ایران تماشاگر نقشههای بزرگ همسایهها
خجالتآور مثل بهترین جامجهانی تاریخ!
سعید زاهدیان
خبرنگار
منهای ورزشگاه آزادی تهران که ساخته قبل از انقلاب است، ورزشگاههای یادگار امام تبریز، نقشجهان اصفهان، فولاد آرهنا و غدیر اهواز، امام رضای مشهد و حتی ورزشگاه نیمهکاره ثامن مشهد همگی طراحی مشترکی دارند؛ پیست تارتان!
در دنیا ورزشگاهها با هدف مشخصی ساخته میشوند؛ آنهایی که قرار است میزبان بازیهای آسیایی یا المپیک باشند، صاحب پیست تارتان برای مسابقات دو و میدانی هستند ولی استادیومهای فوتبال طراحی متفاوتی دارند. در اغلب استادیومهای فوتبال، تا پشت زمین چمن و تبلیغات دور زمین، صندلی برای تماشاگران کار گذاشته میشود تا شور و هیجان بازیها برای بازیکنان و تماشاگران بیشتر شود.
اما در ایران از مراسم کلنگزنی ورزشگاهها مشخص است که هدف ساخت ورزشگاهی با پیست دو و میدانی است تا اگر-تأکید میکنیم اگر- روزی قرار شد ورزشگاه مورد نظر میزبان مسابقات المپیک یا بازیهای آسیایی باشد، مشکلی بابت پیست دور زمین وجود نداشته باشد. اما هرچه فکر میکنیم، یادمان نمیآید میزبان مهمترین رویدادی که به ایران رسیده کی و کجا بوده؟ حتی المپیک جوانان یا مسابقات غرب آسیا هم به ایران ندادهاند چه برسد به بازیهای آسیایی که برایمان داشتن استاندارد برگزاری مسابقات مهم شود.
آخرین بار، اوایل دهه 80 بود که ایران میزبانی بازیهای کشورهای اسلامی را گرفت؛ تمام خبرنگاران ایرانی حاضر در عربستان متفقالقول میگفتند که 4 سال بعد- یعنی سال 2009- این بازیها در ایران برگزار نمیشود و همین هم شد. ایران آنقدر دست، دست کرد تا بعد از ناتوانی در برگزاری، میزبانی از ایران سلب شد و اندونزی سال 2013 دومین دوره مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی را برگزار کرد.
حالا بحث ساخت ورزشگاههایی با معماری قدیمی با هدف برگزاری رشتههای مختلف ورزشی است؛ اساساً ایران نتوانسته و نمیتواند میزبان چنین رویدادهای بزرگی باشد و ورزشگاههای تازه تأسیس- نمونهاش غدیر اهواز یا ورزشگاه یادگار امام تبریز- بهدلیل نداشتن بودجه هر روز وضعیت بدتری پیدا میکنند و مستهلک میشوند و برای ترمیم آنها هم برنامهای نیست. در فاصله کمی آن طرفتر از ایران، قطر برای برگزاری جامجهانی 7 ورزشگاه جدید ساخت. آنهم در فاصله 10 سال. ورزشگاههایی که به گفته خبرنگاران باسابقه اروپایی و امریکایی که سابقه تماشای چند جامجهانی یا المپیک را داشتند، در دنیا بینظیر بود. از ورزشگاه البیت با معماری خیمه عربی و المانهای سوزن که در پرژکتورها دیده میشد تا استادیوم لوکس لوسیل، توجه دنیا را به خود جلب کرده بود. کنار اینها، احمد بن علی، ثمامه، اجوکیشنسیتی و الجنوب هرکدام صاحب طراحی و معماری منحصر به خود بودند. شاهکار قطریها نه لوسیل بود و نه البیت؛ آنها ورزشگاه 974 را با عدد 974 که پیش شماره کشور قطر است، صرفاً برای جامجهانی ساختند و پس از مرحله گروهی، کار جمعآوری این غول آهنی آغاز شد و کانتینرها به آفریقا رفت تا برای عدهای بیسرپناه به خانه تبدیل شود.
بعد از مانور یک ماهه قطر با امکانات و ورزشگاههای استثنایی، حالا نوبت عربستانیها رسیده تا با پروژه جذب رونالدو و نقشههای بزرگی که در سر دارند، میزبان جامجهانی 2030 یا 2034 شوند و از حالا ساخت ورزشگاهی شبیه لوسیل- که شبیه دیگ جوشان بود- را در برنامههای خود گذاشتهاند. در چنین دنیایی بیشک برای تک، تک ما این پرسش ایجاد میشود که ایران کجای معادلات است؟ آیا وقت آن نرسیده که در ورزش و فوتبال برنامه و پروژهای که ملی باشد و با رفت و آمد دولتها دستخوش تغییر نشود، در برنامههای کلان کشور قرار بگیرد؟ آیا برای مسئولان ورزش کشور زشت نیست که همسایههای ما- از ترکیه و آذربایجان تا قطر و عربستان- میزبان رویدادهای بزرگ باشند و نقشههای بزرگی برای معرفی کشور خود در سر بپرورانند و این وسط ما تماشاگر این رویدادها باشیم و برایشان کف بزنیم و بابت برگزاری جامجهانی قطر از واژه «بهترین جامجهانی تاریخ» استفاده کنیم!