سامان موحدیراد
سرانجام شد آنچه شد. چیزی که خیلیها انتظارش را میکشیدند و از ماهها قبل وقوعش را هشدار داده بودند به وقوع پیوست. تیم امید ایران با یک حذف دیگر در مسیر انتخابی المپیک و با احتمال حذف این رقابتها از این مسابقات در دورههای بعدی مسابقات المپیک به یک رکورد ابدی دست یافت. رکوردی که دیگر هیچگاه نمیتوان به آن یورش برد و آن را شکست.
تقریباً برای هر دنبالکننده معمولی فوتبال ایران هم مثل روز مشخص بود که تیم امید در این رقابتها راه به جایی نمیبرد. این تیم خیلی پیش از اینها حذف شده بود و همه هواداران تیم ملی تنها برای روشن نگه داشتن اندک شعله امید در دلهایشان در این روزها این مسأله را بیان نمیکردند وگرنه خیلی پیشتر از اینها از مجموعه اتفاقاتی که در آن تیم رخ داده بود، معلوم بود که سرانجام کار چیست.
نگاهی به ترکیب سه مربی قبلی تیم ملی به خوبی نشان میدهد که هیچ فلسفهای بر عملکرد این تیم و هدایتش حاکم نیست. ترکیب استیلی و کرانچار در تیم ملی امید، بعدش انتخاب عجیب و غریب فرهاد مجیدی در این تیم و سرانجام یک انتخاب بسیار عجیبتر و نشستن حمید استیلی روی نیمکت این تیم آن هم با کلی فرصتسوزی در حد فاصل این انتخابها به خوبی نشان میدهد فدراسیون بیشتر از اینکه به دنبال گزینه مناسب برای تیم ملی باشد، به دنبال استخدام بیکارترین گزینه برای این نیمکت بود.
فرهاد مجیدی تا از استقلال خداحافظی کرد، بدون هیچ دلیل مشخص و قابل قبولی روی نیمکت این تیم نشست و بعد از اختلاف نظرهایی جدا شد. بعد از آن هم حمید استیلی که این سالها کارنامه قابل قبولی ندارد روی این نیمکت نشست تا این نتایج درخشان رقم بخورد.
در نگاه اول شاید همه مسئولیتها متوجه حمید استیلی باشد. البته که بخشی از این ماجرا متوجه او است اما همه میدانند که بیشتر از استیلی، این فدراسیون است که مسئولیت این تاریخ پر از شکست را بر عهده دارد. حمید استیلی در این میان هم قربانی است و هم مقصر. او قربانی است چرا که عامل حذف تیمی شده که از پیش توسط فدراسیون خلع سلاح شده بود و تکلیفش مشخص بود. او مقصر است چرا که مدتها در این سیستم رو به شکست فعالیت کرد و برای آن تصمیمگیری کرد و نهایتاً خودش روی نیمکتش نشست.
راستش پیدا کردن یک نقطه امیدوار از این جریان هم سخت است ولی حتی اگر کورسوی امیدی به بهبود این سیستم در فوتبال ایران باشد آیا میتوان امیدوار بود از میان این شکستها یک تصمیم درست درباره فوتبال ایران گرفته شود؟ یا با بسته شدن پرونده تیم امید میشود امیدوار بود که سایر تیمهای رده پایه ایران وضعیت بهتری پیدا کنند و آینده امیدوارکنندهای داشته باشند؟