سامان موحدی راد
تراکتور یک فصل دیگر را با بحران روی نیمکت تیمش شروع کرد. آنها در چند فصل اخیر همیشه مجبور به تغییر مربی در میانه فصل شدند و این فصل هم همان داستان تکراری برای آنها رخ داد و در هفته پنجم رقابتهای لیگ برتر اولین اخراج به اسم علیرضا منصوریان گره خورد. مسألهای که البته پیشتر هم قابل پیشبینی بود و بعد از عقد قرارداد منصوریان و تراکتور در تابستان 99 خیلیها حدسش را میزدند که منصوریان برف تبریز را نبیند. البته که بخت با او یار بود و او برف پاییزی تبریز را هم دید و حالا بنا به تصمیم هیأت مدیره باید از باشگاه برود. باشگاه تراکتور علت اخراج منصوریان را «عدم تحقق اهداف تعیین شده در هنگام عقد قرارداد» عنوان کرده است. چیزی که مشخصاً با شش امتیاز کسب شده توسط این تیم در پنج هفته و جایگاه دوازدهمیشان در جدول در ارتباط است. نگاهی به بازیهای تراکتور در این هفتهها هم نشان میدهد که تیم منصوریان توفیقی در ارائه بازی زیبا و تماشاگرپسند نداشته و به این ترتیب آنها نه بازی جذابی به نمایش گذاشتند و نه تیم نتیجهگرایی بودند و چنین کارنامهای در شهری مانند تبریز معنیای جز قطع همکاری و اخراج ندارد.
نگاهی به کارنامه مربیگری علیرضا منصوریان در چند سال اخیر نشان میدهد که یکی از چهرههای جوان که پنج سال پیش میشد او را استعدادی برای آینده مربیگری در ایران دانست در سراشیبی سقوط است. انتخابهای اشتباه، رفتارهای پرحاشیه و مهمتر از همه وقت نگذاشتن برای آموزش و یادگیری علیرضا منصوریان را به چهرهای پرانتقاد در فوتبال ایران تبدیل کرده است. مردی که در روزهای حضور در استقلال هم بارها به او تذکر داده شد که رفتار و منش حضورش در کنار تیم موجب میشود تا حاشیه بر متن غلبه کند و به جای اینکه او، عملکرد فنی و توان هدایتش دیده شود این حواشی و ژستها و اظهارنظرهای اغلب ناپختهاش مورد توجه قرار بگیرد. واقعیت این است که کارنامه علیرضا منصوریان هم این ایده را تأیید میکند که او در دنیای مربیگری خیلی کمتر از توجهی که به او شده چیزی برای ارائه دارد و کارنامهاش در حال تبدیل شدن به حضورهای ناموفق و پرانتقاد است.
علیرضا منصوریان خیلی زود ممکن است به پایان خط مربیگریاش در فوتبال برسد اگر کمی به خودش نیاید و زندگی حرفهایاش در مربیگری را جدی نگیرد. انتخابهای اشتباه و پر حاشیه در کنار عدم تمرکز روی ذات مربیگری و لیز خوردن فراوان او به سمت حاشیهها شاید او را چند روزی تیتر یک خبرگزاریها کند اما کارش را روی نیمکت خیلی زود به پایان میرساند. آنچه این سالها در منصوریان دیده میشود اصرار او بر پیمودن یک راه اشتباه در زندگی حرفهای
است.