ایرانورزشی - در جلسه روز چهارشنبه هیأت رئیسه فدراسیون والیبال دو تصمیم گرفته شد. اولی که تأیید نظر رئیس و قطعی کردن انتخاب ولادیمیر آلکنو برای حضور در تیم ملی بزرگسالان بود و دومی هم انتخاب سرمربی جدید نوجوانان. در مورد اولی هم صحبت بسیار است اما فعلاً میخواهیم به دومی که بیشتر شبیه «تصمیم» است، بپردازیم و عجیب بودن آن را بررسی کنیم.
***
تصور کنید یک تیم طی چندین سال جزو بهترینهای دنیاست. آن هم تیمی که هر دو سال تقریباً به طور کامل بازیکنانش را کنار میگذارد و از نو پرورش میدهد، نوسانهایی در نتایجش دیده میشود اما در مجموع مشخص است که برنامه ثابتی دارند و در مجموع اتفاقهای خوبی میافتد. به این معنی که مهمترین هدف تیم به خوبی برآورده شده و سایر اهداف هم گاهی به بهترین شکل تحقق مییابد و گاهی هم نصفه و نیمه. با این شرایط، به نظر ما عقلانی است که سرمربی این تیم را تغییر دهیم؟
***
همه چیز از جو مسموم رسانهای آغاز شد. خوراک اول را خود رئیس فدراسیون داد که اعلام کرد میخواهد کسی را برای هدایت نوجوانان انتخاب کند که دیگر بچهها را کتک نزند. اظهار نظری که اگرچه بعدها به نوعی تکذیبش کرد و عنوان کرد که منظورش وکیلی نبوده اما به هر ترتیب جرقه جریان عجیبی را در رسانهها زد که در نهایت گریبان خودش را گرفت و مجبورش کرد یکی از بهترین مربیان ملی والیبال طی سالهای اخیر را برکنار کند.
***
درباره آن تیم موفق صحبت میکردیم. تیمی که عنوان سومی جهان را در سال 2015 به دست آورد و دو سال بعد یعنی در سال 2017 قهرمان جهان شد. آن هم با دو تیم کاملاً متفاوت که اقتضای تیمهای ردههای پایه است. در کنار آن دو جین بازیکن جدید و با کیفیت هم به والیبال ایران معرفی شدند که همین حالا نیمی از آنها در اروپا بازی میکنند و مابقی هم سابقه حضور در تیم ملی را دارند و یا حداقل در لیگ برتر به مهرههای اصلی تیم خود تبدیل شدهاند. همه اینها منجر به یک گزاره میشود؛ وکیلی در کارش به شدت موفق بوده. حالا باز هم منطقی پیدا میشود که رأی به کنار گذاشتن او بشود؟
***
فضای رسانهها مسموم و برخلاف چیزی بود که نشان داده میشد. صحبت از دلسوزی برای والیبال بود اما در اصل حمایت از جریانهای دیگری در میان بود. آنقدر فضا مسموم شد، آنقدر هیأت رئیسه تحت تأثیر قرار گرفت تا برای اعاده حیثیت خودش هم که شده، در مقابل تصمیم رئیس فدراسیون بایستد. برخی رسانهها هر روز اعضای هیأت رئیسه را تحریک کردند تا در مقابل انتخاب دوباره محمد وکیلی بایستند. شاید خیلی از آنها هم موافق حضور دوباره او بودند اما در نهایت رأی به حضور مسعود آرمات دادند.
***
آن تیم موفق، سالهای سال محل حضور کسانی بود که تنها به تنها فکر میکردند و به همین خاطر در تیم ملی نوجوانان، تنها چیزی که نبود بازیکن نوجوان بود. صغر سن در تیمها بیداد میکرد و در مقابل نه نسلی ساخته میشد و نه در نهایت چیزی عاید والیبال ایران میشد. وکیلی اما رویکرد دیگری را در تیم نوجوانان پایهگذاری کرد و در کنار تلاش برای کسب نتیجه، قدمهای بسیار مثبتی در راه ساختن نسلهای آینده والیبال برداشت و کاری کرد که دیگر دغدغه چندانی برای جایگزینی ستارههایمان نداشته باشیم.
***
در تصمیم جدید فدراسیون والیبال، مسعود آرمات جایگزین محمد وکیلی در تیم نوجوانان ایران شد. مربی که در سالهای اخیر به طور متناوب در تیمهای ردههای پایه کار کرده اما قطعاً به اندازه وکیلی بر پروسه استعدادیابی و کار با نوجوانان سوار نیست.
او سالها در تیم بانک کشاورزی کار کرد و پس از انحلال این تیم هم مربیگری در تیمهای مختلفی را تجربه کرد. امسال هم هدایت نماینده قزوین را بر عهده دارد و در لیگ برتر شاغل است.
***
کنار گذاشتن محمد وکیلی از تیم والیبال نوجوانان، یک مهرهسوزی تمارعیار بود. کنار گذاشتن یکی از بهترینهای دنیا در رده نوجوانان و مربی که شاید موفقترین مربی ایرانی در تیمهای ملی بود. با این حال با کج سلیقگی هرچه تمامتر و با حمایت رسانههای جمعی که با ماندن او مخالف و شاید منافعی نداشتند، از کار برکنار شد تا یک تصمیم اشتباه دیگر گرفته شود.
در این میان شاید خیلیها معتقد باشند که آرمات هم میتواند در این تیم موفق شود. قطعاً این امکان وجود دارد و او هم به هیچ وجه مربی کوچکی نیست. با این حال در نهایت میخواهد چه کند؟ میخواهد تیم را قهرمان جهان کند یا در هر دوره حداقل سه چهار بازیکن را به تیم بزرگسالان برساند؟
خب همه اینها را وکیلی انجام داده و حالا با تجربه چندین دوره کار، میتوانست برنامههای دیگری هم اجرا کند. پس این تصمیم در بهترین حالت ممکن تغییری در تیم نوجوانان ایجاد نخواهد کرد که خب واضح است تصمیمی که قرار نباشد تغییر محسوسی ایجاد کند، اشتباه و غلط است.