printlogo


کد خبر: 220003تاریخ: 1399/9/16 00:00
رئیس باید متخصص، محقق و مدیر باشد

عباس رضوی- سرمربی سابق تیم ملی         
       
درباره فدراسیون فوتبال دو موضوع یا دو فاکتور اهمیت دارد. اول اینکه نباید همه چیز در در نجات یا حرکت فوتبال‌مان را از فدراسیون بخواهیم. الان کشورهای اروپایی را نگاه کنید. به عنوان نمونه آلمان. وارد فدراسیون فوتبال‌شان که می‌شوید این همه دار و دستگاه وجود ندارد. 
دو نفر نشسته‌اند و فوتبال را می‌گردانند و اداره می‌کنند. در سوئد که من حضور دارم نیز همینطور. فقط برای مقاطعی خاص که اتفاق یا مورد خاصی رخ می‌دهد، افراد باتجربه و متخصص در فدراسیون فوتبال دور هم جمع می‌شوند و کار را پیش می‌برند.
 ما باید برای فوتبال کلی برنامه‌ریزی کنیم، یعنی ساختاری و نه فردی. قطر 15 سال روی تیم‌های پایه خود کار کرد، بهترین مربیان را به استخدام خود در آورد و الان می‌بینیم که حرف اول را در آسیا می‌زند و یکی از مدعیان بزرگ است. ما اگر بخواهیم مدام دنبال رئیس یا مسئول فدراسیون باشیم و از او تمام موارد را طلب کنیم به جایی نمی‌رسیم. 
الان چند سال است دنبال خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس هستیم؟ آیا موفق شده‌ایم؟ آیا منچستریونایتد دولتی است؟ بارسلونا دولتی است؟ در آلمان باشگاه‌ها با تدابیر خودشان اداره می‌شوند و درآمدزایی می‌کنند. به عنوان نمونه بایرن‌مونیخ 30 هزار بلیت جایگاهی که هواداران باید ایستاده بازی را تماشا کنند تا پنج سال بعد فروخته.
 باشگاهداری یعنی این. یا وقتی وارد باشگاه بایرن‌مونیخ می‌شویم، یک تابلو روی دیوار وجود دارد که در آن پنج ستاره به چشم می‌خورد. فدراسیون فوتبال آلمان در زمینه‌های مختلف، اعم از سازندگی، تیم‌های پایه، تیم اصلی و امکانات و خیلی موارد دیگر به بایرن نمره داده و این تیم پنج ستاره گرفته. همین مسائل باعث می‌شود تا چنین باشگاه‌هایی روی پا بمانند و کرونا هم آنها را شکست نمی‌دهد. درایران اما منتظریم فدراسیون فوتبال همه موارد را پیش ببرد و البته فردی بیاید که نقش منجی را بازی کند.
 به نظر من فقط سابقه ملی برای ریاست فدراسیون فوتبال کافی نیست. کسی که سابقه ملی داشته و در فوتبال فعالیت کرده باشد، خوب است که باشد اما در کنار آن باید به روز، با سواد و مدیر و متخصص هم باشد. بتواند چهار تا نامه بنویسد یا نیاز به مترجم نداشته باشد. 
فوتبال را درک کند و تحلیل‌ها و تحقیق‌هایش بتواند فوتبال را به هدف برساند. اینها می‌تواند به سود فوتبال باشد، نه اینکه کسی که می‌آید هشت نفر هم با خودش بیاورد و آنها هم مدتی باشند، کاری برای فوتبال نکنند و بروند. اساسنامه فدراسیون فوتبال باید طوری نوشته شود که مثل کشورهای دیگر مشکلی بابت انتخاب فرد اصلح نداشته باشیم.
 ببینند کشورهای دیگر چه کار می‌کنند، ما هم همان کارها را انجام بدهیم. فوتبال را باید رها کنیم تا در آن گشایش صورت بگیرد. هیچ کجای دنیا برای یک بازی با کیفیت متوسط و رو به پایین، صدهزار نفر به ورزشگاه نمی‌آیند اما در ایران چنین اتفاقی رخ می‌دهد.
 این گنجی است که ما داریم و شاید خیلی از کشورهای دیگر نداشته باشند. باید کاری کنیم که از این شرایط نهایت بهره را ببریم و فوتبال‌مان از موقعیتی که هست فراتر برود و پیشرفت کند. اگر فرد جدیدی هم رئیس فدراسیون فوتبال می‌شود باید توانمند باشد. باید برنامه‌ریزی داشته باشد و بتواند به فوتبال کمک کند. 
برای فوتبال هم اگر بخواهد برنامه‌ریزی کند، باید ابتدا به فوتبال پایه اهمیت بدهد و مثل گذشته بحث آموزشگاه‌ها را پیش بکشد. اتفاقی که به تنهایی نمی‌توان آن را رقم زد و نیاز به هماهنگی با سازمان‌های مختلف دارد. باشگاه‌ها هم باید سمت سازندگی بروند و تیم‌های پایه خود را به بهترین شکل اداره کنند. آن وقت می‌توانیم از رئیس فدراسیون انتظار داشته باشیم که فوتبال را از بحران خارج کند و به روزهای خوب خود برگرداند.
 در نهایت هم رئیس بعدی باید یک فرد متخصص باشد و البته در مدیریت هم باتجربه. باید یک کانون یا هیأت‌مدیره هم کنارش باشند و شایسته‌ها در این پست فعالیت کنند تا بتوانند بهترین مشاوره‌ها را در اختیار او قرار بدهند. با این روش شاید بتوانیم به آینده فدراسیون و فوتبال ایران خوشبین باشیم.

 


Page Generated in 0.0049 sec