پیروزی مقابل تیمهای بزرگ و شکست مقابل تیمهای جان سخت و کوچک تبدیل به مدار عملکرد رئال مادرید در ماههای اخیر شده، تیمی که زود گل میخورد و سخت گل میزند.
برای مادریدیستاها که همواره به ماشینهای گلزنی و بازی پارتیزانی خود مینازیدند، رئالِ فصل جدید کمی غریب است و ناملموس. تیمِ زیدان بیوقفه تلاش میکند اما بسان ببری خشمگین که دندانی برای دریدن گلوی شکارش ندارد، همه چیز را در همان لحظات پایانی رها میکند تا تمام دوندگیهایش به شکل مذبوحانهای تلف شود.
مادرید در روزهای اخیر با تنشی فراتر از فوتبال روبهرو است؛ لوس بلانکوس از پیروزی عاجز مانده و هیچ چیز در پایتخت اسپانیا عادی نیست. تیمی که با هدایت زینالدین زیدان تمام رقبا را از دم تیغ میگذراند و احدی را شکست نخورده باقی نمیگذاشت، اکنون به مرحلهای رسیده که خشاب اسلحه زیزو خالیتر از همیشه به نظر برسد و نابغه فرانسوی با دستهای خالی، خودش را سپر بلای نمایشهای بد شاگردانش و البته عملکرد منفعل مدیرعامل باشگاهش کند.
برای زیزویی که بارها دستِ رئال مادرید را در لبه پرتگاه گرفته و در مدت زمان کوتاهی بیشترین جامها را برای اولتراها در میدان سیبلس به ارمغان آورده، کار سختی نیست بیرون آوردن هزار باره پیراهن سپید از ورطه چالش و ناامیدی اما دستهای زیدان این روزها از کابینه افتخارات بسیاری از تیمهای اروپایی هم خالیتر است و این فقدان بازیکن به همه چیز لطمه میزند.
رئال با کمترین اعتراضها در این فصل بازی کرده و بارها هم ضربِ خنجر قضاوتهای نادرست را در کمرش حس کرده اما هنوز هم از بارسلونا جلوتر است و ردههای بالایی لالیگا را رها نمیکند. در تقابل لوس بلانکوس با آلاوز بوی تلخِ ناداوری و طعم گسِ خون بارها در مشام مادریدیها پیچید و ۳ امتیاز مهم دیگری از کف شاگردان زیدان پرید اما هنوز هم این تیم امیدوار است تا نمایشهای درخشانش را بدون هازارد همیشه مصدوم و با کمترین اشتباه تکرار کند. مادرید از این سردرگمی و بهت بیرون میآید؛ بیرون از ظلمت تلخ.