عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6797 /
۱۴۰۰ چهارشنبه ۹ تير
|
گزارشی تکاندهنده برای «ضدفوتبالیها»؛
به ما بپیوندید و لذت ببرید
نوید استاد رحیمی
۲ بازی و ۱۴ گل. همراه با چهار کامبک، ضربات پنالتی، اشتباهات مرگبار، گلهای تماشایی، اتحاد، ناکامی، رقم خوردن بهترین و بدترین شب زندگی، تلاش، اعتماد به نفس و امید. همه اینها را میشد با وضوح بالا حدفاصل ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه دوشنبه تا حدود ۲ بامداد سهشنبه مشاهده کرد و به چشم دید. یک سینمای واقعی به نام «فوتبال».
همه رشتههای ورزشی در دل خود جذابیتهای آشکار و نهانی دارند و هیچ شکی در این گزاره وجود ندارد. نقاط عطفی که باعث میشود بیننده برای تماشایش از خود علاقه نشان دهد و ساعتها انتظارش را بکشد. از بسکتبال و والیبال بگیرید تا به رشتههای انفرادی چون تنیس و بوکس برسید. اتومبیلرانی، کریکت، هندبال و ... را به این لیست اضافه کنید. لیستی که نامهای بسیار زیادی را میتواند در درون خود داشته باشد اما با احترام همه این رشتهها «فوتبال» در طول تاریخ به انواع مختلف نشان داده که چیز دیگریست.
وقتی علاقهمندان به این رشته، بازی سال ۲۰۱۷ بارسلونا و پاریسنژرمن را تماشا کردند، اعتقاد داشتند شاهد انتهای زیبایی و غیر قابل پیشبینی بودن فوتبال بودهاند. معجزهای که وقوعش را حدس نمیزدند. پیشتر بازی فینال استانبول بین لیورپول و میلان مدنظر خیلیها به عنوان بهترین بازی بود. بدون تردید مسابقات زیادی در ذهن شما متبادر شده که در زمانهای گوناگون به شما این اعتماد را داده که شاهد بهترین بازی ممکن بودهاید و دیگر هیجان و جذابیتی تا این حد را تجربه نخواهید کرد اما هر بار فوتبال، طرفدارانش را شگفتزده میکند و برگ جدیدی از جذابیت و شگفتی خود را عرضه میکند. دوشنبهشب گذشته شاهد ۲ بازی عجیب و غیر قابل باور بودیم. جایی که قهرمان و نایب قهرمان جهان در دل آن به ته دره حذف سقوط کردند. شاید تماشای خلاصه بازیهای اسپانیا-کرواسی و سوییس-فرانسه هم بتواند خیلی از انکارکنندگان زیبایی فوتبال را به جمع طرفداران این رشته ورزشی اضافه کند.
چند کلیدواژه در ۲ بازی دیشب وجود داشت که عرضهکننده درسهای بزرگی بود. درسهایی که وجوه فراورزشی فوتبال را عیان میکند. درسهایی که نه در قامت شعار، بلکه در جامه عمل خودنمایی کرد. «امید»، مهمترین واژه ممکن بود که تدریس شد. کرواسی مقابل اسپانیا، بازنده مسابقه بود و شانسی برای بازگشت نداشت ولی صرف شدن فعل خواستن را به عینه تماشا کردیم. تیم زلاتکو دالیچ در چند دقیقه پایانی به بازی برگشت و حساب کار را 3 بر 3 مساوی کرد. در بازی بعدی سوییس بود که چنین کاری را انجام داد. آنها هم طبق سناریوی دیدار قبل، 3 بر یک عقب بودند و زمان برایشان به سرعت طی میشد ولی تا لحظه آخر دست از کوشش برنداشتند و به تساوی رسیدند تا تبسم اصلی نصیب صورت آنها شود. پایان ماجرای سوییسیها مثل کرواسی نشد و آنها مزد همت خود را در لحظه گرفتند و قهرمان جهان را با تمام ستارههایش کنار زدند تا قدرت «امید» را به جهانیان نشان دهند.
«اعتقاد» و «اعتماد به نفس» دیگر خروجی دوشنبهشب بود. هیچکس، حتی خود طرفداران سوییس هم گمان نمیکردند که تیمشان بتواند فرانسه را بعد از سالیان سال شکست دهد؛ آن هم این فرانسه را، قهرمان جهان را. کارشناسان حتی یک درصد بخت هم برای تیم ولادیمیر پتکوویچ کنار نگذاشته بودند و این سرمربی به این مسأله اشاره داشت. اتفاقاً، همین دستکم گرفته شدن تبدیل به یک فرصت شد تا سوییس بدون استرس و بارِ روی دوش به مصاف فرانسه برود و آنگونه بدرخشد. آنها به توانایی خود اعتقاد داشتند و با اعتماد به نفس فراوان مقابل یکی از پنالتیگیرترین گلرهای جهان که دست بر قضا یک پنالتی از آنها در جریان مسابقه گرفته بود؛ مکث میکردند و یا توپ را با ارتفاع به کنج دروازه میفرستادند. آنها نشان دادند اگر شما به کاری که میکنید ایمان داشته باشید میتوانید به موفقیت برسید و قهرمان جهان را هم مغلوب کنید و تمام انکارکنندگان خود در سرتاسر جهان را به تسلیم و تحسین وادار کنید.
«روحیه»، «تفکر بالغ» یا شاید هم «دنیای حرفهای». اینها بهترین تعابیر برای اونای سیمون، آلوارو موراتا و حتی گرانیت ژاکا هستند. سیمون اشتباه مرگباری را مرتکب شد که میتوانست کمر تیمش را بشکند و اسپانیا را حذف کند ولی لاروخا به بازی برگشت. در وقتهای اضافه نوبت به گلر جوان بیلبائو رسید تا هم جبران مافات کند و روحیه بالای خود را بروز دهد و بگوید درگیر آن اشتباه نیست و آن کنترل کذایی را به دست فراموشی سپرده است. چند متر جلوتر آلوارو موراتا هم گوشش را به روی تمام انتقادهای منطقی و غیرمنطقی بست و در بهترین زمان ممکن با نابترین فینیشینگِ ممکن، جواب بیمهریها را داد و تیمش را به برد رساند.
در بازی سوییس و فرانسه بهترین بازیکن میدان نه ستارههای فرانسه شدند و نه گلزنان سوییس؛ کاپیتان گرانیت ژاکا بود که جایزه را مال خود کرد. بازیکنی که در آرسنال در بدترین شرایط قرار دارد ولی در تیم ملی کشورش یک نمایش بینظیر داشت و روی گل سوم تأثیری مستقیم. او مقابل بهترین هافبکهای جهان پیروز شد، پرچم کشورش را روی دست گرفت و به اهتزاز درآورد.
در دیدار اسپانیا و کرواسی هم روحیه و تفکر حرفهای و دور بودن از شرایط احساسی را دیدیم و لذت بردیم. اسپانیا تحت فشار شدیدی بود. تیم انریکه صاحب توپ و میدان بود ولی با یک اشتباه عجیب عقب افتاد. شاید باید قافیه را میباختند ولی در همان ۴۵ دقیقه نخست واکنش اول را نشان دادند. در ادامه3 بر یک پیش افتادند ولی بازهم کرواسی به مسابقه برگشت. شاید این بار دیگر اسپانیا باید دستها را بالا میبرد و مانند فرانسه افت میکرد ولی اینطور نشد. انریکه تیمش را در مسیر درست نگه داشت و همین هم منجر به برتری 5 بر 3 ماتادورها شد. آنها دقیقاً مانند یک ماتادور واقعی رفتار کردند.
به سوی گرانیت برمیگردیم. بازیکنی که پیش از فرا رسیدن ضربات پنالتی بازی با فرانسه یکی از جذابترین قابهای یورو را به منصه ظهور گذاشت. او بود که در میان حلقه سفت و سخت و غیر قابل نفوذ سوییسیها با شور و حرارتی حیرتانگیز و مثالزدنی همتیمیهایش را برای انجام دادن فعلی بزرگ میشوراند. همانجا میشد حدس زد سوییس قصد حذف شدن ندارد و میخواهد طلسم ۶۷ ساله را بشکند. آنها تا آنجا نیامده بودند که دست خالی برگردند. آن «اتحاد» برای هر رقیبی ترسناک بود و کشنده؛ حتی فرانسه.
اما درس آخر تلخ بود و گزنده. درسی آکنده از اندوه. ستارهها هم «شکست» میخورند. ستارههایی که در نبوغ همتا ندارند. آنها که بارها غیرممکن را ممکن کردهاند اما یک شب، فقط یک شب همه چیز رنگ و بوی دیگری به خودش میگیرد. بامداد امروز شکست جوان اول فوتبال جهان، کیلیان امباپه را دیدیم. بازیکنی که بعد از یک جام جهانی درخشان به دنبال کسب یک جام دیگر در یورو بود ولی از همان ابتدا تنها نامش را در یورو حمل میکرد. به هنگام نواخته شدن پنالتی دهم بازی سوییس و فرانسه، تراژیکترین اتفاق ممکن رخ داد و قهرمان داستان، کشته شد؛ به دست خودش و با همکاری دستان یان زومر. امباپه در ۲۲ سالگی برای اولین بار طعم تلخ شکست را چشید. شکستی که با باختهای قبلی متفاوت است و به قلبی بزرگ برای بازگشت نیاز دارد. او اولین ستارهای نبوده که پنالتی از دست داده و قطعاً آخرین نفر هم نیست. باجو، بکام، مسی و ... هم در صف حضور دارند. صفی طویل از کسانی که تصور نمیکردیم روزی شکست بخورند.
(این مطلب پیشتر در ایرنا منتشر شده است)
طنزیم
سوژه خور
هومن جعفری
یک نکته مهمی هست در علم رسانه. وقتی میخواهند صدای یک نفر را خراب کنند و نگذارند حرف درستش به گوش بقیه برسد، یک حرف دیگرش را که کمی سوژه خور باشد را بولد میکنند!
مثلاً امیر قلعه نویی یک حرفی میزند که برای رفتنش در سایه، تلفظ اشتباه کلمه واکسنش را میزنند توی سرش! چرا؟ چون حرف دیگرش شنیده نشود!
یا سعید الهویی در مورد این صحبت میکند که امیدوار است نتایج داخل زمین رقم بخورند و لیگ بیرون زمین دیده نشود، سریع آن حرفش را بولد میکنند که قلعه نویی و گلمحمدی عین یک قاب هالیوودی هستند!
مثل همین قصه «عباس بوعذار» که علی دایی گفت. چرا یکدفعه وایرال شد؟ یک مقدار به این چیزها فکر کنید!
***
فیروز کریمی جای رسول خطیبی را گرفت! یعنی از این خبر خندهدارتر نداریم. چرا نداریم؟
چون آقای خطیبی هم عین مربیهای قبلی با قرارداد سه ساله آمد، چند بازیکن را کنار گذاشت و قول داد تراکتور نوین را بسازد! خب کمی بعد بیرون انداختندش! خب اگر قرار بود بیاید بیرون و نماند چرا به بهانه او، بازیکن بیرون کردید؟ تراکتورسازی سالی چندتا مربی عوض میکند؟ خسته نشدند؟
فولاد علیه رؤیاهای پرسپولیس
از کنار هم میگذریم
سام ستارزاده
سپاهان فصل جاری را بهعنوان نماد فوتبال جسورانه و هجومی میشناسیم؛ تیمی که یکتنه برترین خط حمله لیگ را در اختیار دارد اما پس از ۱۸ بازی، فولاد جواد نکونام توانست چنان این خط حمله را آزار بدهد که امید گلزنی طلاییپوشان در اهواز پایینتر از میزبان خود و روی عدد 3/. باقی ماند. در حقیقت، محرم نویدکیا خوششانس بود که پس از ضربه سر موسی کولیبالی در دقایق واپسین بازی، توپ به جای تور بر تیر افقی دروازه پیام نیازمند بوسه زد تا سپاهان بیش از دو امتیاز از کورس قهرمانی با پرسپولیس عقب نیفتد.
در حقیقت، نمایش فولاد مقابل سپاهان در بازی بزرگ هفته بیست و چهارم، بیش از اینکه زنگ هشداری برای سپاهانی که یک ماه و ۱۱ روز در شرایط بازی قرار نگرفته باشد، یک زنگ هشدار برای پرسپولیسی است که در هفته بیستوششم باید برای باز کردن دفاع چنین تیمی اقدام کند. سینا شاهعباسی ۲۱ساله دومین دیدار رسمی عمرش را بهعنوان زوج کولیبالی تنومند در قلب دفاع آجریپوشان سپری کرد و مهاجمین سپاهان را از مالکیت ۵۸ درصدی خود بیبهره گذاشت. وحید حیدریه، محمد آبشک و صالح حردانی، در کنار چنین زوجی توانایی مواجه ساختن هر خط آتشی با یک دیوار دفاعی بدون منفذ را دارند؛ دیواری که مهاجمین سپاهان اگر بهسختی از آن هم عبور میکردند، حریف واکنشهای استثنایی احسان مرادیان نمیشدند.
با توجه به تکرار رویارویی فولاد و سپاهان در جام حذفی، قوای هجومی رعبانگیز سپاهان نویدکیا از همین اکنون با یک چالش جدی مواجه شده. در ۱۷ بازی اخیر سپاهان، غیر از نفت مسجدسلیمان محمود فکری، فولاد تنها تیمی بود که تاب مقاومت برابر این خط حمله را داشت؛ با این تفاوت که تیم نکونام بهجای تساوی برای برد جنگید و با بازیسازی سریع و هدفمند برای خلق موقعیت روی دروازه پیام نیازمند نیز تلاشکرد؛ آن هم در حالی که لوسیانو پریرا، مهاجم هدف کارکشته فولادیها از ترکیب دور مانده بود تا آمادگیاش برای بازی حذفی حفظ گردد.
جواد نکونام در لیگ قهرمانان آسیا و برابر بزرگانی همچون العین و السد نشان داده که شاگردانش توانایی رقم زدن هر شگفتی را دارند. بر هم زدن معادلات لیگ در بازی رودررو با پرسپولیس، میتواند یکی از همین نتایج دور از انتظار باشد که تنور کورس قهرمانی و سهمیه را به سود استقلال و خودشان داغ کند. با تساوی سپاهان مقابل فولاد، پرسپولیس روی کاغذ از شیرهای اصفهانی پیشی گرفته اما پیش از اینکه ارتش سرخ بتواند بر دفاع سرسخت شاگردان نکونام در گرمای اهواز فایق شود، باید پرسپولیس و سپاهان را در کورس قهرمانی همطراز دانست.
آینده مشترک نویدکیا و سپاهان
فرشاد کاسنژاد
سپاهان پروژهای را با محرم نویدکیا آغاز کرده است که باید برای به ثمر نشستن آن صبور باشد. سپاهان وقتی محرم نویدکیا را انتخاب کرد که باید در لیگ قهرمانان فصل گذشته بازی میکرد.
محرم تجربه مربیگری نداشت و حضور یکباره در لیگ قهرمانان برای او سخت بود و سختتر هم شد. سپاهان در آسیا ناکام بود و محرم با آن ناکامی باید کارش را آغاز میکرد اما تجربهای ارزشمند را باشگاه در اختیارش گذاشته بود. سپاهان اما با محرم نویدکیا در لیگ برتر مدعی شد، هنوز هم مدعی جدی قهرمانی است. امروز این تیم ۲ امتیاز با صدرنشین (پرسپولیس) فاصله دارد و این نه فاصله غیرقابل جبران است و نه سپاهان برای جبرانش تیم دست و پا بستهای شناخته میشود. نمیدانیم سپاهان امسال با محرم جام بالای سر میبرد یا نه اما میدانیم که سپاهان باید با محرم پروژهای بلندمدت برای تیم ساختن و نسل ساختن در اصفهان را از سر بگذراند تا دوباره به قدرتی درجه اول در فوتبال ایران تبدیل شود و شعار حالا حالاها قهرمانیم دوباره برای این تیم زنده شود.محرم از نسل طلایی سپاهان است اما فراموش نکنیم که سپاهان همان نسل طلایی را نساخته بود، بلکه خریده بود. سپاهان تیم متمولی در دهه ۸۰ شد که قدرت خرید داشت و البته عرضه تیم ساختن با خریدهایش.
با محرم نویدکیا اما باید راه را انتخاب کرد. سپاهان با محرم میخواهد تا چند فصل دیگر کجا باشد و چه کرده باشد؟ میخواهد نسلی را در اصفهان بسازد یا ستارهها را برای محرم بخرد؟ راه میانه هم هست که به منطق سپاهان نزدیکتر به نظر میرسد اما هر چه هست، سپاهان با محرم باید آیندهاش را باب میل خود خلق کند. این کار از محرم برمیآید.
محرم فلسفه باشگاهداری سرش میشود، به این معنا که میداند باید فلسفه کار روشن باشد و بداند قرار است از کدام مسیر به کجا برسد. دانستن این موضوع از جام هم حیاتیتر است. نمیدانیم در باشگاه سپاهان آینده مشترک محرم نویدکیا و باشگاه چگونه تصویر میشود اما میدانیم محرم نویدکیا دوست ندارد فقط مربی بازی به بازی برای سپاهان باشد. از او باید اثری در سپاهان باقی بماند، وگرنه سپاهان مهمترین چهره دو دهه اخیر خود را صرف کاری کرده است که تمام توقع از محرم نویدکیا نیست. محرم نویدکیا چهره ویژه باشگاه سپاهان است. اوست که باید مسیر را بر اساس تعریف فلسفه باشگاه انتخاب کند و برای رسیدن به هدف بجنگد. این فقط قهرمانی در این فصل نیست که باید مسأله و دغدغه باشگاه سپاهان باشد، اگرچه جام هیجانانگیز است و دور از دسترس هم نیست.
امیدواری سپاهان، شاید برای فصل بعد
بیشباهت به یک قهرمان
مهرداد نیکان
تیم فوتبال سپاهان در یکی از حساسترین و بااهمیتترین گامهای خود در مسیر کسب عنوان قهرمانی لیگ بیستم، نمایشی ناامیدکننده و تقریباً بازنده را در استادیوم فولاد آرهنا مقابل تیم فوتبال فولاد از خود برجای گذاشت. این پاگرد بدموقع در پلههای کورس و این نفسگیری مجدد طلاییپوشان اصفهانی باعث شد تا حالا این پرسپولیس باشد که به تنهایی به صدر جدول لیگ بیستم تکیه زده و سرنوشت جام لیگ برتر را در دستان خود ببیند. تیمی که با محرم نویدکیا و البته علیرضا مرزبان که نباید از نقش مهماش در کادرفنی زایندهرودیها مغفول ماند به رؤیاهای مهمی چنگ انداخته بود، حالا گوی و میدان را از دست داده و باید ضمن تقلا برای حفظ رده دوم لیگ برتر، نیمنگاهی هم به لغزش سرخپوشان تهرانی از صدر داشته باشد. آنچه از سپاهان مقابل فولاد دیدیم، شباهتی به رونمایی از یک قهرمان در یک کمینگاه حساس نداشت و این جواد نکونام و شاگردانش بودند که دست بالا را حفظ کردند و توانستند تا یک قدمی پیروزی هم برسند.
سپاهان فصل بیستم را میتوان پیشدرآمدی برای یک تیم موفق در لیگ بیستویکم دانست. باشگاهی که به یکباره به یک سرمربی بیتجربه و ۳۸ ساله که صرفاً تجربه حضوری موفق و محبوبیتی قاطع روی سکوها را داشت اعتماد کرد، مزد این اطمینان را هم تا به همینجا گرفته. محرم نویدکیا تا به امروز خودش را در جمعی در قامت یک مدعی نشان داده که یحیی گلمحمدی، جواد نکونام، فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی را به خود میبیند. حضور یک سرمربی جوان و بدون تجربه حرفهای در این بین حتی اگر به قهرمانی سپاهانیها هم ختم نشود، دستاوردی بزرگ بوده که قابلیت تمجید و دفاع را داراست. در این بین البته نباید از هزینهکرد میلیاردی مدیریت باشگاه سپاهان در خرید و حفظ ستارههای فوتبال ایران در لباس طلایی صرفنظر کرد اما این مسأله در عین اهمیت، نافی زحمات محرم نویدکیا، علیرضا مرزبان و کادرفنی سپاهان نخواهد بود.
تنها عامل جذابیت لیگ برتر
سپاهیان زرد
سامان موحدی راد
پر بیراه نیست اگر بگوییم که تنها عامل جذابیت لیگ برتر بیستم رقابت پرسپولیس و سپاهان در صدر جدول است. لیگ امسال یکی از بیکیفیتترین دورههای لیگ برتر است. رقابتهای سرد و بیروح و مسابقاتی که به ندرت در آن بازی زیبا و قابل توجهای دیده شده. لیگی بدون ستاره، بدون تماشاگر و بدون پدیده! پخش بیکیفیت تلویزیونی و برنامهریزی عجیبی که لیگ را به هزار پاره تبدیل کرده در سایه قانون منع به کارگیری خارجیها موجب شده تا رقابتهای لیگ در جشن تولد بیست سالگیاش در نازلترین سطح ممکن برگزار شود. در این میان تنها چیزی که لیگ را در این هفتههای پایانی به موضوعی جذاب برای علاقهمندان به فوتبال تبدیل کرده است، رقابت تنگاتنگ پرسپولیس و سپاهان است. پرسپولیس بهترین تیم چند سال اخیر ایران است. گواهش هم جامهای فراوانی است که در این پنج سال کسب کرده است. چهار قهرمانی پیاپی در لیگ و چند جام در سوپرجام و حذفی به همراه دو حضور در فینال آسیایی گواهی بر بیرقیب بودن پرسپولیس در این سالهاست. آنها چند سال اخیر را بیرقیب و با آرامش خاطر به قهرمانی رسیدهاند و تقریباً کمتر تهدیدی از سوی رقبایشان احساس کردهاند. امسال هم تیم یحیی اسبها را زین کرده که پنجمین قهرمانی پیاپی را کسب کند و بر خلاف سالهای گذشته یک رقیب جدی برای رسیدن به این عنوان دارد. سپاهان که با محرم نویدکیا خون تازهای به رگهایش تزریق شده است. محرم در اواخر فصل قبل و بعد از کنار گذاشتن نام بزرگی چون امیر قلعهنویی به سپاهان اضافه شد. مثل تجربه اضافه شدن چهرههای جوان و بیتجربه مربیگری به نیمکتهای تیمهای بزرگ در ایران، محرم نویدکیا و آینده مربیگریاش هم یک علامت سؤال بزرگ در فوتبال ایران بود. علامت سؤالی که او سر فرصت در آغاز لیگ بیستم به خوبی به آن پاسخ گفت و سپاهان را از یک تیم معمولی به یک مدعی دوباره در لیگ بدل کرد. آنها تا قبل از هفته گذشته دوش به دوش هم و هم امتیاز پیش میرفتند و هر کدام منتظر لغزش دیگری بود. پرسپولیس با یک برد اقتصادی دیگر مس رفسنجان را شکست داد و سپاهان نتوانست از پس تیم جواد نکونام برآید.
تیمی که در هفتههای بعد باید به مصاف پرسپولیس هم برود. بیشک عملکرد فولاد در هفتههای پیشرو تعیینکننده رنگ لباس قهرمانی در لیگ ایران است. آنها فعلاً دو امتیاز به سپاهان ضرر زدهاند و آنها را زیر سایه پرسپولیس بردهاند اما احتمالاً همین وضعیت برای پرسپولیس جهت رقابت با فولاد در هفتههای بعد هم وجود دارد. اگر آنها موفق شوند از پرسپولیس هم امتیاز یا امتیازاتی بگیرند دیگر معادله لیگ برتر بسیار پیچیدهتر میشود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو