تظاهـــر میکنم هستـــی...
میعاد نیک
استقلال محمود فکری خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردیم وارد وادی پوچ حواشی شد و این موضوع را نمیتوان سادهانگارانه پنداشت. قدر مسلم است که اطراف تیمهای بزرگی مانند استقلال و پرسپولیس همیشه انبانی از حواشی غیرمنتظره و جنجالی وجود داشته باشد اما اینکه یک سرمربی تازهوارد با ندانمکاریهایش تیم را در باتلاق لایتناهی حاشیهها اسیر و عبیر سازد، مسألهای است که فکری آن را ساخته و فکر درمانش را هم نکرده. استقلال در دیدار مقابل ماشینسازی حتی شمهای از تیم نیمفصل دوم لیگ نوزدهم را هم نشان نداد و معدود کورسوهای امید را هم از هواداران گرفت تا شاید مقصد مناسبی را برای فکری و دو جین دستیارانش متصور نشویم. استقلال مدل لیگ بیستم طی 3 بازی اخیر توانسته 6 امتیاز از 9 امتیاز ممکن را کسب کند و شرایطی بهتر از رقیب دیرینهاش را تجربه کند اما این پیروزیهای کم گل مقابل تیمهایی مانند صنعت مس و ماشینسازی نمیتواند متر و معیار مناسبی برای سنجش تفکرات تاکتیکی محمود فکری و عیار بازیکنانش باشد.
مهمترین سنگ محک تیم فکری در هفته دوم و در بازی مقابل فولاد بود که آبیها نتوانستند از منجلاب اهواز جان سالم به در ببرند و اسیر مسائلی شدند که قطعاً ترکشهایش تا مدت مدیدی اردوی استقلال را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد. محمود فکری در تقابل با تیم جواد نکونام نتوانست موفق شود و پس از گاف عجیبی که داد، حواشی اهواز را در استادیوم آزادی هم بازگو کرد تا نشان دهد رهایی از بند مسائل غیر فوتبالی را بلد نیست و نمیتواند ضعفهایش را در مستطیل سبز برطرف کند. رفتارهای ضد و نقیض محمود فکری و تلاش مذبوحانه خود و باشگاهش برای تطهیر لکههای ننگ فحاشی را باید راه فراری دانست از پذیرش نقاط ضعف تیم استقلال در 2 دیدار اخیر و البته ناتوانی کادرفنی روی نیمکت.
اگر از پیروزی 2 بر صفر آبیهای تهرانی در تقابل هفته اول لیگ بیستم مقابل صنعت مس تازه لیگ برتری شده صرفنظر کنیم که اتفاقاً معیار استانداردی برای سنجش عملکرد تیم فکری هم به شمار نمیرود، نمایش استقلال در دیدار مقابل فولاد و ماشینسازی هیچ آورده جدیدی نداشت و حتی شاید سبک بازی آبیها با عقبگردی شگرف و پسرفتی عظیم هم مواجه شده باشد. استقلال با هدایت فرهاد مجیدی و یا حتی مجید نامجومطلق بارها نشان داد که به اصول تاکتیکی پایبند است و این دو سرمربی بیتجربه اتفاقاً تأکید مهمی روی استفاده از اصول فوتبالی و بازی مبنی بر برنامههای از پیش تعیین شده دارند. این موضوع اما در ترکیب و تفکرات محمود فکری اصلاً دیده نمیشود، از کسی که انتظار میرفت با حدود 10 سال تجربه مربیگری بتواند آبیها را به جایگاهی رفیعتر از دستاوردهای مجیدی و نامجومطلق برساند.
آبیها در دیدار مقابل فولاد روی یک پنالتی به گل رسیدند و با ترس محمود فکری به لاک دفاعی فرو رفتند تا در نهایت تقاص اشتباه سرمربی استقلال را خانواده جواد نکونام پس بدهند و در تقابل با ماشینسازی بیخطر هم روی یک ضربه کاشته و با هنرنمایی فردی هرویه میلیچ پیروز میدان لقب گرفتند چون آقای فکری هیچ استراتژی معینی برای حکمفرمایی سربازان آبی در زمین ندارد.
دستیاران رنگ و وارنگ هرگز نمیتوانند موفقیت یک تیم را تضمین کنند، استقلال بیشتر از دورهمی پیشکسوتان به یک برنامه مدون و یک سیستم معین نیاز دارد تا بتواند غرور گذشتهاش را باز یابد؛ آن هم حالا که پرسپولیس اوضاع خوبی ندارد و بهترین فرصت برای عرضاندام آبیها است.