در مورد بازیکنی قابل احترام که کسی عاشقش نیست
گونسالو ایگواین: من به دنیای فوتبال تعلق ندارم
چند هفته قبل از اعلام اشکبار خداحافظی، گونسالو ایگواین در هتل تیم اینترمیامی لبخند به لب دارد. قهوه به دست وارد اتاق میشود در حالی که لباس صورتی تیمش را به تن دارد. به خبرنگار «گل» میگوید: «چند دقیقه بیشتر که طول نمیکشد؟» و میخندد. مگر میشود؟! چطور ظرف پنج دقیقه به یک دوران حرفهای پرماجرا بپردازیم. او در مسیر بازنشستگی قرار دارد در حالی که یکی از پرافتخارترین بازیکنان این نسل است؛ گلزنی قهار در تیمهای باشگاهی و ملی و از مهاجمان ناب دنیای فوتبال.
از طرف دیگر باید او را یکی از بزرگترین قربانیان نسل شبکههای اجتماعی فوتبال بدانیم و به خاطر ناکامیهایش در بزرگترین عرصهها، اشتباهات و کاستیهایش و انتقاداتی که از او میشد، به یاد بیاوریم. بازیکنی که بارها هواداران خودی و رقیب با او شوخی کردند و به نوعی دستش انداختند بیتوجه به گلها و جامهایی که به دست آورد.
اینها برای گونسالو ایگواین چه بهعنوان یک بازیکن حرفهای و چه بهعنوان یک انسان چگونه گذشته؟
او میگوید: «از بچگی که فوتبال را شروع کردم، عاشقش بودم، نمیخواستم مشهور شوم یا چیز دیگر. فوتبال را دوست داشتم و رویایم بود که بازیکنی حرفهای شوم و فکر میکردم عشق و تعصب و نگاه حرفهای به فوتبال در یک مسیر است. بعدها متوجه شدم اینطور نیست، عشق به فوتبال با نگاه حرفهای، پول و تجارت، مدیران و قراردادها و چیزهای دیگر منطبق نیست. زندگی شما کاملاً تغییر میکند اما باید کنار میآمدم.»
روزهای سخت
مهاجم 34 ساله میخواهد از تجربههای عالیاش در فوتبال بگوید اما همان قدر مایل است به روزهای سخت بپردازد. یکی از ویژگیهای مهم او خودآگاهی است در دورهای که میخواهند ورزشکاران تنگ نظرانه به مسائل نگاه کنند و از اینکه چنین تصوری دربارهاش بشود، رنج میبرد. او میگوید: «ما زندگی معمولی نداریم. درباره خود من زیاد حرف میزنند، توهین میکنند، بیاحترامی میکنند بدون اینکه من را درست بشناسند و سخت است که نمیتوانم واکنش نشان بدهم. مردم فکر میکنند چون پول در میآورم حق دارند به من و خانوادهام توهین کنند. اما اگر میخواهید من را قضاوت کنید یا از من انتقاد کنید، باید آماده شنیدن پاسخ باشید. من خستهام از اینکه نتوانستهام واکنش نشان بدهم بخصوص وقتی بیاحترامیها به خانوادهام مربوط میشود. این چیزی است که خیلیها سختی و تلخیاش را درک نمیکنند.»
ایگواین میداند بعضیها به خاطر ناکامیهایش در مسابقات بزرگ او را نمیبخشند، به همراه تیم ملی آرژانتین در جام جهانی و کوپا امریکا و این بخشی از داستان او است اما نه همه آن. گلهای او که 364 تا است و او را در ردیف بهترین مهاجمان قرار میدهد، هر کدام داستانی دارد. جامهایش نیز همینطور، در لالیگا و سری A، کفش طلاها و انتخاب شدن در تیم فصل. او این افتخار را دارد که در کنار امثال کریستیانو رونالدو و لیونل مسی درخشیده.
از هیچ چیز پشیمان نیستم
ایگواین اینطور وارد موضوع میشود: «من بیش از 350 گل زدم و خیلیها رفتار بسیار خوبی با من دارند اما الان فضای مجازی به نحوی است که تصور میشود این نظر همه مردم است. من بازیهای سخت و رنجآوری داشته اما شاید بدون آن، بخشی از موفقیت آینده را هم به دست نمیآوردم. گاهی شما سه گل میزنید و همه به خاطر از دست دادن موقعیت گل چهارم شما را به یاد میآورند. شما با لحظات تلخ و سخت یاد میگیرید، پخته میشوید، رشــــــــــــد میکنید و مــــــــــــن شخصاً از هیچ چیز پشیــــــمان نیستم و اگر در بعضی بزنگاهها موفق نبــــــــــــودم به خاطر این است که آنقدر خوب بودهام که در چنین موقعیتهایی قرار بگیرم. من فینالهای بسیاری را باختم، کوپا امریکا و جام جهانی و بدشانس بودم که یک گل مهم را از دست دادم. سخت بود اما یک سال بعد با 90 میلیون یورو به یوونتوس فروخته شدم و گرانترین آرژانتینی تاریخ شدم. هیچ چیز نباید شما را از هدف دور کند.»
او به بازنشستگی نزدیک میشود و هرچه درباره فراز و نشیبهایش بگویید، نمیتوانید جایگاهش را در تاریخ انکار کنید و اینکه در بزرگترین باشگاهها بازی کرده. در رئال مادرید در 264 بازی 121 گل زد اما همیشه او را مقصر قلمداد میکردند. ناپل با آغوش باز پذیرای او شد اما انتقال به یوونتوس او را از چشم مردم انداخت. در دو فصل اول با بیانکونری 55 گل زد اما دوران قرضی در میلان و چلسی موفق نبود. از این جهت، ایگواین فوتبالیستی است که برای خیلیها قابل احترام است اما کسی عاشقش نیست. حتی در آرژانتین او را مقصر ناکامی تیم در «عصر مسی» میدانند قبل از آنکه ستاره فعلی پاریسنژرمن، تیم بدون ایگواین را به قهرمانی کوپا امریکای 2021 برساند.
خودش میگوید: «این سرنوشت است. ما خوششانس بودیم که در سه فینال بازی کردیم و متأسفانه هر سه را باختیم. بعــــــــد از جدایی من از تیم ملی، آنها قهرمان شدند و من واقعاً خوشحال بودم. کادر پزشکی، بچههای لباس، مسی، دیماریا، اوتامندی، آگوئرو، اینها دوستان من هستند و خیلی بابت موفقیتشان خوشحال شدم.»
فدریکو برادر بزرگتر گونسالو هرگز به موفقیت او نرسید اما چهره محبوبی در کلمبوس است و برای خودش جایگاه ویژهای به وجود آورده. گونسالو اعتراف میکند نتوانسته به این موفقیت برسد چون چنین هدفی نداشته. او میخواسته دنیا را بگردد، چیزهای جدید تجربه کند، خودش را به چالش بیندازد، او بیشتر نگران بالاکشیدن خودش بوده و نمیخواسته یک قهرمان محلی شود.
ایگواین روزهای فوقالعادهاش در مادرید، ناپل و تورین را فراموش نمیکند: «یکی از زیباترین لحظات وقتی است که یک استادیوم پر از جمعیت نام تو را فریاد میزند، الان که یادش میافتم مو به بدنم سیخ میشود. اما فوتبال همیشه اینطور نیست، یک روز 60 هزار نفر نام تو را صدا میزنند و دو هفته بعد همانها توهین میکنند. شرایط در فوتبال زود عوض میشود، خیلی زود. بنابراین یاد گرفتم نه با تعریفها خیلی بالا بروم نه با انتقادها خیلی پایین.»
هر روز مسمومتر از قبل!
ایگواین زندگی خوب و آرامی در میامی پیدا کرده و باشگاه حاضر در MLS به او کمک کرده عشقش به فوتبال را بازیابی کند. از او انتقاد زیاد میشد، بازیکنی چند میلیون دلاری که به نیمکت رفته بود اما ناگهان همه چیز تغییر کرد و ایگواین مثل روزهایش در مادرید و ناپولی و یووه شد. در 15 بازی 14 گل زد و با تیمش به پلیآف رفت. دوباره عاشق فوتبال شد و برای همین خداحافظیاش اینقدر سخت و احساسی شد.
برنامه آینده ایگواین چیست؟ خودش هم مطمئن نیست اما این را میداند خیلی دور از فوتبال خواهد بود.
خودش میگوید: «لیگ امریکا به من یاد داد چطور از چیزهای جدید لذت ببرم. عاشق دختر و همسرم هستم، زندگی من حول محور آنها است که در سختی و خوشی کنارم بودند. غیر از آن دوست دارم آشپزخانه را بگردم یا گیتار بنوازم یا انگلیسی یاد بگیرم هیچ علاقهای به فعالیت در فوتبال ندارم، حداقل در کوتاه مدت. دنیای فوتبال هر روز مسمومتر و کشندهتر میشود و وقتی بازی را کنار بگذارم، آیندهام را در فوتبال نمیبینید، میخواهم از آن دور باشم. بله تماشایش میکنم اما میدانم از آن چه تجربهای دارم در حالی که شما فقط تصور میکنید اما خودم میدانم چه تجربههایی داشتم. آنطور که ابتدا فکر میکردم به دنیای فوتبال تعلق ندارم، میخواهم ذهنم را آزاد کنم و از خانواده و زندگیام لذت ببرم.»
او خودش را برای پلیآف آماده میکند و بعد دوران فوتبالش رسماً به پایان میرسد. دیگر شانسی برای بازی در جام جهانی ندارد تا فرصتهای از دست رفته را جبران کند اما میراث او ماندگار است. عشق به فوتبال در تمام این سالها در او زنده ماند: «به خاطر دستاوردهایم احساس غرور میکنم. من در بهترین باشگاههای جهان بازی کردم و 9 سال در تیم ملی بودم، در جام جهانی و لیگ قهرمانان بازی کردم و به هدفهایم رسیدم. فوتبال برد و باخت دارد اما مهمترین مسأله انتخاب مسیر درست است و از این جهت خیالم راحت است.»