علی مغانی
گاهی اوقات تصمیمهای به ظاهر جزئی، تفاوتهای بزرگی را رقم میزند. تفاوت تیمی که در 5 هفته ابتدایی کمترین موقعیتهای خلق گل را در نیمه اول ایجاد کرده بود با استقلالی که در مقابل شهرخودرو در نیمه اول دو گل زد، در یک نکته خلاصه میشد؛ محمود فکری در یک سوم دفاعی حریف، به جای دو بازیکن، سه بازیکن مستقر کرده بود و مهاجمانش که حمایت سه هافبک دونده را پشت سر خود احساس میکردند، بیشتر از هر زمان دیگری مدافعان حریف را پرس میکردند.
بیایید گل اول استقلال را یک بار دیگر مرور کنیم؛ پرسینگ مهاجمان استقلال، مدافعان را به اشتباه انداخت و توپی که بین حسن جعفری و اکبر صادقی رد و بدل میشد از دست رفت، بلافاصله توپ به مقصد داریوش شجاعیان ارسال شد اما شجاعیان در موقعیتی نبود که توپ را کنترل کند و فقط توانست اثر جزئی روی توپ بگذارد. اگر استقلال مثل بازیهای گذشته آرایش میشد و با نفرات کمتری حمله میکرد، احتمال اینکه توپ سرگردان در محوطه هجده قدم به بازیکن دیگری از استقلال برسد، بسیار کم بود اما در این بازی سبحان خاقانی دقیقاً همان جایی مستقر شده بود که میبایست باشد. نکته جالب اینکه اگر ضربه شجاعیان به سمت دیگر هجده قدم میرفت، این مهدی قایدی بود که میتوانست توپ را به گل تبدیل کند. به زبان سادهتر، پرسینگ با 5 بازیکن فعال و ایجاد «برتری عددی نسبی» در هجده قدم، در یک لحظه سرنوشتساز استقلال را به گل رساند. اگر در پرسینگ مهاجمان، فاکتور «حمایت» هافبکها وجود نداشت، اگر توپ لو رفته بلافاصله ارسال نمیشد و اگر استقلال در هجده قدم حریف، به اندازه کافی بازیکن نمیداشت، گل سبحان خاقانی به ثمر نمیرسید و این اتفاقی بود که در بازیهای گذشته به ندرت رخ داده بود.
استقلال سه دقیقه قبل از اینکه به گل اول برسد هم میتوانست روی پرسینگ هافبکها، بازپسگیری توپ، غافلگیر کردن حریف با ارسال پاس بدون اتلاف وقت و برتری عددی نسبی مهاجمان (موقعیت 3 در برابر3) به گل برسد. در آن صحنه، محمد نادری توپی که پس گرفته شده بود را با تیزهوشی، بلافاصله برای خاقانی فرستاد و اگرچه شوت وینگر جوان استقلال کم رمق بود اما همین شوت ناقص، به قایدی رسید تا او در موقعیتی تک به تک با میلاد فراهانی قرار
بگیرد.اینها نمونههایی از تفاوت استقلال در هفته ششم، نسبت به هفتههای گذشته بود که حاصل تغییر در چیدمان نفرات بود. فکری در بازیهای گذشته علاقه ویژهای به بازیسازی از کانالهای کناری، دور زدن مدافعان و ارسالهای بلند به محوطه هجده قدم حریف نشان داده بود. تفکری که کمتر به موقعیت خلق گل منجر میشد اما این بار تجمع سه هافبک استقلال (مهدیپور، شجاعیان و رضاوند) در کانال مرکزی و اضافه شدن گاه و بیگاه ارسلان مطهری به آنها، استقلال را در مرکز زمین در «موقعیت برنده» قرار داد.
اما با وجود ترفند کارسازی که استقلال را در مشهد به سه امتیاز رساند، دو نکته نگرانکننده هم در تیم دیده میشد. اول اینکه آنچه در 15 دقیقه ابتدایی از استقلال مشاهده شد، در طول بازی تداوم نداشت و نظم بازی آبیها، در دقایقی از دست میرفت. ضمن اینکه شاگردان فکری عملاً از 65 دقیقه 10 نفره بودن شهر خودرو بهرهای نبردند و گل دانشگر هم روی یک ضربه ایستگاهی و در شرایطی به ثمر رسید که 10 نفره و 11 نفره بودن، تأثیر چندانی در ثبت آن گل نداشت.
نکته دیگری که میتواند در بازیهای آینده به استقلال ضربه بزند، حفره بزرگی است که در فضای میان هافبک دفاعی استقلال با مدافعان میانی ایجاد میشود. در این بازی امین قاسمینژاد که بازیکن باهوشی است، چند بار در این فضا، بیآنکه مزاحمتی داشته باشد صاحب توپ شد و لااقل 3 بار احمد الجبوری را در موقعیت گل قرار داد اما مهاجم شهرخودرو به ویژه در لحظاتی که بازی با یک گل به سود استقلال دنبال میشد، بیدقتتر از آن بود که دروازه را باز کند.
دیدار با شهرخودرو، در مقایسه با دو بازی گذشته استقلال، یک گام رو به جلو بود اما برای تداوم صدرنشینی، استقلال باید نقاط ضعف کمتری داشته باشد. شاید بازگشت مصدومان مؤثر استقلال، بخشی از این نقاط ضعف را بیاثر کند.