هنوز کانون مربیان آلمان و انگلیس علیه یوآخیم لو و ساوت گیت بیانیه ندادهاند؟ هنوز انجمن پزشکی ورزشی فدراسیون فوتبال کلمبیا نسبت به اثرات مخرب کارلوس کیروش در این کشور اعتراض نکرده؟ هنوز تکلیف صاحب جدید ساختمان پک بوگوتا مشخص نشده؟
این چه وضعی است؟ شرمتان نمیآید؟ ما تازه داشتیم دو روز آسایش را تجربه میکردیم که دوباره دعوای کیروش - برانکو در تهران آغاز شد. این میگوید کارلوس خودش خوب بود مترجمش بد بود، آن یکی میگوید کارلوس بد بود از اینجا هم بیرونش کنید جایش را بدهید به پسرخاله ما!
این دیگر چه وضعش است؟ الان در تهران باید برای چشمهای اشکبار کودکان کلمبیا گریه کنیم؟ الان باید نگران تن استاد گابریل گارسیا مارکز باشیم که در قبر نرود روی ویبره؟ خودمان کم بدبختی و بیچارگی داریم الان باید نگران مظلومان کلمبیا باشیم؟ لابد فردا میخواهیم برای دفاع از مردم مظلوم کلمبیا، پرویزخان مظلومی و حمیدخان درخشان و ویسی و تارتار را بفرستیم نجاتشان دهند؟ این چه بساطی است؟ این چه وضعی است؟ ما تا کی باید اسیر دعوای «کارلوس» صفتان و «برانکو» وشان باشیم؟ تمام نمیکنید؟
***
با این گلی که آقای کورتوآ دروازهبان تیم ملی بلژیک به صورت «شوت از بیرون - لایی از درون» میل کرد، جداً به حال بد سوشا مکانی گریه کردیم. سوشا تازگیها مصاحبه کرده و به این نتیجه رسیده که باید گلر شماره یک تیم ملی باشد. حالا اینجا ایران است و سوشا یک ته ماندهای حیای شرقی دارد وگرنه اگر بچه بروکسل بود، خودش میرفت سر تمرین تیم ملی، یک شلوار باب اسفنجی به کورتوآ میداد و دو تا نروماده میخواباند زیر گوشش و طوری برای این تیم گلری میکرد که هم گلهای قالی پرپر شوند و هم اینکه پاپتیهای حومه بروکسل، حسابی عشق کنند و با کتونیهای پاره، در خیابان گلری نموده و عکسهای او را از روی روزنامه بروکسل ورزشی بخرند و به دیوار مسکن مهرشان بزنند!