سام ستارزاده
محدودیتهای نقل و انتقالاتی حساب نشده این فصل از فوتبال ایران، بهنفع مربیانی شد که چندسالی میشود کارنامهشان را با ناکامی پر کردهاند؛ نظیر علیرضا منصوریان. سرمربی سابق استقلال و تراکتور که طعم قعرنشینی تاریخی را با آبیهای پایتخت چشید و با گاندوهای اصفهان نیز کمی بالاتر از باتلاق منطقه بقا دستوپا میزد، بدون این قانون، رویای نشستن برروی نیمکت بزرگ پرشورهای تبریزی را نیز نمیتوانست درسر داشتهباشد.
بخت دوم، در زندگی به هر کسی داده نمیشود اما پس از محرومیت درازمدت ساکت الهامی، دره گرگها این موهبت را بهرایگان در اختیار علیمنصور قرارداد، بدون اینکه وی شایستگی عملی برای کسب آن از خود نشان داده باشد. آغاز لیگ بیستم با دو تساوی برابر نفت مسجدسلیمان و نساجی نیز به این معناست که وی از این فرصت مجدد هم استفادهای نبرده. در سطح اول فوتبال جهان، مربیان نامآشنایی نظیر کلودیو رانیری و کارلو آنچلوتی، برای اثبات اینکه تمام نشدهاند، با لسترسیتی و اورتون معجزه خلق میکنند. برخلاف آنها، منصوریان به بر زبان آوردن این جمله قناعت کرد: «من باتجربهتر از گذشته شدهام».
با این حال، شخصیتی که سرمربی تراکتور از خود بروز میدهد، متفاوت از علیرضا منصوریانی نیست که پس از گذاشتن فانوس در دستان آبیهای پایتخت، با یک کنفرانس مطبوعاتی ۹۰دقیقهای و مملو از جملات احساسی و بدون بار فنی، به کارش در استقلال پایان داد. مصاحبه وی پس از بازی با ببرهای قائمشهر نیز به سخنان یک مجری مجرب برنامه ورزشی بیشتر شباهت داشت، تا یک سرمربی. ورود وی به جمع تبریزیها گویای همهچیز بود. کاپیتان محبوب سالهای نهچندان دور آبیها، برای خوشایند تیفوسیهای تیم جدیدش، تقریباً هرآنچه نشانی از استقلال داشت را در صفحه اینستاگرامش پاککرد؛ یک ظاهرسازی که نشان میدهد منصوریان باز هم تحت تأثیر جو سنگین هواداری، دست به تصمیمات غلط خواهد زد.
سکاندار تراکتور متمول، دو هفته قبل تساوی برابر یکی از ارزانترین تیمهای لیگ بیستم را بهگردن دفاع پنجنفره حریف انداخت. پس از دیدار با نساجی نیز، وقتی مدیر رسانهای 28 ساله هیأت فوتبال مازندران از انتقادش بر نقض پروتکلهای بهداشتی دفاعکرد، با طعنهای عجیب به او گفت: متولد چه سالی هستی؟ در بخش دیگری، با تعریف از حضور صدهزار نفری هواداران تراکتور در بازیهای خانگیشان (پیش از کرونا) سعی کرد دل آنها را بهدست آورد؛ در حالیکه گنجایش ورزشگاه یادگار امام بیش از 67 هزار نفر نیست. البته از بعد فنی، باید قبولکرد که تفکرات علیمنصور تغییر کرده. دیگر از سبک کیروشی که تنها مناسب نفت بدون هوادار بود و در استقلال به بنبست رسید، خبری نیست و این شیوه در تبریز جایش را به فوتبال مالکانه و زمینی داده. بنا بر آمار سایت متریکا، تراکتور وی حداقل مقابل دو رقیب نخستش، 60 درصد مالکیت را در اختیار گرفت و نزدیک به 1200 پاس با دقت بالای 85 درصد بین بازیکنانش رد و بدل شد اما منصوریان هنوز فرمول بهرهوری از موقعیتها را نتوانسته کشف کند. هر تیمی در لیگ برتر آرزوی داشتن کلکسیون هافبکهای طراح آدیداسپوشان را دارد. از همین رو، لنگزدن در فاز هجومی به هیچ عنوان برای پرشورها توجیهپذیر نیست. شاید بتوان امید به تحول معجزهآسای تراکتور طی هفتههای آتی داشت اما این امید، نه از سابقه چند فصل اخیر کادر فنی جدید آنها برخاسته و نه از آنچه منصوریان در این مدت کوتاه روی نیمکت یا خارج از آن بهنمایش گذاشته. امیدی که داریم، به تحول شخصیتی خود علیمنصور است؛ به اینکه خودش بخت دومی که نصیبش شده را غنیمت بشمارد و با ترک اندیشهها و گزارههای رمانگونهاش، دوباره همان شخصیت متفکر و متینی شود که در نفت تهران از خود به نمایش گذاشت.