علی مغانی
خانهای به خاطر تخریب غیراصولی همسایه ویران میشود، کارگاهی بر اثر نشت گاز منفجر میشود، انبار کارخانهای آتش میگیرد، سدی در مقابل سیلاب مقاومت نمیکند و شکسته میشود. تقریباً تمام اینگونه حوادث ناخوشایند تنها یک مقصر ندارند. فقط یک نفر نبوده که با اشتباهش، خسارتی سنگین ایجاد کند. بلکه مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادهاند و چند نفر سهلانگاری و بیمسئولیتی کردهاند تا «فاجعه» رقم بخورد.
در ماجرای استقلال و فرشید اسماعیلی هم وضعیت چیزی شبیه این است؛ مجموعهای از اشتباهات کوچک و بزرگ از چند نفر، موقعیت ویژهای را پدید آورده که کمترین لطمه آن، درگیرشدن استقلال با یک حاشیه جدید است. داستان قهر و کنار گذاشتن موقتی هافبک استقلال از تیم، از چند منظر قابل بررسی است.
اول: اختلاف ناچیز 5/2 میلیارد تومانی! بر سر مبلغ قرارداد فرشید اسماعیلی، یکی از دستاوردهای مدیریت براساس خوشایند کانالهای هواداری است. مدیرانی که نمایش تمدید قرارداد در هتل راه انداخته بودند و با هر عکس یادگاری، هزاران «هورا» برای خود میخریدند. در آن مقطع، گفته میشد دستاورد بزرگ مدیران عاشق شهرت استقلال، «حفظ اسکلت اصلی» تیم است اما حالا با اطمینان میتوان گفت که کاش اسکلت سال قبل را با این سبک و سیاق حفظ نمیکردید! کاش به بازیکنی که ارقام نجومی پیشنهاد میداد، جواب «نه» میدادید و او را به سمت درهای خروجی باشگاه هدایت میکردید.
دوم: در یکی، دو ماه گذشته از فرد متمولی صحبت شده که سی و چند میلیارد تومان به استقلال کمک کرده. طبعاً در فوتبال ورشکستهای که اغلب مسیرهای مرسوم درآمدزایی در آن مسدود است، ظاهراً چارهای جز بهرهگیری از چنین روشهای نامتعارفی نیست. اینگونه کمکها البته میتواند تبعاتی برای فوتبال به همراه داشته باشد اما فارغ از اینکه درباره اهداف آقای متمول عاشق استقلال قضاوتی داشته باشیم، این پرسش پدید میآید که چرا او باید به جای ارتباط سازماندهی شده با باشگاه، رخ به رخ با بازیکنان طرف شود و چکهای 5/2 میلیاردی را مستقیم به دست بازیکنان برساند؟ مگر باشگاه واحد مالی و حسابداری ندارد؟ این چه شکل اداره باشگاه است که منجی مالی استقلالیها، از حساب شخصی خود چک صادر میکند و بدون واسطه به بازیکنان تحویل میدهد؟
سوم: گفته میشود فرشید اسماعیلی ادعا کرده این چک میلیاردی کذایی، «هدیه» بوده و نه بخشی از قراردادش. اگر این داستان صحت داشته باشد، باید از هافبک استقلال پرسید دقیقاً بابت کدام درخشش و کدام نمایش ویژهای، باید به او 5/2 میلیارد هدیه داد؟ گل قهرمانی زده یا پاس گل منجر به صعود به فینال آسیا فرستاده؟ آخرین باری که فرشید اسماعیلی بهترین بازیکن زمین شده، چه روزی بوده؟ ببینید همگی چه فوتبالی ساختهایم که بازیکن متوسط و کماثرش، احساس میکند برای ماندن در استقلال باید 5/2 میلیارد تومان یعنی معادل 100 سال حقوق یک کارگر را «هدیه» بگیرد.
ماجرای استقلال و فرشید اسماعیلی، بخش کوچکی از کوه یخ نابسامانیها و معضلات مالی فوتبال ایران است که از آب بیرون زده. احتمالاً در روزهای آینده بالاخره راهحلی برای رفع و رجوع کردن این داستان پیدا میشود. فرشید اسماعیلی به تمرینات بازمیگردد و همه چیز ظاهراً ختم به خیر میشود اما بعید است با این سبک از مدیریت و این رویکردی که امروز در جریان است، کلیت فوتبال ایران عاقبت به خیر شود.