فوتبال سالهاست که ما را مجذوب خودش کرده. در این بین نمیشود از نقش ستارگانی گذشت که با درخشش خارق العاده خود هم ما را عاشق فوتبال کردند و هم خودشان تا ابد بخشی از تاریخ حیرتانگیز این ورزش شدند.
قصه مارادونا هنوز هم برای فقیرترین مردم کشور ایتالیا بوی غرور میدهد، کوچه پسکوچههای برزیل پر از زمزمه از پسر سیاه پوستی است که کشورش را به پادشاهی جهان رساند و کرایوف قهرمان بیتکرار قصههای مادران هلندیست.
اما داستان ما چطور؟ میراث ما برای فرزندانی که در آینده از ما درباره فوتبال سؤال میکنند چه خواهد بود؟
خوشبختانه ما افسانه بزرگتری داریم، چطور میشود گفت انسانهای بدشانسی هستیم وقتی در دورانی زندگی کردیم که شانس دیدن جذابترین رقابت تاریخ فوتبال را داشتیم.
تجربه تماشا و مسحور شدن در برابر ستارگانی که هیچ کس نمیداند برای تولد یکی دیگر از آنها باید چند سال صبر کرد.
سالهاست پوشیدن لباس تیم مورد علاقهمان، انتظار جلوی تلویزیون و هیجان برای تماشای یک نمایش دیگر از آنها شیرینترین بخش زندگیمان نام گرفته.
ما از واژهای فراتر از رقابت صحبت میکنیم، فراتر از رؤیا و شاید فراتر از همه تصورات...!
قصه ما برای آینده داستان دو پسر از دو سرزمین متفاوتست که به فاصله هزاران کیلومتر از هم کارشان را آغاز کردند، جنگیدند، عرق ریختند و حتی شکست خوردند اما ناامید نشدند، پسرانی که خیلی زود پوسترهایشان روی دیوار اتاق ما نقش بست و دوست داشتنشان حالا دیگر بخشی از وجود ما شده. با لباسهایشان به خواب میرویم و در خواب آنها را در آغوش میکشیم ...!
ما از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو یعنی نمادهای جذابترین رقابت فردی تاریخ فوتبال صحبت میکنیم. بیشک فوتبال بازیکنان بینظیر زیادی را به ما نشان داده اما برگ برنده آنها جای دیگراست.
استعداد در کنار استمرار از آنها ستارههایی را ساخته که بیش از یک دهِه میدرخشند و هر روز قلههای جدیدی را فتح میکنند؛ رکوردهایی که آنها برای شکستنشان مدتهاست یاد گرفتهاند که پیش از هر چیز باید از سد خودشان بگذرند.
ما خوش شانس بودیم که توانستیم یک دهه الکلاسیکویی را تماشا کنیم که تابلوی پیش از بازی اسم مسی و رونالدو را روبهروی هم قرار میداد؛ نمایشی که از لحظه خروج رونالدو از تئاتر رؤیاها آغاز شد و تا هنگام ورودش به تورین هیجانانگیزترین رقابت فوتبال لقب گرفت...!
همه میدانیم، بارسا و رئال دشمنان قدیمیاند اما اسم این دو بازیکن رقابت تازهای را فارغ از خود بازی به نمایش میگذاشت.
تنش بین هواداران این دو بازیکن گاهی بیشتر از خود دشمنی این دو باشگاه مورد توجه قرار میگرفت. داستانی که حتی با خروج پسر پرتغالی از مادرید هم به پایان نرسید و کوچ چند میلیونی هواداران رئال به صفحه مجازی یوونتوس میتواند گواهی بر این ادعا باشد. الکلاسیکو هنوز هم زنده است، نفس میکشد. هر بار میلیونها هوادار را در سراسر دنیا پای گیرندههایشان میخکوب میکند اما نبود ستارههایی که سالها قطببندی جدیدی را نه تنها در این بازی بلکه در دنیا برقرار کرده بودند، ضربه بزرگی به یکی از جذابترین رقابتهای دنیا زده.
در مادرید دیگر cr7 وجود ندارد که با در آوردن پیراهنش انتقام مردم مادرید را از مسی و کاتالانها بگیرد، از آن طرف دیگر لئو هم مثل گذشته تحسین نمیشود چون اینبار حتی با شکست مادرید او فقط یک دشمن سنتی را شکست داده و رقیب واقعیاش کیلومترها دور از زمین بازی الکلاسیکو مشغول درخشش است.
به ثمر رساندن حداقل 50 گل در هر فصل، کسب یازده توپ طلا و قهرمانیهایی که تاریخ باشگاههایشان را به قبل و بعد از حضور آنها تقسیم میکند نشانگر این است که ما با عجیبترین افسانه تاریخ فوتبال طرف هستیم... !
شاید برای هر معادلهای در ریاضی بتوان پاسخی پیدا کرد اما مسأله مسی بهتر است یا رونالدو؛ شاید بیجوابترین سؤال تاریخ باشد.
هواداران هیچ کدام قبول نمی کنند که اسم قهرمان محبوبشان بعد از نفر دیگر بیاید.
اما تنها موردی که همه آنها روی آن اختلافی ندارند، بینظیر بودن ستارههای هر دو طرف است. هر چقدر هم عاشق مسی باشید، نمیتوانید پس از تماشای پرواز سه متری رونالدو از شدت هیجان فریاد نزنید، یا چه کسی میتواند به گلزنترین بازیکن تاریخ الکلاسیکو احترام نگذارد؟
به قول لوییز فیگو مقایسه آنها مثل مقایسه فراری و مازراتیست، هیجانانگیز اما بیجواب.
استمرار و حفظ کیفیت بازی طی سالهای طولانی بزرگترین کاریست که آنها به سرانجام رساندند. رونالدوی برزیلی با همه درخششی که داشت بعد از چند فصل و مصدومیتهای نابههنگامش هرگز به آمادگی سابق بازنگشت. شاعر فوتبال در دهه سوم زندگیش بین باشگاههای برزیلی دست به دست میشد و زلاتان مغرور و آماده هم در دورهای مجبور شد بازی در mls را تجربه کند! اتفاقاتی که هیچ کدام برای مسی و رونالدو رخ ندادند. ما با هر سلیقهای، آنها و تلاششان را تحسین میکنیم و کلاهمان را به نشانه احترام ازسر بر میداریم!
اما مثل هر افسانه دیگری داستان ما هم روزی با خداحافظی قهرمانهایمان به پایان خواهد رسید.
تصور نبود مسی و رونالدو شاید غیر ممکن به نظر برسد اما در نهایت روزی خواهد رسید که مسی با دستانی برافراشته و چشمانی اشکبار برای همیشه نیوکمپ را ترک میکند و رونالدو در بین فریاد هوادارانی که نمیخواهند با واقعیت فوتبالِ بدون رونالدو کنار بیایند، کفشهایش را تا ابد میآویزد و ماجراجویی تازهای را آغاز میکند. اما سؤال بزرگتر اینجاست که دنیای فوتبال بدون این دو نفر چطور پیش میرود؟ آیا بازیکنانی وجود دارند که بتوانند مانند مسی و رونالدو عطش سیریناپذیر عشق ما به فوتبال را سیراب کنند؟ البته که با توجه به آمارهای باور نکردنی آنها این کار غیر ممکن به نظر میرسد اما دنیای فوتبال همیشه برگی برای رو کردن دارد.
پسران زیادی در سراسر جهان هر روز با آرزوی ستاره شدن کفشهایشان را میپوشند و تا آخرین نفس برای رسیدن به رؤیاهایشان میجنگند. از دل آنها اما گاهی ستارههایی پدید میآیند که ما را به فردای فوتبال امیدوار میکند.