از مادرید تا تهران از اتلتیکو-بارسا تا استقلال-تراکتور
شما را به تماشای این فوتبال «فیک» دعوت میکنیم!
سعید زاهدیان
روزنامهنگار
فوتبال ایران انگار قبل از هر چیز و هرکس به ابتذال کشیده شده و خودش را پرچمدار بداخلاقی کرده است؛ چهره کریه، زشت و رقتانگیز آن سالها پشت واژه «تماشاگرنما» پنهان بود. برای سالهای سال، تماشاگران با فحاشی، شکستن صندلی، جنجال و رفتارهای هولیگانی، علت تباهی و تمام بدبختیهای فوتبال ایران قلمداد میشدند تا هیولای کرونا توفیق اجباری شد و باورهای غلط در تمام زمینهها را یکجا بلعید.
پاندمی کرونا، خیلی زود حقیقت فوتبال ایران را عریان و آشکار کرد. ویروس کرونا که ذاتاً بخشهای آسیبپذیر بدن را هدف قرار میدهد، در فوتبال هم به بخشهای ضعیف و آسیبپذیرش حمله کرد و نقطه ضعف فوتبال را هدف گرفت.
فوتبال ایران بدون تماشاگر، نهتنها ذرهای پاک و منزه نشد که زشتتر و کریهتر از قبل مقابل چشم حیرتزده ما قرار گرفت. حمله به داور، پخش واژههای زشت از میکروفن تلویزیون، هجوم نیمکتنشینها به داخل زمین، درگیری میان کمک مربیان، جنجال و تنش، همه و همه، محصول دوران پساکرونا است که دیگر «تماشاگرنماها» یا لیدرهایی با رفتار هولیگانگونه راهی به ورزشگاه نداشتند و ندارند. مصاحبههای جنجالی، درگیری در راهروهای استادیوم یا کنار اتاق داوران با شدتی به مراتب بیشتر از قبل هر هفته تکرار میشود؛ دیگر فدراسیون فوتبال، کمیته انضباطی و اخلاق نمیتوانستند تماشاگران را عامل تشنج و ملتهب شدن بازیها معرفی کنند.
چیزی که این روزها در ایران با نام لیگ یا جام حذفی میبینیم، تنها از نظر شکل و ظاهر به فوتبال شباهت دارد. نه کیفیتی هست و نه هیجانی، نه رقابتی هست و نه تاکتیک و تکنیکی؛ بلبشویی میان دو گروه است با نام فوتبال!
بگذارید این بلبشو را با فوتبال مقایسه کنیم؛ یکشنبه شب سیتی – چلسی از تلویزیون پخش شد؛ چند ساعت پس از جام اتحادیه در انگلیس -که مهد هولیگانیسم است- جنگ مادریدیها و کاتالانها در قالب اتلتیکو – بارسا شروع شد. اگر اینها فوتبال است، آنچه در ایران با عنوان لیگ و حذفی برگزار میشود، نسخهای «فیک و قلابی» از فوتبال هم نیست!
نمیدانم این دو مسابقه را زنده از تلویزیون تماشا کردید یا نه؛ لحظه، لحظهاش، ثانیه به ثانیهاش کنایه و نقد تندی بود به فوتبال ما. در فوتبالی که برد و باخت بر سر میلیونها دلار است، یک تیم از پایتخت مقابل رقیبی از منطقهای جداییطلب -با تاریخچهای مفصل از اختلافشان- رودرروی هم ایستادند و بر سر صدرنشینی با تمام توان جنگیدند. در اوج این جدال بزرگ، دو بازیکن -فرانتورس و ساویچ- وسط زمین یقه هم را گرفتند و کتککاری کردند. داور سوت کشید و دقیقه 2+90 هر دو بازیکن را اخراج کرد و بلافاصله بازی از سر گرفته شد؛ بدون ذرهای اعتراض و اتلاف وقت. نه اتلتیهای بازنده به سوی داور هجوم بردند و نه نیمکت بارسا به داخل زمین ریخت.
سرانجام جنگ بزرگ را بارسا برد؛ ایکاش «شبکه سه» بهجای حرفهای تکراری و ملالآور مجریانش بعد از سوت پایان، اجازه میداد دقایق بیشتری زمین نبرد به مخاطب فوتبال نشان داده شود. سیمئونه و ژاوی به سمت هم رفتند و با یکدیگر دست دادند، بیآنکه سیمئونه بهانه صحنههای بحث برانگیز -مثلاً گل دمبله که از نگاه من که هوادار بارسا هستم خطای گاوی بود اما داور و VAR خطایی تشخیص ندادند- به سمت داور هجوم ببرد، راه خود را به سمت رختکن کج کرد و تصمیمات قاضی را پذیرفت. دقیقاً شبیه کاری که پپ گواردیولا و گراهام پاتر بعد از برد ۴-صفر سیتیزنها مقابل چلسی انجام دادند. بازیکنانی که تا قبل از سوت پایان چنان روی پای هم تکل میبستند که گویی برای خونخواهی به متروپلیتانو پا گذاشتهاند، وسط زمین یکدیگر را در آغوش میگرفتند و لبخند بر چهره لباس به یادگار عوض میکردند. بخش کوچکی از این اتفاقات احتمالاً از دست شبکه سه در رفت و پخش شد.
فوتبالی که
فوتبال نیست
خب؛ حالا من باید درباره استقلال – تراکتور - چه فرقی میکند پرسپولیس – تراکتور یا حتی استقلال – پرسپولیس در دربی- بنویسم؟ از ابتدای فصل یک بازی مثال بزنید که حساسیت بازی دو شب پیش لالیگا را داشته و بدون جنگ و جدل به پایان رسیده باشد؛ به ساپینتو، یحیی، قلعهنویی، نکونام، رحمتی و همه آنهایی که هر هفته بخشی از فوتبال ایران هستند، نگاه کنید. همه شکل هم شدهاند؛ همه طلبکار و همه حق به جانب. کم مانده داور را وسط زمین یا در کنفرانس به جرم یک سوت اشتباهش با دندان تکه پاره کنند.
کدام فوتبال، کدام بازی کلاسیک، کدام تاکتیک و کدام تکنیک؟ درباره چه چیزی باید بنویسم، وقتی در زمین فوتبال رگهای از فوتبال نمیبینم؟!
این برداشت من از فوتبال ایران در سالهای کرونایی است؛ بهنظر باید تندتر و شدیدتر به «فوتبالی که فوتبال نیست» تاخت و شرحه، شرحهاش کرد.
همین یک جرم کافی نیست که سالهای سال در حق من، تو و تک، تک تماشاگران جفا شده؛ یک عمر طناب تقصیر را بر گردن بیگناهان انداختند و حالا در روزگاری که به بهانه -بله به بهانه- کرونا همچنان جرأت و شهامت برگزاری بازی با تماشاگر نیست، باید در ورزشگاههای سوت و کور فوتبال تماشا کنیم.
حتی باورم این است که اگر در استادیومها باز شود، بازهم خبری از شور و حال قدیم نیست. با این توضیح واضحات، به استقبال جامحذفی برویم. استقلال – تراکتور که باید الکلاسیکو و یکی از شیکترین و آنتیکترین بازیهای هر سال فوتبال ایران باشد، چقدر در این سالها زیبا و جذاب شده که حالا امیدوار به تماشای یک مسابقه ناب و دیدنی باشیم؟ آنچه از این مسابقه در ذهن دارم، محرومیت، درگیری، جنجال و هزار هزار موضوع غیر فوتبالی است. اما با همه اینها، ناچاریم شما را به تماشای فوتبالهای فیک و تقلبی دعوت کنیم، چون چیز دیگری برای تماشا نمانده است.