کارشان شده هفتهای چند بار مصاحبه کنند و بگویند در استقلال همه چیز آرام است و ما چقدر خوشحالیم. کسانی که سالها از این تیم دور بودهاند و حتماً هم بهخاطر دارند که آخرین دوره سرمربیگریشان روی نیمکت آبیها با چه فضاحتی به پایان رسید، حالا در لباسی دیگر و پشتِ اسم محمود فکری باز هم به این نیمکت داغ رسیدهاند و همان سناریوهای قدیمی را تکرار میکنند. کرنر، ضربات ایستگاهی، پنالتی و اوت دستی تبدیل به ضد تاکتیکی شده که قرار است استقلال را به قهرمانی برساند.
آرامش و شرایط خوبی که کادرفنی تیم استقلال از آن حرف میزنند، چیزی نیست که در واقعیت وجود داشته باشد. رده سوم آبیها در جدول لیگ برتر همان کوه یخی است که ابعاد مخربترش هنوز دیده نشده و فقط محدود به سبک بازی بیساختار آبیها نیست و خشم افسارگسیخته کادرفنی است که سکان کشتی استقلال را به سمت غرق شدن پیش میبرد. کسی که مدعی بود برای نشستن روی نیمکت تیم محبوبش حتی از خانه خود صرفنظر خواهد کرد و برای موفقیت در استقلال هیچ بهانهای وجود نخواهد داشت، حالا تبدیل به منتقدی شده که همه نقصهای فنی مجموعهاش را به گردن داوران، فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش میاندازد.
محمودخان فکری حتماً چشمهایش را روی حقایق بسته که چنین اظهاراتی را برجای میگذارد. احتمالاً حاج محمود نمیداند که تیمش در بازیسازی عقیم شده و مهاجمهایش توانایی زدن یک شوت ساده را هم ندارند. فکری قطعاً ضعفهای خط دفاعی استقلال را بررسی نکرده که داور را مقصر تمام ناکامیهای خود و کادرفنی پرطمطراقش میداند و شاید هم اصلاً از پیشینه تیمی که روی صندلی مربیگریاش جلوس کرده بیخبر است. این استقلال بوی قهرمانی که هیچ، بوی کسب سهمیه را هم نمیدهد. کادر فنیای که بهجای تزریق آرامش به بازیکنان هر دم یک فتوای متفاوت صادر میکند و عکاسها و خبرنگاران را مقصر بازی بیبرنامهاش میداند، راه به جایی نخواهد برد. دور نیست که محمودخان فکری هم تبدیل به علیرضا منصوریان شود و از مرکز دایره خارج؛ منتهی نه فقط به دلایل فنی که بیشتر به علت اظهارات بیمنطق و فرافکنیهای بیخودی.