printlogo


کد خبر: 220535تاریخ: 1399/9/22 00:00
سودای باطل زنوزی عجول
علی ماند و حوضش!

در دلایل پیوستن علیرضا منصوریان به تیم تبریزی همان‌قدر ابهام وجود داشت که در نحوه و زمان جدایی‌ بسیار زودهنگام‌اش از تراکتور. پرشورها که لیگ نوزدهم را با ایستادن روی پله چهارم جدول و کسب عنوان قهرمانی جام حذفی به پایان رساندند، با توجه به عقبه باشگاه و حساب پرپول مالک متمول تراکتور انتظار داشتند تا کسی در حد و اندازه‌های جان توشاک، تونی اولیویرا و یا حداقل مصطفی دنیزلی به تبریز سفر کند. محمدرضا زنوزی اما در اقدامی عجیب و شاید هم بی‌منطق با منصوریانی دست همکاری فشرد که پس از تجربه تقریباً موفق‌اش در تیم نفت تهران، هیچ موفقیت خاصی را در استقلال و یا ذوب‌آهن تجربه نکرد و تقریباً سایه اَکت‌های توجه برانگیزش کنار خط طولی زمین از یاد هواداران فوتبال فراموش شده بود.
حضور علیرضا منصوریان در تبریز گرچه می‌توانست نقطه عطفی در کارنامه سرمربیگری‌اش باشد اما او نتوانست از پس مدیریت ستاره‌های بین‌المللی‌اش بربیاید و البته که در تقابل با مدیران همیشه دخالت‌کننده هم بسیار ناتوان بود. محمدرضا زنوزی که بارها نشان داده همه‌کاره تیم تبریزی است و عملاً پست‌های مدیرعاملی و هیأت‌مدیره هم در ساختار اداری این باشگاه فرمالیته هستند، خودش برید و خودش دوخت تا وضعیت تراکتور به این نقطه برسد. منصوریان شخصاً با زنوزی به توافق رسید اما درست جایی که مالک تراکتور می‌توانست از او حمایت کند، پشت این سرمربی جوان را خالی کرد تا نقش پلیس بد را اعضای هیأت‌مدیره باشگاه تبریزی بازی کنند و علی‌منصور هم تنها بماند با حوضش.
بازخورد و راندمان عملکرد تراکتور در 5 هفته ابتدایی لیگ بیستم با هزینه‌هایی که برای این تیم شده هیچ سنخیتی نداشت اما مسئولان بلندپایه این باشگاه می‌توانستند کمی به سرمربی جوان خود بها و انگیزه بدهند تا فیلمنامه مدیریت باشگاهی به سبک اعراب حاشیه خلیج‌فارس در تبریز مجدداً تکرار نشود. حالا تراکتور مانده و سودای سرمربیان خارجی که بعید است بتوانند به ایران بیایند، شاید اواخر فصل کار به جایی برسد که تی‌تی‌ها دل‌شان برای علی‌منصور هم تنگ شود.

Page Generated in 0.0136 sec