جوان اسمیت
مردی را تصور کنید که همسرش را کتک میزند. احتمالاً ظاهر او آشفته است، دستش را بالا برده و صورتش پر از خشم است. همه ما او را محکوم میکنیم، نه؟ اما اگر آن چهره خشن آشنا باشد و هزاران بار در زمینهای دیگر دیده باشیماش چه؟ اگر او مشهورترین و محبوبترین فوتبالیست تاریخ، یعنی دیگو مارادونا باشد چه؟
با نگاه به غم و اندوه مردم در سوگ درگذشت مارادونا، سخت میتوان از آنها خواست بپذیرند که قهرمانان ما، بهویژه قهرمانان ورزشی، میتوانند متهم به خشونت خانگی باشند. چهره مارادونا در این تصویر کریه نمیگنجد؛ مگر آنکه ویدئو کتک زدن همسرش را دیده باشید.
این فیلم شش سال پیش در یک شبکه تلویزیونی آرژانتینی پخش شد و در آن مارادونا، نامزدش روسیو اولیوا را کتک میزد؛ روسیو فوتبالیست حرفهای سابق و سه دهه کوچکتر از مارادونا بود. مارادونا بیقرار بود، بر سر روسیو فریاد کشید و خارج از دید دوربین، دو بار او را زد. صدای سیلیهای او را میشد آشکارا شنید. همینطور حرفهای اولیوا را که به اسپانیایی میگفت: «بس کن! بس کن!» مارادونا نگفت که فیلم دروغ است اما گفت که اولیوا را نزده است: «من گوشی را گرفتم اما قسم میخورم که هرگز هیچ زنی را نزدهام.» این اولین باری نبود که اولیوا میگفت مارادونا او را کتک زده است، هرچند که هرگز کار به دادگاه نکشید. یک بار هم در هواپیما، مقابل دهها شاهد، مارادونا به اولیوا دشنام داد و گردن او را فشار داد. رابطه پرفرازونشیب آنها ادامه داشت تا اینکه اولیوا دو سال پیش برای همیشه مارادونا را ترک کرد.
مرگ مارادونا در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان روی داد. در همان روز، آماری منتشر شد که نشان میداد یکپنجم پروندههایی که پلیس انگلیس و ولز در دوران اولین قرنطینه و پس از آن ثبت کرده، یعنی بیش از 250 هزار پرونده در سه ماه، شامل خشونت خانگی میشود. این آمار شاید میتوانست کمی طرفداران سرسخت مارادونا را به فکر فرو ببرد.
اغلب کسی به خشونت خانگی کاری ندارد، بهویژه اگر فرد خاطی ورزشکاری برجسته یا هنرپیشهای معروف باشد. زمانی که اسکار پیستوریوس، ورزشکار المپیکی، به ریوا استینکمپ، نامزدش شلیک کرد و او را کشت، خبرنگاران ابتدا این ماجرا را مطرح کردند که او به اشتباه فکر کرده نامزدش فردی بوده که به صورت مخفیانه وارد خانهاش شده است اما مدتها بعد، پیستوریوس بابت قتل عمد محکوم شد.
خشونتهای مارادونا -که یک بار اولیوا را از خانهاش در دبی بیرون انداخت چرا که تصور میکرد او با داوید دخئا، دروازهبان منچستریونایتد، صمیمی حرف زده است- برای زنانی که تجربه خشونت را داشتهاند کاملاً آشنا است. در ماه گذشته از شان کانری که نشان شوالیه هم دریافت کرده بود، پس از درگذشتش تجلیل بسیاری شد. او هم مانند مارادونا از صفر به همه چیز رسیده بود و بارها به این اشاره کرده بود که در 14سالگی مدرسه را ترک کرده و به کارگری مشغول شده است. نیکولا استرجن، نخستوزیر اسکاتلند گفت: «ملت ما در عزای یکی از محبوبترین پسرانش نشسته است.»
اما اکثر افرادی که به زندگی او پرداختهاند این را نادیده گرفتهاند که او در رابطه با همسر اولش، دایان سیلنتو استرالیایی، چقدر خشن بود. او بارها همسر بازیگرش را کتک زد. سیلنتو در زندگینامهاش که در سال 2006 منتشر شد، نوشت که یک بار کانری به صورت او ضربه زده، او را به زمین انداخته و ضربه دومش چنان قوی بوده که او به هوا پرتاب شده است. سیلنتو پس از این اتفاق خود را در دستشویی محبوس کرد تا جانش را نجات دهد. اما کانری حتی ابراز شرمساری هم نکرد. او در مصاحبهای در سال 1965 گفت: «فکر نمیکنم کتک زدن زنان مشکل خاصی داشته باشد. البته نباید زنان را مانند مردان بزنید. یک سیلی با دست باز توجیهپذیر است، البته اگر همه راههای دیگر به نتیجه نرسیده باشند و شما به اندازه کافی هشدار داده باشید.» کانری در سال 1987 هم نظراتش را تأیید کرد و سرانجام در سال 2006 بود که خشونت خانگی را محکوم کرد.
این مردان استثنا نیستند. مردان بسیاری وجود دارند که دست به خشونت خانگی میزنند و بحث بر سر طبقه اجتماعی، ثروت، یا تحصیلات آنها نیست. کتکزنندگان ممکن است بااستعداد و جذاب باشند، چیزی که طرفداران جانی دپ باورشان نمیشد اما دپ در دادگاه گفت اکثر اتهاماتی که امبر هرد، همسر سابقش به او زده، راست است. شاید برای خیلی از طرفداران ستارگان ورزش و بازیگران برنده اسکار سخت باشد بپذیرند که افراد محبوبشان زنان را کتک میزنند اما خشونت خانوادگی همهگیر است و تا زمانی که طرفداران از این موضوع استقبال میکنند متوقف نخواهد شد. همه ما مسئولیت داریم و نباید این مسئولیت را به خاطر استعداد یک فرد نادیده بگیریم.
منبع: گاردین