گزارش
وصال روحانی
با اینکه به ثمر رساندن سه گل در دیدار اخیر با شهرخودرو پیشرفتی بزرگ برای سرخها به حساب میآید اما آنها هنوز مشکلاتی اساسی در کارهای تهاجمی خویش دارند. آمار میگوید پرسپولیس با احتساب سه گل مورد بحث در چهار هفته اول لیگ بیستم فقط 4 گل به ثمر رسانده که این تنها معدل یک گل زده برای هر دیدار را به دست میدهد که به هیچ روی بیلان قابل قبولی برای تیمی نیست که خودش را مدعی قهرمانی میداند. از سوی دیگر هر چهار گل پرسپولیس را مدافعان پیشتاخته (سیدجلال حسینی و سیامک نعمتی) یا هافبکهای تدافعی این تیم (احمد نوراللهی و میلاد سرلک) زدهاند و با این اوصاف تا این لحظه سهم مهاجمان سرخ در چهار هفته سپری شده لیگ صفر گل زده بوده است. به واقع اگر خط دفاعی قرمزها یک بار دیگر آهنین ظاهر نمیشد، پرسپولیس نمیتوانست همین بیلان فعلی (دو برد و دو تساوی) را به ثبت برساند و جزو سه تیم صدر جدول باشد. تا وقتی هیچ گلی نمیخورید و خیالتان از بابت خط دفاعی راحت است، همیشه این احتمال و امکان وجود دارد که مهاجمان یا سایر نفراتتان سرانجام اینجا و آنجا و این لحظه و آن لحظه گلی را به ثمر برسانند و باعث پیروزیتان شوند و سقف بدبینی و حداقل قضیه این است که با حریفتان مساوی کنید و دست خالی نمانید و حداقل یک امتیاز بگیرید و این دقیقاً چیزی است که شامل حال سرخهای تهرانی در اوایل این فصل شده است.
نماد آشکار ضعف و ناتوانی
متهم اصلی ماجرای بیکفایتی و ناتوانی مهاجمان قرمزپوش و نماد این روند طی هفتههای اخیر بدون شک آرمان رمضانی بوده است. مهاجم قد بلندی که از سایپا جذب شد و قرمزهای دوآتشه امیدوار بودند از وی یک مهاجم قدرتی و سرزن و صاحب شم بالای گلزنی به سبک و سیاق «پایان رانت» و پیش از وی کریم باقری درآید اما او تمامی این امیدها را به هدر داده است. رمضانی در دیدار با شهر خودرو هم دو سوتی بزرگ داد و دو گل صددرصد را نزد تا صدای هواداران بیش از پیش درآید و دفاعیه نه چندان عقلایی یحیی گلمحمدی از وی (مبنی بر اینکه نقصان او با استمرار در تمرینات رفع میشود!) نیز ضعفهای آشکار وی را توجیه نکرده است. رمضانی با این استدلال استخدام شد که هر موقع پلنها و نقشههای اصلی بازی تیم یحیی روی زمین و طرحهای تهاجمی وی که بیشتر متکی بر رد و بدلهای سریع و پرتعداد توپ و تشکیل مثلثهای تهاجمی و پاسهای تودرتو و در نهایت نواختن ضربات آخر رو به دروازه است، اثر بخشید، رمضانی به زمین گسیل شود و قرمزها توپها را بلند برای او بفرستند و در برخورد وی با مدافعان حریف توپ سرگردان توسط سایر عناصر تیم قطع و به سمت دروازه هدایت و شلیک شود و در صورت امکان خود «آرمان» با ضربات سر و سماجت و پیگیریاش کار را تمام و گلزنی کند و البته هیچیک از این اتفاقات نیفتاده است.
این مربیان چکارهاند؟
مهمتر از این مسأله و اینکه کدام مهاجم پرسپولیس بیشتر از سایرین مقصر بوده (زیرا امسال از مهدی عبدی هم آبیگرم نشده است) این مسأله و سؤال خودنمایی میکند که طرح کادر فنی پرسپولیس برای حل مشکلات تهاجمی این تیم چیست. بارها گفته شده که لژیونرشدن علی علیپور و مهدی ترابی طی ماههای اخیر و محرومیت شش ماههای که به نام عیسی آلکثیر نوشته شده، دلیل اصلی تضعیف آشکار و شدید پرسپولیس در امور تهاجمی بوده است اما سؤال مهم این است که اگر قرار باشد «همه خوبها باشند و تیم گل بزند و برنده شود و در غیابشان تیم به کلی کم تأثیر شود»، مربیان را برای چه میگذارند؟ آیا وظیفه و کار اصلی مربیان، درست در چنین مقاطعی آغاز نمیشود؟ آیا آنها نباید با اتخاذ تدابیر درست و فنی و عقلایی، کارایی تهاجمی تیم را افزایش ببخشند تا تیم حتی پس از کوچ ستارههایش راه و روش گلزنی را از یاد نبرد و همچنان برنده شود و به سمت اهدافش حرکت کند؟ اگر قرار باشد همه باشند و تیم برنده شود و در صورت غیبت سه چهار نفر بهکلی از کارایی ساقط شود، مربیان را برای چه میآورند؟ این فرضیه و دفاعیه که «ما کم و سخت و بد گل میزنیم زیرا ستارههای مهاجمیمان رفتهاند» مثل این میماند که یک رستوران بزرگ مثلاً غذاهای بینمک بهدست مردم بدهد و سپس در دفاع از خود بگوید چون نمک کمیاب و گران شده، مجبور به اعمال چنین وضعیتی است و تنها راه حل، تأمین و بهرهگیری مجدد از نمک در پخت غذاهایشان است. در چنین صورتی باید پرسید این همه استاد آشپزی را برای چه در این رستوران گرد آوردهاند و آیا آنها نباید با سایر چاشنیهای موجود غذاها را طعمدار و نمکین کنند؟ به همین منوال باید مجدداً از مربیان پرسپولیس پرسید آیا کوچ چند ستاره دلیل موجهی بر عقیم شدن آشکار خط حمله این تیم است و اگر همین مسأله آمار گلزنی قرمزها را بشدت پایین آورده، پس شما چکارهاید و کدامین طرح و تاکتیک و بهقول فرنگیها Plan را برای جبران این نقیصه و بارورشدن مجدد خط حمله دارید؟
حالا که کرونا به کمک پرسپولیس آمده است!
همه این سؤالها و الزامها زمانی بیشتر و جدیتر و خطیرتر میشود که در نظر بگیریم تا برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا 2020 در شهر دوحه قطر فقط دو هفته باقی مانده است و اگر مربیان و آشپزهای پرسپولیس (!) فکری اساسی برای رفع نقیصهای نکنند که چهار امتیاز حساس را از مشتشان در فصل جاری لیگ برتر ایران پرانده، بهتر است با رویای بزرگ و قدیمیشان که فتح این لیگ قارهای پس از سالها و دههها عبور کمثمر از کنار جام قهرمانی است، به طور جدی خداحافظی کنند و امیدهای بیهوده در سر نپرورانند و اصلاً به قطر که محل انجام بازیهای گروهی و حذفی هم بود برنگردند. این در حالی است که محدودیتهای کرونایی به موقع و با وسعت به کمک قرمزها آمده و سبب شده فینال لیگ قارهای که معمولاً به شکل رفت و برگشت انجام میپذیرد، امسال به صورت تک بازی و آن هم در شهر دوحه قطر برگزار شود و امکان توفیق و قهرمانی پرسپولیس و اصولاً هر تیم زبده ایرانی در چنین شرایط و تکدیداری بسیار بیشتر از روش معمول است. روشی که سبب میشود یک بار به شرق آسیا بروید و آنجا به زحمت جدی بیفتید و قبل یا بعد از آن میزبان رقیب شرقیتان باشید و اطمینانی در دست نیست که در تهران قادر به مرمت ضربات اساسی وارده به خویش باشید و پرسپولیس دقیقاً از همین طریق جام قهرمانی سال 2018 را به حریف ژاپنیاش (کاشیما انتلرز) واگذار کرد و هیچ راه حلی را برای رفع نقصانهایش در سالی که بشدت دچار مشکل کمبود نفر و بازیکن بود و فقط 13 تا 14 بازیکن سالم و قابل استفاده در مراحل نهایی داشت نیافت. تو گویی پرسپولیس با معجزه و هنر مربیگری هدایتگر وقت خود (برانکو ایوانکوویچ) تمام ناممکنها را ممکن کرد و بدون اسلحه و خشاب کافی تیمهای تا بندندان مسلح غرب قاره را ناکام و حذف کرده و تا بازی فینال پیش تاخته اما شکست در این مرحله و عنوان دومی بالاترین حاصل و نتیجهای بود که میشد از یک تیم کم مهره و فینالی با سیستم رفت و برگشت طلب کرد.