خداحافظی غیرمحترمانه مرد بازنده
برو و پشــت سرت را هم نگاه نکن!
هزار سؤال بیجواب
ایمان گودرزی
خبرنگار
هرچند هنوز فدراسیون فوتبال بهصورت شفاف اعلام نکرده که قصدی برای تمدید قرارداد با کیروش ندارد، اما در هر حال پست کیروش نشان میدهد که او دیگر گزینه فدراسیون فوتبال برای تمدید قرارداد نیست. اما داستان از چه قرار است و چه تصمیمی قرار است گرفته شود؟ آیا جایگزین کیروش یک سرمربی داخلی است یا خارجی؟ اگر سرمربی داخلی مد نظر است آیا انتخاب مربیان شاغل در لیگ برتر بهعنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی منتفی شده است یا اینکه ممکن است یک مربی شاغل در لیگ برای تیم ملی انتخاب شود؟ گزینه خارجی که این روزها بیشتر از همه اسمش به گوش میرسد پاکو خمس سرمربی موفق این روزهای تراکتور است اما در روزهای گذشته این ادعا توسط یکی از مسئولان فدراسیون فوتبال رد شده است. اگر گزینه خمس منتفی شود باید دید گزینه همچنان خارجی خواهد بود یا از سرمربیان شاغل در لیگ استفاده خواهد شد. اگر سرمربی خارجی مد نظر است ترجیح فدراسیون مربی جوان و صاحب سبک است یا ترجیح میدهد سرمربی خارجی صاحبنام روی نیمکت بنشیند؟ نکته دیگری که در مورد انتخاب سرمربی وجود دارد این است که به نظر میرسد فدراسیون فوتبال از انتخاب سرمربی شاغل در لیگ برتر که تیمهای پرطرفدار را هدایت میکنند، میترسد. هجمههای هواداران در شبکههای مجازی باعث شده نه تنها فدراسیون بلکه باشگاهها نیز با احتیاط بیشتری به انتخاب سرمربی بپردازند. با توجه به این موضوع بحث حضور امیر قلعهنویی، ژوزه مورایس و پاکو خمس که نامشان بهعنوان گزینه سرمربیگری تیم ملی مطرح شده بود، به جای کارلوس کیروش (در صورت قطعی شدن جدایی این مربی از تیم ملی که احتمالش را باید بسیار زیاد دانست) را باید منتفی دانست. گفته میشود احتمالاً در 10 روز ابتدایی اسفند تکلیف سرمربی تیم ملی مشخص خواهد شد و باید دید نهایتاً چه کسی روی نیمکت تیم ملی خواهد نشست. باید دید در نهایت تکلیف نیمکت تیم ملی چه خواهد شد و چه کسی به جای کیروش روی نیمکت تیم ملی مینشیند.
آیسان سعیدی
روزنامهنگار
مثل همیشه بود. مغرور و لبریز از تبختر. در آستانه پیرانهسری و حتی بازنشستگی هم دست از این روحیه برنداشته. پیرمردی که بزرگترین هدیه زندگیاش را از ایران دریافت کرد تا جام جهانی پنجم زندگی و چهارمین جام جهانی متوالی را تجربه کرده و به نوعی رکورددار شود اما این هبه سخاوتمندانه را هم قدر ندانست و موجب نشد تا از مواضع و رویکرد پیشین خود عدول کند. کارلوس کیروش دیرپاترین مربی تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود؛ مردی که در دو مقطع روی نیمکت تیم ملی ایران نشسته و 3 جام جهانی را با ایران تجربه کرده. کیروش در تمام این سالها در قامت یک طلبکار تمام عیار و با موضع بالا به پایین با فوتبال ایران برخورد کرده. مردی که در تمام این سالها با تندخویی و عصیانگری برای بالا و پایین فوتبال ایران شاخ و شانه کشیده و حتی رئیس فدراسیون فوتبال را نیز به هیچ کجا حساب نکرده. رئیسی که در تمام این سالها مرئوس مربی پرتغالی بود و از عتابهای او هیچگاه در امان نبوده. کیروش بعد از اینکه دور دنیا را زد و در دو سرزمین از امریکا گرفته تا شاخ آفریقا ناکام بود، در آستانه جام جهانی پیشنهاد سخاوتمندانه فدراسیون فوتبال را با آغوش باز پذیرفت تا یک جام جهانی دیگر را تجربه کند اما این بازگشت به غایت نومیدکننده و فاجعه بود. کیروش با تیم ملی ایران در قطر 2022 یک افتضاح تاریخی را رقم زد و سنگینترین شکست تاریخ ایران در جام جهانی و دومین شکست پرگل جام را ثبت کرد و در بازی حیثیتی برابر امریکا نیز ناکام شد تا علاوه بر جنگ دیرینه، بهترین فرصت ایران برای صعود به دور بعد را حرام کند. بدیهی بود که با این نتایج شرمآور او دیگر فرصتی برای ادامه همکاری با فوتبال ایران نداشته باشد اما پس از دو ماه و اندی وقت تلف کردن با یک متن کوتاه از فوتبال ایران خداحافظی کرد. متنی که از لابهلای سطور آن تبختر و تفرعن میریزد. او حتی بابت نتایج شرمآور تیم ملی در قطر نیز به خود زحمت عذرخواهی نداده و مسئولیت این افتضاح بزرگ را هم قبول نکرده حتی اگر رئیس فدراسیون فوتبال بخواهد مدعی شود که کیروش عذرخواهی کرده؛ احتمالاً در خواب!
برای ارزیابی کارنامه کارلوس کیروش باید مؤلفههای بسیاری را در نظر گرفت و به المانهای متعددی اشاره کرد اما با هر متر و معیاری کیروش در فوتبال ایران نمره قبولی نمیگیرد. او طولانیترین دوره حضور یک مربی را در تیم ملی ایران سپری کرده اما در نهایت در قامت یک بازنده و ناکام ایران را ترک میکند. او اگرچه فوتبال ایران را در 2 دوره متوالی به جام جهانی رساند اما در جامهای جهانی هرگز نتوانست به آرزوی دیرینه فوتبال ایران یعنی صعود به دور دوم جامه عمل بپوشاند. کاری که بقیه غولها و مدعیان آسیایی از جمله کره، ژاپن و عربستان به آن رسیدهاند اما فوتبال ایران با تمام تواناییها و استانداردها هنوز در حسرت آن باقی مانده. اگرچه در جام قبلی یعنی 2018 روسیه تیم او با صعود فاصله میلیمتری داشت و بازیهای آبرومندی ارائه کرد اما این آبروداری برای مردی که 8 سال روی نیمکت یک تیم نشسته و تیم خودش را ساخته هرگز یک دستاورد قابل قبول نیست. در جام جهانی 2022 قطر نیز او وارث تیمی بود که به جام جهانی رسیده بود و جملگی مردانش شاگردان خودش بودند و البته در آسانترین گروه جام جهانی نیز قرار داشت اما نتوانست از این فرصت تاریخی استفاده کند و تیمش را به دور دوم ببرد. فراموش نکنید که در قطر فوتبال ایران نزدیکترین فاصله را به صعود داشت و برای نخستین بار با یک تساوی به دور دوم میرسید اما کیروش بهعنوان سلطان بازیهای تدافعی حتی نتوانست از یک حریف همسطح ایران یک تساوی ناقابل بگیرد. ورای آن او در رقابتهای جام ملتهای آسیا نیز هرگز نتوانست به حسرت طولانی ایران برای رسیدن به جام پایان دهد. او دو دوره متوالی با تیم ملی به جام ملتها رفت اما هر دوره در حسرت رسیدن به بازی پایانی بازماند. او در استرالیا 2015 در یک چهارم در سد عراق چغر گیر افتاد و حذف شد و بار دوم در امارات 2019 در نیمه نهایی در یک بازی بد و نومیدکننده 3 گل از ژاپن خورد تا با حقارت از جام خداحافظی کند. در حقیقت او یک قهرمان بدون جام است؛ لقبی که منتقدان محترم او به او داده بودند.
سبک بازیهای تیم ملی در دوران کارلوس کیروش یکی از انتقادات بیپایان در قبال او است که سرمربی تیم ملی را بهعنوان یک متهم ابدی معرفی میکند و در صندلی یک محکوم مینشاند. کیروش اساساً پایبند به اندیشهها و تفکرات تدافعی است و برای او حفظ دروازه خودی همیشه در درجه اول اهمیت قرار دارد. او با همین سبک در همه جای دنیا مربیگری کرده و البته همیشه هم ناکام بوده. او با همین سبک مزخرف از پرتغال بهعنوان یکی از فانتزیستترین تیمهای فوتبال قاره، یک تیم بیمصرف ساخت که در جام جهانی 2002 از جام بیرون انداخته شد. او در کلمبیا بهعنوان یکی از تهاجمیترین تیمهای امریکای جنوبی با سبک دفاعی محض خودش کار کرد تا در بازی برابر اکوادور رقیب دیرینه کلمبیا 6 تایی شده و بلادرنگ اخراج شود. او سپس به مصر رفت و علاوه بر ناکامی در جام ملتهای آفریقا با مصر و نرسیدن به فینال و جام – دقیقاً همان اتفاقی که با ایران در جام ملتها رخ داد – در رسیدن به جام جهانی هم با مصر ناکام بود اما بدتر از این ناکامی این بود که کیروش در مصر از محمد صلاح بهترین مهاجم لیگ برتر انگلیس یک مدافع ساخته بود که مجبور بود برای حفظ دروازه خودی تا محوطه جریمه مصر عقبنشینی کرده و تکل بزند! او در ایران هم همین سبک زشت و ملالآور را اجرا کرد و از ایران یک تیم دفاعی ساخت؛ تیمی که تماشای بازیهایش حوصله سر بر بود. تیم دفاعی ایران در دوران کیروش هرگز به مذاق هیچکس خوش نیامد و حتی سرسختترین مدافعان وی نیز از جنس بازی تیمش راضی نبودند. عجیب اینکه کیروش با این سبک هم در ایران رستگار نشد و در جام جهانی با یک نمایش بد و گلباران در نهایت با سری افکنده ایران را ترک کرد.
تو، یه سایه بودی...
محسن ذاکری
روزنامهنگار
داستان رفت و برگشت کیروش به فوتبال ایران عجیب و البته تلخ است. مردی که با تلخی با ایران وداع کرد اما هیچگاه دل از ایران نکند. او بعد از 8 سال اگرچه در یک بامداد تلخ پاییزی چمدانهایش را بعد از 8 سال بست اما درهای پشت سر او هرگز بسته نشد و باز ماند تا بعد از یک دور بیحاصل در کلمبیا و مصر دوباره در بزنگاه به ایران بازگردد. بازگشتی که البته هرگز سودی نداشت و ته مانده اعتبار او را از بین برد تا برای همیشه این بار چمدانهایش را ببندد و برود. رفتنی که قطعاً این بار بازگشتی نخواهد داشت. داستان آمدن و رفتن او به فوتبال ایران در بار دوم عجیب و عبرتآموز است. کیروش شوق بیحدی برای تجربه کردن چهارمین جام جهانی متوالیاش داشت. پس تلاشهای مستقیم و غیرمستقیمی را برای گرفتن جای دراگان اسکوچیچ شروع کرد و سرانجام با بر هم ریخته شدن فضای همبستگی درون تیم و نارضایتی عموم نسبت به سرمربی کروات، پیرمرد پرتغالی به هدفش رسید و او سرمربی تیم ملی در جام بیست و دوم شد. تیم ملی در قطر 2022 توانست بار دیگر طعم پیروزی را بچشد اما در سالی که میشد اولـــــــــیــن صعود را از دور گروهی تجربه کرد، با ۲ شکست برابر انگلیس و امریکا یکی سنگین و شرمآور و دیگری حیثیتی و تلخ، برای ششمین بار حذف شد. تلخترین باخت ایران در جامهای جهانی مقابل سهشیرها رقم خورد و عدم استفاده آقای سرمربی از بازیکنانی که در چند سال اخیر توانسته بودند نمایش خوبی داشته باشند، در رقم خوردن این باخت و همچنین شکست برابر یانکیها تأثیر مستقیم داشت. بدبینیها و گمانهای عجیب کیروش در آستانه ۷۰ سالگی چندبرابر شده بود و نتیجهاش شد نتایجی ضعیف، بد و شرمآور. کیروش با وجود اینکه نتوانست در سومین جام جهانی هم تیم را به دور دوم برساند، بازهم خلاف داخل زمین که شیفته دفاع کردن بود، حمله را در بیرون از زمین در دستور کار قرار داد و نتایج تیمش را مثل همیشه طور دیگری جلوه داد و تلاش خود را انجام داد تا شانسش را برای تداوم حضور روی نیمکت ایران زنده نگه دارد. او حتی مثل همیشه دست به بازارگرمی زد و خبر غیرواقعی مذاکره با قطر را بر سر زبانها انداخت تا بلکه بتواند ایران را به تمدید قراردادش تحریک کند اما بعد از گذشت چند هفته بیحاصل و عدم گرفتن پالس مثبت از سوی ایران دست به انتشار پست خداحافظی از تیم ملی ایران زد و به نیمه دوم کابوسوارش پایان داد. کیروش رفت. اگر اتفاق عجیبی در فوتبالِ عجیب ایران رخ ندهد، او را دیگر دستکم بهعنوان سرمربی تیم ملی نخواهیم دید. مردی که آمدنش عجیب و غیرمنطقی بود اما رفتنش کمترین انتظار از ناکام بزرگ.
تیچر کوچ میخواهیم
جلال چراغپور
کارشناس فوتبال
برای استخدام مربی جدید برای فوتبال ایران باید نخست ببینیم که چه میخواهیم. کمیته فنی یا هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال باید مشخص کنند که «تیچر کوچ» میخواهند یا «منیجر کوچ»؟ «تیچر کوچ» همان مربیانی هستند که مثل معلم کار میکنند. «منیجر کوچ» همان مدیر – مربیان هستند که استعدادها را کشف میکنند و میخرند و به تیم خود میآورند. کیروش مدیر بود و میگفت فلان بازیکن دورگه را به ایران بیاورید. یا در منچستر استعدادها را پیدا میکرد. هیچکس هم نمیدانست چرا اما او انتخابهای خوبی درباره استعدادها داشت. مربی خارجی تیم ملی باید به فوتبال ایران درس بدهد. کسی را میخواهیم که به ما درس بدهد؛ نه اینکه نگذارد کسی تمرین را ببیند و خبرنگاران اجازه حضور در تمرین را نداشته باشند. تیم ملی ایران نیاز به یک «تیچر کوچ» دارد. این مربی باید فوتبال نوین را به ما درس بدهد. سرمربی خارجی نباید بیش از ۴۲ سال داشته باشد. باید نهایتاً 5 سال از فوتبالش گذشته باشد و از فوتبال مدرن فاصله نگرفته باشد. نهایتاً در ۱۰ سال اخیر فوتبال بازی کرده باشد. اگر مربی آینده ما بیش از یک دهه قبل بازی کرده باشد، دانش او از مد میافتد. اکثر مربیانی که در جام جهانی حضور داشتند، جوان و مربوط به یک دهه اخیر بودند. باید در انتخاب مربیان از شرق یا غرب اروپا دقت کرد. باید ببینیم مربی با فرهنگ فوتبالی ما تطبیق دارد یا خیر. مثلاً میتوانیم یک آدم دیوانه را بیاوریم و ببینیم هیچ چیز او به ما نمیخورد و در نهایت روی دستمان میماند و ساختمان و پولمان را هم به او میدهیم؛ مثل ویلموتس. اول باید نیمرخ مربی آینده خودمان را تا حدود ۸۰ درصد مشخص کنیم و برای ۲۰ درصد باقیمانده تصمیم بگیریم. مربیان بلوک شرق اروپا به ما نزدیکتر هستند. مربیان بلوک شرق سالها در لیگ ایران خوب کار کردهاند و آخرین کسی که ما را از باتلاق درآورد، شرقی بود. نمیگویم اسکوچیچ را انتخاب کنیم. میتوانیم مربی مدرنتر و جوانتر انتخاب کنیم. مربیان کروات بسیار سر به زیر هستند. برخی از جریانات به استفاده از مربی ایرانی برای تیم ملی اعتقاد دارند اما به اعتقاد من مربی ایرانی نمیتواند برای تیم ملی کاری انجام دهد. کمیته آموزش ایران از علم نوین دنیا ۳۰ سال عقب است. منابع ما ۳۰ سال از دنیا عقب هستند. ما هنوز جزوههای ۱۹۷۴ به قبل را تدریس میکنیم. به همین دلیل میگویم که هیچ مربی ایرانی نمیتواند سرمربی تیم ملی شود چون همه آنها کارت مربیگری خود را از کمیته آموزش گرفتهاند. اگر فدراسیون فوتبال از ۵ یا ۱۰ سال قبل تعدادی از مربیان را به 5، 6 کشور مثل آلمان، پرتغال، برزیل، انگلیس، اسپانیا یا فرانسه میفرستاد و هزینه میکرد، فوتبال ما متحول میشد اما بهدلیل اینکه هیچ کاری برای آموزش مربیان نکردهاند و اصلاً فدراسیون فوتبال توجهی به آموزش ندارد، فوتبالمان هم متحول نشده است. کمیته آموزش تبدیل به غرفه شده است. کمیته آموزش یک اتاق هم نیست. الان یک سماور یک گوشه گذاشتهاند و در کنار آن یک اتاق وجود دارد و بعد یک فاصله وجود دارد و دوباره یک اتاق دیگر است. وقتی کمیته آموزش فدراسیون فوتبال در کشوری ۹۰ میلیون نفری اینطوری است، معلوم است که هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. کمیته آموزش مثل مقری است که در شرایط جنگی به سر میبرد و در یک بیشه دور افتاده چادر زده است! من یک بار از این کمیته بازدید کردم و شرایط را دیدم و گفتم خوش بگذرد، خداحافظ! تیم ملی ما میخواهد در بازیهای بینالمللی به میدان برود و با تیمهایی مانند عربستان، ژاپن و استرالیا بازی کند. آیا با دانش داخلی میتوانیم به بازیهای بینالمللی برویم؟ اگر فکر میکنید مربی داخلی خوب است، صبر کنید فولاد به آسیا برود و ببینید چه میکند!
ورود به برزخ
تیم ملی فوتبال ایران در طول چند ماه گذشته و بخصوص پس از اتمام جام جهانی 2022 قطر حواشی مختلفی را پشت سر گذاشت. با خداحافظی مرد پرتغالی با فوتبال ایران فدراسیون دیگر هیچ گزینه احتمالی هم برای نیمکت تیم ملی ندارد. به نوعی میتوان گفت کیروش با انتشار پست خداحافظیاش تیم ملی را به یک برزخ برد؛ برزخی که با توجه به اولویتهای دیگر فدراسیون فوتبال نسبت به انتخاب سرمربی به نظر میرسد همچنان ادامه داشته باشد. در حالی که تیم ملی زمستان سال آینده میلادی که جام ملتهای فوتبال آسیا به میزبانی قطر را در پیش دارد همچنان کارش را بدون سرمربی ادامه دهد، بدون شک خبر خوبی برای فوتبال ایران نخواهد بود. این خبر زمانی ترسناکتر میشود که بدانیم با ادامه تعلل فدراسیون در انتخاب سرمربی، امکان از دست رفتن فیفادی فروردین برای ملیپوشان وجود دارد، زیرا تیم ملی در حال حاضر هیچ کادرفنی ندارد که بگوییم آنها در نبود سرمربی کار را جلو میبرند و برنامهریزی میکنند. یک تیم بدون کادر فنی و بدون صاحب. این برزخ به نظر حالاحالاها ادامه دارد و قرار نیست به این زودی پایان پذیرد.