با سپری شدن 5 هفته از رقابتهای لیگ برتر و تعیین شدن نسبی جایگاه تیمها در جدول ردهبندی، زمان مناسبی است تا بتوان به تحلیلی اجمالی از عملکرد باشگاهها در لیگ بیستم رسید. استقلالیها در شرایطی به رده سوم جدول دل بستهاند که تیم بالایی آنها یعنی پرسپولیس با یک بازی کمتر به رده دوم چسبیده و گلگهر حتی پس از شکست مقابل پیکان هم از صدرنشینی دست نمیکشد. آبیها در شبی که میتوانستند از باخت شاگردان امیر قلعهنویی و لغو دیدار پرسپولیس - نساجی نهایت استفاده را برده و جدیدترین صدرنشین لیگ بیستم لقب بگیرند، با ارائه یک نمایش منفعل و بیبرنامه تمام رویاهای هواداران را بر باد دادند تا باز هم نوبت به تمسک به دیوار بلند حاشا و دیوار همیشه کوتاه داوری برسد.
طی این 5 مسابقه اخیر تیم استقلال، بیش از هر چیزی مشخص شد که آبیها هیچ چیزی در چنته ندارند و معدود موقعیت گلهایی هم که داشتهاند به تواناییهای فردی بازیکنان و همچنین منوط به معجزات و اتفاقات درون زمین بوده است. برخی از رسانههای مجازی و هواداران استقلال در شرایطی حمایت همهجانبه از تیم محمود فکری را وایرال میکنند که حتی یک کورسوی امید هم با این کادرفنی در تیم دیده نشده و با این شرایط نتیجهگیری آبیها در مسابقات آتی لیگ به چیزی شبیه معجزه بیشتر شباهت دارد تا موفقیت حاصل از برنامهریزی. برخی بازیکنان و اعضای منتسب به تیم استقلال پس از نتایج اسفبار محمود فکری در فضای مجازی اقدام به انتشار حمایتهایی جهتدار از سرمربی تیم استقلال کردهاند که معیارشان برای مقایسه عملکرد فکری با سابقون جای بسی تعجب دارد. آبیها با استدلال به نحوه امتیازگیری تیم محمود فکری تا هفته پنجم لیگ برتر، شرایط تیم استقلال فعلی را با تیم وینفرد شفر و آندرهآ استراماچونی قیاس میکنند و تنها به روند امتیازهایی که عموماً برحسب اتفاقات کسب شده امیدوارند. این قیاس از آنجایی معالفارق و از بیخ غلط تلقی میشود که تیمهای شفر و استراماچونی حتی اگر امتیاز هم نمیگرفت، بهشدت روان، پویا، هجومی و تماشاگرپسند بازی میکرد و در تقابل با پرسپولیس رویایی برانکو هم بوی قهرمانی میداد.
تیم فکری اما بدون ذرهای برنامه و تاکتیک به 8 امتیاز از 5 بازی رسیده که آمار نسبتاً خوبی است اما نه به قیمت از بین رفتن آداب، اخلاق و نگرش. استقلالیها در این 5 هفته مقابل تیمهای فولاد، صنعت نفت و پیکان امتیازات حساسی را از دست دادهاند و این در شرایطی است که علت تمام این ناکامیها به تفکرات ضعیف کادرفنی و بیبرنامگی محض روی نیمکت آبی بازمیگردد. محمود فکری که در سالهای بازیگریاش به انتقادپذیر بودن و سکوت معروف بود، حالا پس از هر بازی آنچنان به داوری و سازمان لیگ اعتراض میکند که تو گویی از این محمود تا آن محمود فرسنگها شکاف به وجود آمده! شاید بهتر باشد سرمربی آبیها روزهای ابتدایی حضورش روی نیمکت استقلال را به یاد بیاورد که هم از کادرفنی راضی بود، هم از بازیکنان و هم ادعا میکرد که تیمش نباید به داوری و مسائل جانبی اعتراض کند.
پس از تنها 5 بازی حالا چهره دیگر فکری و کادرفنی پرطمطراقش مشخص شده و دیگر کسی در اردوی آبی به اینها امیدوار نیست. نقابها خیلی زود از صورت افتاده و با این وضعیت دیگر نمیتوان آیندهای روشن برای جمع رفقا در استقلال متصور شد.