موحد سامینژاد
سرانجام آن امید واهی هم تمام شد. پرونده تیم ملی امید خیلی زود در رقابتهای قهرمانی زیر 23 سال آسیا بسته شد تا یک نسل دیگر از فوتبالیستهای جوان و بااستعداد ایرانی رویای رسیدن به المپیک را از دست بدهند و به این ترتیب رکوردی ابدی و نشکسته برای فوتبال ایران باقی بماند. رکوردی که سالها در دست نسلهای مختلفی از بازیکنان تیم ملی دست به دست شد و سرانجام هم شکسته نشد تا بیش از 40 سال مدیریت خاص فوتبال ایران نتواند هیچ تیمی را راهی المپیک کند.
سبک خاصی از مدیریت ورزشی که در این سالها با مدیریت ویژهتری در فدراسیون فوتبال بیش از هر زمان دیگری آثار و تبعاتش ما را نگران کرده است. از روزهای ملالآور فوتبال ایران هر چه بگوییم کم گفتهایم. سلسلهای از اتفاقات که انگار منتظر فروافتادن اولین بلوک دومینو بودند تا یکی یکی فرو بریزند و چهره واقعی فوتبال ایران پدیدار شود.
چهره بزک شده فوتبال ایران دیگر آن زیبایی دروغین سالهای قبل را هم ندارد و حالا باید با واقعیت موجود کنار آمد. چیزی که در زیر مصاحبهها و آمار و ارقام پنهان نمیشود و واقعیتش بسیار بزرگتر از آنی است که بشود کتمانش کرد یا آن را نادیده گرفت.
سؤالی که در اینجا مطرح است اما این است که آیا شکست و حذف تکراری امیدهای فوتبال ایران آیا آخرین میراث مدیریت ورشکسته ورزشی در فوتبال ایران است؟ آیا با پذیرفتن این شکست که بار بیشترش روی دوش مدیریت هیأتی و کنتراتی فوتبال ایران است میتوان امیدوار بود که پرونده این دست اتفاقات در فوتبال ایران بسته شود؟ پاسخ این سؤال البته برای خیلیها از همین الان مشخص است.
آنهایی که امیدی به بهبود وضعیت مدیریتی فوتبال در ایران ندارند حس میکنند در همیشه بر همین پاشنه برای فوتبال ایران میگردد. تفاوت کلاس بازیهای تیم ملی با رقبایش در این رقابتها به خوبی نشان داد که ما کجای فوتبال آسیا ایستادهایم. ما در همه این سالها تنها روی دوش استعدادهای فوتبالیمان حرکت کردهایم و از نظر ساختاری هیچ پیشرفتی نداشتیم. زور استعداد فوتبالی و جرقهها هم تنها تا جایی شما را پیش میبرد و نه میتواند دائمی باشد و نه میتواند موفقیتی بزرگ را برای شما حاصل کند. این چنین میشود که ما در این سالها میبینیم که کره جنوبی یا ژاپن در یک سطح و یک کلاس فوتبالی ظاهر میشوند اما ما با چشمهای نگران منتظر همراه شدن بخت و اقبال برای تیممان هستیم.
پیشتر هم نوشتیم که تیم امید تیمی از پیش باخته در این رقابتها بود. تیمی که خیلی قبلترها وقتی در جریان انتخاب سرمربی افتاد و آن بازیهای پشتپرده همیشگی فوتبال ما رخ داد شانس حضور در المپیک را از دست داده بود. این مسأله البته برای همه واضح بود و عجیب این بود که همه وضعیت اسفبار تیم امید را میدیدند غیر از مسئولان تیم امید. تیمی که مثلی خیلی از رویدادهای دیگر فوتبال ایران بازیچه تمامیتخواهی مدیران شد.