفت ابدیشان باشد. بمانند اینجا قلیانی و پلنگی شوند که چه؟
***
جرعهای هم از لب لعل مرحوم مغفور جنت مکان، معلم اخلاق، جناب آقای ژرار هولیه هم نچشیدیم و برفت! شاید نسل جدید آقای هولیه و خدماتش به فوتبال لیورپول را نشناسند و این ضعف ما اهالی رسانه است. آقای هولیه لیورپول را وقتی تحویل گرفت که تیم نه ورزشگاه داشت، نه رختکن! کل باشگاه پشت فیات مش استیو خادم باشگاه جا میشد. بازیکنها پشت همان ماشین لباس عوض میکردند و موقع مسابقات هم کتلتهای مش مریم ننه مایکل اوون را میخوردند که قوت داشته باشند بازی کنند. مرحوم هولیه خیلی عزت نفس داشت. میگویند یک بار خواهر ملکه آمد و به ایشان پیشنهاد کرد که آقا من از شما خوشم آمده. شما بیا یک صیغه محضری بخوان من خودم ورزشگاه و بودجه و اسپانسر سلطنتی برای شما جور میکنم. ایشان چون مرد اخلاق بود، نپذیرفت. یک بار هم امای فایو از اتاق کاپیتان لیورپول اعلامیه پیدا کرده بود و میخواست چپقش را چاق کند که آن مرحوم خودش اعلامیهها را گردن گرفت و آخرش هم ناچار شد از طریق خواهر ملکه مشکل را حل کند. البته متأسفانه خواهر ملکه هم خرش که از پل گذشت، همه وعدههایش را فراموش کرد و تیم لیورپول نه به وزشگاه رسید نه به اسپانسر ولی کسی در سلامت نفس این مرد تردیدی نکرد.
ما نسبت به پیشکسوتان فوتبال مسئولیم.