printlogo


کد خبر: 220371تاریخ: 1399/9/20 00:00
عادت بد مربیان ایرانی
همه چیز ایراد دارد الا کار مـــا!

سام ستارزاده
 
نخستین فصل تاریخ لیگ برتر با مربیان تماماً ایرانی، در درو کردن رکوردهای ضعیف فنی از دوره‌های گذشته تاریخ لیگ برتر خیلی زود پیشتاز شده. میانگین گل نازل بازی‌ها بیش از پیش کاهش‌ یافته. وابستگی همین تعداد اندک گل‌ها به ضربات ایستگاهی، کرنر و پنالتی‌ها با افزایش چشمگیری روبه‌رو شده. درصد بازی‌های بدون برنده لیگ به 43 رسیده اما یک معیار است که ثابت‌ مانده و آن، بهانه‌جویی و انتقادناپذیری بی‌پایان مربیان ناکام هر هفته لیگ است؛ مسأله‌ای که در تیم‌های مدعی فوتبال کشور نیز به برکت جایگزینی امثال استراماچونی، کالدرون و دنیزلی با نمونه‌های مشابه تولید داخل‌شان به چشم می‌آید.
رویارویی فولاد و تراکتور را می‌توانستیم روی کاغذ بازی بزرگ هفته پنجم بدانیم اما هنگام تماشای این دیدار حساس، به‌ جای گرمای حساسیت بازی، سرمای هوای تبریز بود که به ما منتقل می‌شد. تراکتوری که به برترین هافبک‌های بازیساز لیگ مسلح است ولی در چهار حضور نخستش در فصل جدید تنها به دو گل رسیده، برابر رقیب اهوازی حتی یک شوت در چارچوب ثبت نکرد. با این وجود، علی‌رضا منصوریان بخش قابل‌ توجهی از کنفرانس مطبوعاتی 21 دقیقه‌ای‌اش را به گرفتن کادر داوری بر باد انتقاد اختصاص داد تا ادعا کند شرایط پرشورها مطلوب است و فولادی‌ها از این تساوی خوشحالند، چون از شکست گریختند.
کیلومترها آنسوتر، در ورزشگاه آزادی، آبی‌های پرهوادار پس از حدود 350 دقیقه در جریان بازی گل می‌زنند و در آزمون «حفظ گل زده» مردود می‌شوند. محمود فکری و دستیاراش همه معتقدند که اشتباهات داوری تیم را زمین‌ زد، مشکلات مالی و مدیریتی وجود دارند، پیش‌ فصل را دیر شروع کردیم و در یک کلام، همه‌ چیز ایراد دارد الا کار ما! نه باتجربه‌ها و نه جوان‌ترهای کادر فنی استقلال نمی‌خواهند بپذیرند که تیمی که ساختند پس از گذشته پنج هفته، نه‌ تنها پیشرفت نکرده، بلکه سیری‌ناپذیری‌اش در فاز هجومی را هر هفته بیش از هفته پیش از دست می‌دهد. متأسفانه اغلب سرمربیان داخلی شاغل در فوتبال ایران نمی‌خواهند بپذیرند مادامی که زبان‌شان پشت تریبون‌ها از خط حمله تیم‌شان درون مستطیل سبز برنده‌تر باشد، پیشرفتی برای‌شان حاصل نمی‌شود. یک نیمکت بزرگ، یک سخنران یا بازیگر بزرگ نمی‌خواهد. اگر می‌خواست، علی‌رضا منصوریان امروز با قدرت به کارش در تبریز ادامه می‌داد. در سال‌های دورتر نیز تیم‌های مدعی فوتبال باشگاهی ما کم رفتن مربی بهانه‌جو را ندیده‌اند. در پرسپولیس لیگ چهاردهم، حمید درخشان با جمله «اگر قرار باشد من بروم و مهاجمانم موقعیت‌های‌شان را گل کنند، من می‌روم.» جای خودش را به یک مربی جنگجو داد تا عنوان آقای گلی سه دوره بعدی لیگ در اختیار قرمزهای پایتخت قرار گیرد.
فعلاً، محمود فکری و دستیارانی که برخی از آنان همین فرصت حضور دوباره در استقلال را به‌ لطف یک قانون بی‌اساس به‌ دست آورده‌اند، خود را در صف بعدی بهانه‌جوها قرار دادند. اگر شرایط آبی‌ها مطلوب نیست آن روزها که باید برای رفع موانع به مدیریت باشگاه اعتراض می‌کردند، نه‌ تنها این کار را انجام ندادند، بلکه با بیان اینکه همه‌ چیز خوب پیش می‌رود، جلوی اعتراض هوادار را هم گرفتند. این حقیقت که در پیش‌ فصل 11 سرمربی نیمکت‌های‌شان را از دست دادند، نشانگر این است که تیغ بهانه‌جویی بر پیکر فوتبال ایران کارا نیست. زمان به‌ سرعت برای کادر حاج‌محمود می‌گذرد. فکری فرصت زیادی ندارد؛ برای اندیشیدن، برای پذیرفتن و برای اصلاح مسیر خودش و تیمش.

Page Generated in 0.0037 sec