عناوین این صفحه
-
رحمتی به دروازه برمیگردد؟
-
استقلال بهدنبال کفش طلای شیخ
-
دایی: قرار است یکی از اعضای کادرفنی اورتون شوم
-
مبصر یا تکنسین؟
-
بزرگِ تیـــم
-
نعمتی توپ از دست میداد نکونام مسخرهاش میکرد
-
با عذرخواهی داور، مصدومیت بازیکن ما خوب میشود؟
-
نباید اجازه دهیم باشگاهی خاص زورگویی کند
-
کلیپ جـــنجالی
-
مورد عجیب شیاطین سرخ
-
روزنامههای ورزشی هنوز اهمیت دارند؟
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6679 /
۱۳۹۹ چهارشنبه ۱ بهمن
|
مربی جدید به شهرخودرو اضافه میشود
رحمتی به دروازه برمیگردد؟
ایران ورزشی- وقتی مهدی رحمتی به عنوان سرمربی جدید شهرخودرو انتخاب و معرفی شد، خیلیها تعجب کردند. شاید دلیل اصلی آن هم این بود که کمتر کسی فکر میکرد رحمتی به این زودی قید حضور در دروازه را بزند و به عنوان نفر اول کادرفنی، روی نیمکت بنشیند. البته دلیل دیگر عجیب بودن انتخاب رحمتی به عنوان سرمربی، بدون مدرک بودن او بود. رحمتی تا الان در هیچ کلاس مربیگری شرکت نکرده بود و هیچ تجربهای در رابطه با هدایت یک تیم نداشت. حالا تصور کنید با این شرایط، او به عنوان سرمربی تیم لیگ برتری شهرخودرو انتخاب شد. به هر حال شهرخودرو کارش را با هدایت مهدی رحمتی شروع کرد. این تیم در لیگ قهرمانان آسیا نتوانست کاری از پیش ببرد و در نهایت خیلی زودتر از پایان مسابقات دور گروهی، حذف شد. با این وجود، باشگاه از مهدی رحمتی حمایت کرد تا او با اعتماد به نفس بالا کار خود را دنبال کند و نتایج بهتری به دست بیاورد. شهرخودرو در فصل بیستم، شروع خوبی داشت اما رفته رفته شرایط تیم بد شد. به صورتی که تیم مهدی رحمتی در مقابل نفت مسجدسلیمان شکست سنگینی خورد و به رده سیزدهم جدول سقوط کرد. همین شرایط باعث شد باشگاه و البته خود رحمتی به دنبال تغییری کوچک در تیم باشند. گفته میشود قرار است به زودی یک مربی به عنوان مدیرفنی به شهرخودرو اضافه شود و به مهدی رحمتی کمک کند. در واقع این مربی قرار است به مهدی رحمتی کمک کند تا شرایط بهتر شود اما رحمتی همچنان عنوان سرمربی را خواهد داشت. همین قول و قرارها هم باعث شد حالا مهدی رحمتی به دنبال بازگشت به دروازه هم باشد. این شرایط باعث میشود شهرخودرو به اصطلاح با یک تیر، 2 نشان بزند. اول اینکه کادرفنی تقویت میشود تا نتایج بهتر شود و جایگاه تیم در جدول بهبود پیدا کند و مسأله دوم هم به تقویت دروازه تیم برمیگردد؛ جایی که شهرخودرو نشان داد با مشکل مواجه است چراکه هم سعید جلالیراد و هم میلاد فراهانی در بازیهای مهم، گلهای بدی خوردند که این مسأله رحمتی را به این فکر وا داشت تا به دنبال بازگشت به دروازه باشد. رحمتی که تیمش را برای بازی این هفته مقابل نساجی آماده کرده، درباره تصمیمش برای بازگشت به دروازه هم صحبت کرد: «من تمریناتم را شروع کردهام و باید ببینیم شرایط به چه شکل پیش میرود و چه اتفاقاتی رخ میدهد.» سرمربی شهرخودرو درباره اینکه آیا ممکن است دوباره به دروازه برگردد هم ادامه داد: «این را خدا میداند و باید ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد.» این صحبتها نشان میدهد تغییرات کوچک در گروه فنی تیم شهرخودرو کاملاً جدی است و البته رحمتی نمیخواهد به این زودی فوتبال را کنار بگذارد. به همین دلیل تمریناتش را شروع کرده تا باز هم به دروازه برگردد و حداقل در بازیهای مهم تیمش بتواند به زمین برود و برای گل نخوردن شهرخودرو تلاش کند.
به طارمی و علیپور جایزه دادند به دیاباته نه!
استقلال بهدنبال کفش طلای شیخ
حمیدرضا عرب
غول دومتری، پنجههای ببر و حتی هیولا؛ اینها القابی است که برای شیخ دیاباته ساختهاند اما شاید هیچیک از این تعابیر با شخصیت مهاجم استقلال همخوانی نداشته باشد. او بهرغم آنکه شاید چهرهای خشن به نظر بیاید اما درونی شفاف و آرام دارد که همه مربیان استقلال را مجذوب خود کرده است. آخرین اظهارات سرمربی استقلال درباره دیاباته نشان میدهد پسر مالیاییالاصل باشگاه استقلال توانسته در میان افکار سرمربی استقلال هم جای ثابتی برای خود باز کند. او پیشتر نیز برای استراماچونی، مجیدی و مطلق مهرهای قابل احترام بود و حالا نیز بدل به یکی از عناصر اصلی تیم فکری شده به شکلی که سرمربی استقلال بهرغم تمایلات خود به بازی محتاطانه در بازیهای اخیر دیاباته را در کنار مطهری و قایدی در خط حمله قرار داده و از این ترکیب 3 نفره استفاده کرده است. شاید تنها ایرادی که بتوان از دیاباته گرفت، مصدومیتهای گاهوبیگاه است که در مواقعی برای استقلال گران هم تمام شده است وگرنه او نه از لحاظ فنی در وضعیتی است که پیراهن استقلال به تنش نیاید و نه اخلاقی. در واقع شیخ هم از امتیاز بازی در استقلال برخوردار است و هم از لحاظ رفتاری توانسته تحسین خاص و عام را برانگیزد.
***
یک ماه پیش بود که دیاباته وقتی با سؤالی درباره آقای گلی در لیگ بیستم مواجه شد، متواضعانه گفت: «هنوز برای آقای گلی انگیزه دارم.» آن روزها بهواسطه آنکه گادوین منشا با 9 گل در صدر جدول گلزنان لیگ برتر قرار داشت برخی حرفهای دیاباته را جدی نگرفتند و حتی او از سوی هواداران پرسپولیس به سخره هم گرفته شد اما بعد از فروکش کردن تب منشا آرامآرام دیگر گلزنان لیگ برتر به او نزدیک شدند بهگونهای که اکنون سجاد شهباززاده نیز با 9 گل زده در کنار منشا قرار دارد و دیگر مهاجمان نیز میتوانند به این بازیکن برسند. مهدی قایدی نیز در جدول گلزنان لیگ برتر چهارگله است اما استقلالیها بیش از آنکه به مهدی دل بسته باشند تا دوباره آقای گل لیگ برتر شود، چشم دوختهاند به ساقهای آقای دیاباته تا با گلزنیهای مکرر خود فاصله نهچندان زیاد خود با صدرنشینهای جدول گلزنان را از میان ببرند. شیخ اکنون 3 گل زده و این تعداد گل در مقیاس دقایقی که برای استقلال به میدان رفته رقمی قابل توجه است و او میتواند به آقای گلی و دستیابی به کفش طلای لیگ ایران امیدوار باشد.
***
آری کفش طلا! همان جایزهای که شیخ فقط روی کاغذ صاحبش شده و هنوز برنامهریزان فوتبال ایران اقدامی در راستای اهدای این جام جذاب به مهاجم استقلال انجام ندادهاند. ممکن است یکی از دلایل امتناع از اهدای کفش طلا به شیخ ممانعت از برگزاری مراسم برترینها بهدلیل شیوع ویروس کرونا باشد اما بیشک میشد با یک برنامهریزی ساده جوایز بهترینهای فصل را قبل از برگزاری بازیها به بازیکنان و مربیان لیگ برتری اهدا کرد. استقلالیها نیز خیلی انتظار کشیدند سازمان لیگ جایزه مهاجم گلزنشان را پیش از یکی از بازیهای لیگ برتر به ورزشگاه ارسال کند و شیخ با کفش طلا عکس یادگاری بگیرد اما تا کنون این اقدام انجام نشده تا علامت سؤال بزرگی در افکار استقلالیها شکل بگیرد. این ماجرا حتی در باشگاه استقلال نیز مطرح شده و دلخوریهایی از این بیتوجهی به وجود آمده است. حتی بحث اهدای کفش طلا به طارمی و علیپور هم پیش آمده و این پرسش مطرح شده که چرا به بازیکنان پرسپولیس کفش طلا میدهند اما به مهاجم استقلال نه.
***
اهدای کفش طلا به شیخ بیشک مطالبه بزرگی نیست. چیزی به پایان نیمفصل باقی نمانده و در یکی از بازیهایی که استقلال میزبان است میشود از دیاباته بابت گلزنیهایش در لیگ برتر تقدیر کرد و استقلالیها را نیز از ذهنیت تبعیض میان بازیکنان خود و بازیکنان رقیب سنتی خارج کرد. این انتظار باید هرچه زودتر به سرانجام برسد.
متأسفانه تماسم با فوتبال آلمان کمتر شده است
دایی: قرار است یکی از اعضای کادرفنی اورتون شوم
چند هفته قبل بحث حضور علی دایی در باشگاه اورتون منتشر شد. موضوعی که بازتاب فراوانی در رسانهها داشت و حالا کیکر هم سراغ آقای گل فوتبال جهان رفته و در این باره و البته چند مسأله دیگر با او صحبت کرده است. دایی درباره پیشنهاد اورتون و ارتباط با فرهاد مشیری، مالک این تیم میگوید: «ارتباط ما از طریق یک دوست برقرار شد. اگر زمانی فرصت سفر مجدد به انگلیس مهیا شود، میخواهیم یک بار در مورد امکان همکاری من با کادر فنی باشگاه صحبت کنیم. قرار است یکی از اعضای کادرفنی اورتون شوم .به هر حال افتخاری بزرگ و ارزشمند است. فکر کنم بیش از هر چیزی همین نکته که من در سطح بینالمللی بازی کردهام دلیل این اتفاق است. همینطور تمام دورههای مربیگری را پشت سر گذاشته و در تیم ملی ایران نیز فعالیت داشتم اما این نکته هم هست که هر کسی مرا میشناسد، میداند با چه شور و حرارتی دنبال فراگیری نکتههای تازه هستم. مسلماً حضور در یک تیم لیگ برتری چالشی بزرگ خواهد بود.»
سؤال بعدی کیکر از علی دایی کمی حاشیهای است. این نشریه پر تیراژ آلمانی از دایی پرسیده که درست است در سال 2019 در هواپیما کنار احمدینژاد، رئیس جمهور اسبق حاضر به نشستن نشدید و ترجیح دادید چند ردیف دیگر بنشینید؟ دایی در جواب میگوید: «من همیشه خودم را وابسته و مدیون مردم حس کردهام. من آزاد هستم و برای آن کسانی زندهام که مرا مورد حمایت قرار دادند تا به اینجا برسم. از این جهت راحت بگویم که کنار مردم عادی مینشینم. به سیاست علاقهای ندارم. از این جهت حرکتم سیاسی نبود.»
در دوران کرونا، ارتباط دایی با فوتبال چطور است؟ او در این باره میگوید: «من مسابقات لیگهای درجه یک را از طریق تلویزیون تماشا میکنم. هیچیک از بازیهای تیم بایرنمونیخ را از دست نمیدهم. کتابهای مربوط به بهترین مربیان را میخوانم. سعی میکنم چیزی از این کتابها یاد بگیرم تا همچنان در کارم پیشرفت کنم. صرف کسب عنوان و موفقیت برایم کافی و تعیین کننده نیست.»
دایی در گفت و گو با کیکر هم به ماجرای اخراجش از تیم ملی اشاره میکند: «به طور کلی در ایران چه در فدراسیون و چه در سطح باشگاهها، بزرگترین معضل این است که مدیریت بر اساس آگاهی پیش نمیرود بلکه مطابق مناسبات کار انجام میشود. اگر یک مدیر برود و یک مدیر جدید بیاید، کل بدنه مدیریتی عوض میشود. از این جهت تیم ملی آن دورنمای لازم را ندارد. فوتبال در ایران سالم نیست اما با وجود سوءمدیریتها، بازیکنان ایرانی در لیگهای اروپایی حضور مییابند اما به خاطر همین وضعیت ناجور، فقط چند نفر میروند، در حالی که میتوانند تا 100 نفر هم در اروپا بازی کنند.»
آقای گل فوتبال جهان، به خبرنگار کیکر درباره تصادف شدیدی که در سال 2012 برایش رخ داد، اینگونه توضیح میدهد: «خیلی تلخ و دردناک بود. این اتفاق بعد از بازی راهآهن که تیم من بود در اصفهان رخ داد. کنترل خود را از دست دادیم و من سوار بر خودرو واژگون شدم. شاید آن لحظه ذهنم خیلی مشغول بازی بود. بدون هیچ برخوردی با چیزی این اتفاق رخ داد. دچار آسیب بسیار جدی نشدم اما با این وجود یاد گرفتم برای خودم، خانوادهام و هوادارانم زنده بمانم.»
بعید است خبرنگاری با علی دایی صحبت کند و درباره رکورد بهترین گلزن ملی جهان و البته نزدیکی کریستیانو رونالدو به آن سؤالی نپرسد.
دایی در این باره میگوید: «بدون شک و هیچ تردیدی رونالدو بهترین فوتبالیست تمام ادوار است. هیچ بازیکن دیگری به غیر از او شایسته شکستن رکورد من نیست. اطمینان دارم این بهترین پاداش برای کسی است که سخت و پابرجا کار کرده. به این خاطر چنین عنوانی پاداشی مناسب و بجا برای او خواهد بود. البته فقط یک بار رونالدو را دیدهام. آن هم زمانی که در جام جهانی 2006 مقابل پرتغال بازی کردیم.»
آیا دایی ارتباط خود را با فوتبال آلمان ادامه داده است؟ این سؤال کیکر از شهریار است و البته پاسخ او: «متأسفانه تماسها کمتر شده است. البته برخی از آشنایان را در مراسمهای فیفا و جاهایی مشابه میبینم. خیلی خوشحال شدم که بیلهفلد دوباره به بوندسلیگا صعود کرد. واقعاً طرفدارش هستم، چون اولین تیم من در خارج بود. البته با وجودی که از مربیانم در مونیخ و برلین یعنی اوتمار هیتسفلد و یورگن روبر خیلی چیزها یاد گرفتم، باید بگویم که میدندورپ در آن زمان نقشی مثل یک پدر برای من داشت. فقط میدانم که او به خاطر فوتبال این روزها مرتب در رفت و آمد است. من از همین جا تمام خوبیها را برایش آرزو میکنم. همینطور بابت تمام زحماتش برای خودم تشکر میکنم.»
درباره نقش کریمباقری روی نیمکت
مبصر یا تکنسین؟
نه آقای باقری، اسم این کارها نمیتواند مربیگری باشد
نگاه مخالف
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
تمجید از کریم باقری بابت سالی چند سیلی و لگد روی نیمکت و راهاندازی بساط زننده و دور از شأن فالوور فروشی در اینستاگرام با اعتبار پرسپولیس، یکی از نشانههای سهلانگاری در خبرنگاری ورزشی و ساختن توصیفهای بیهوده درباره چهرههای شناختهشده است.
کریم باقری به دلیل کیفیت فوتبالش در تیم ملی، اعتباری که با بیش از ۵۰ بازی در بوندسلیگای یک و دو به فوتبالش اضافه شد، نمایشهای به یاد ماندنیاش در پرسپولیس و سیاق بازیاش که قدرتنمایانه به نظر میرسید و البته رفتارش که با آقامنشی توأم بود، یکی از معتبرترین چهرههای فوتبال ایران است.
اما درباره کریم باقری به دلیل همین اعتبار هرگز لازم نیست دچار توصیفهای اغراقآمیز باشیم. او بارها خود را در مربیگری بیادعا معرفی کرده و علاقهای ندارد عملکردش در مربیگری با کیفیت کارش سنجیده شود. او در هر فصل با چند تشر و چند برخورد فیزیکی در صحنههایی که بازیکنان پرسپولیس مشغول پرخاش به داور یا هر درگیری دیگری هستند، خود را در نقش یک ناظم جا میزند و از اعتبار دوران فوتبالش خرج میکند تا بازیکنان مقابل واکنشهای او سر فرو بیاورند. مرسوم است که این نقش در رسانهها همیشه مورد تمجید قرار بگیرد، او را آقاکریم صدا بزنند و حتی همواره به تیمهای دیگر توصیه کنند که یک کریم باقری برای خود پیدا کنید.
شخصیت تأثیرگذار، یکی از ویژگیهای مربیان است. آنها با شخصیتی که با وام از دوران فوتبال خود یا دوران مربیگری خود به دست میآورند، تیم را تحت تأثیر خود قرار میدهند و این شخصیت در ایجاد نظم تیمی بیشک مؤثر است. اما این فقط یکی از چندین و چند ویژگی یک مربی است و هیچکس نمیتواند فقط با شخصیت تیغدار، مربی باشد و وقعی به چندین ویژگی دیگر در حرفهاش نگذارد و برای به دست آوردن هر ویژگی مؤثر دیگری قدمی برندارد و جایگاه مربی را با توصیفهای بیهوده رایج مال خود کند. برای مربی شدن باید سخت کار کرد، باید به سختی هر روز به دانستههای خود افزود و با چند سیلی و لگد به بازیکنان در هر فصل، هیچکس مربی
نمیشود.
کریم باقری به اعتبار فوتبال، به اعتبار مربیگری و به اعتبار پرسپولیس در اینستاگرام مشغول تبلیغات فالوور فروشی است. بله، از او بعید بود اما انگار از کمتر کسانی بعید است. کریم باقری با هر توصیف و تمجید درباره آقایی و تأثیرگذاری و بزرگواری و سیلی و لگدی که به بازیکنان میزند، صاحب اعتبار بیشتری برای فالوور فروشی میشود و حتی اعتبار تبلیغات فروش فالوور را نه با مربیگری، بلکه با نقشی مندرآوردی به عنوان مسئول دستور خفقان روی نیمکت به دست آورده است.
این نکته طنزآمیز به نظر میرسد اما واقعیت دارد که کریم باقری با وایرال شدن بحث تبحرش در چک و لگد روی نیمکت، امروز موفق به فروش چندصد k فالوور بیشتر به سالن اپیلاسیون محل شد. این -با تأسف- اوج قدرت اقتصاد فوتبال ایران است. مهمترین چهرههای فوتبال با وجه اشتهار و اعتبار ورزشی خود نه در درآمدزایی به شیوهای که دور از شأن یک چهره شناختهشده نباشد، بلکه به همین روشهای سخیف در اینستاگرام فارسی کسب درآمد میکنند. این مثال از این رو اهمیت دارد که نشان دهد تصویر شخصیت ثبتشده از چهرههای معتبر فوتبال تا چه اندازه مخدوش شده است و با نقش ناظم روی نیمکت و با توصیفهای دمدستی ژورنالیستی بازسازی نمیشود.
در این روزگاری که زندگی ما را میگذراند، چارهای نداریم جز اینکه تا همین اندازه مته به خشخاش بگذاریم و سخت بگیریم به آنچه حوالی ما نفس کشیدن را سخت کرده است.
هر تیم یک نفر مثل آقا کریم میخواهد
بزرگِ تیـــم
نگاه موافق
احسان محمدی
اولین تصویرهای بسیاری از ما، جوان لاغر اندام و قدبلندی بود که آستین پیراهن آستین کوتاه و زرد رنگ «کشاورز» را تا جایی که میشد تا میکرد، تمام مدت میدوید و انگار خیلی به جاذبه زمین اعتقاد نداشت. همیشه روی هوا بود. محکم سر میزد، تکلهایش جانانه بود اما صدایش را کسی نمیشنید. صدای کریم. کریم باقری.
وقتی با 22 میلیون تومان به پرسپولیس پیوست، انگار در تمام ارکان فوتبال ایران زلزله آمده بود. با آن پول الان نمیشود نصف یک پراید را خرید اما امیر عابدینی «نه» نیاورد، میدانست چه الماسی به تورش افتاده. کریم شد ژنرال خط هافبک پرسپولیس و تیمملی ایران.
سالهاست که هیچ فوتبالیستی مثل او اینطور به تنهایی نظم میانه زمین را حفظ نکرده. هر وقت هم لازم میشد گل میزد. از هر جای زمین. انگار کفشهای یک غول پایش بود.
کافیست یادمان بیاید که او بعد از علی دایی با 50 گل زده بهترین گلزن تاریخ فوتبال ایران است. آن هم فقط در 87 بازی! یک هافبک بالاتر از همه مهاجمانی که در فوتبال ایران اسمشان را شنیدهایم. در ویترین افتخاراتش فقط جای یک تندیس «بهترین بازیکن آسیا» خالی است.
آقا کریم یکی از قابهای ماندگار بازی این هفته پرسپولیس و فولاد شد. عکسهایش در حال تذکر جدی به کنعانیزادگان برای دست کشیدن از اعتراض به داوری را حتماً دیدهاید.
این اولین بار نیست که کریم باقری اینطور بازیکنان سرکش تیمش را رام میکند. در دربیهای تهران هم هر وقت لازم بود وسط زمین میآمد و حتی یک بار تا مرز کتکزدن شیث رضایی و شجاع خلیلزاده پیش رفت. در دربی مهر 98 هم وسط مشت و لگدپرانی بازیکنان دو تیم، به داد داور رسید، با دست جلوی دهان سیامک نعمتی را گرفت، احمد نوراللهی را هل داد و اجازه دخالت به شجاع نداد و با فریادهای کر کننده به همه نشان داد کت تن کیست.
کریم باقری حتی در دوران اوجش هیچوقت اهل کری خواندن در رسانهها نبود، با توپ حرفش را میزد، فوتبالش را چنان به تیم حریف دیکته میکرد که لازم نبود بیرون از آن برای کسی شاخ و شانه بکشد. خشمش را یک بار دیدیم. مقدماتی جامجهانی 1998. سبیلهایش را زده بود و رفت توی زمین. بازیکن تیم قطر عصبانیاش کرد.
خودش میگوید فحش داد و بدون توپ لگد زد. کریم هم با مُشت کوبید توی صورتش. کارت قرمز گرفت، سرش را انداخت پایین و یکراست رفت رختکن. همین!
یحیی خوشبخت است که کریم باقری را دارد. همانطور که برانکو از این بخت بزرگ برخوردار بود که او را کنار خودش داشت. مردی که از تمام بازیکنان پرسپولیس بزرگتر و افتخاراتش بیشتر است. آنقدر محترم که حتی بازیکنان حریف هم مقابلش متواضع هستند. او میتواند هم در تمرین و هم هنگام مسابقه هر بازیکن سرکشی را به فرمانپذیری وادار کند.
هر تیمی یک کریم باقری میخواهد. یک کاپیتان بیرون از زمین. یک لنگر تسکین وسط روزهای متلاطم فوتبال. کسی که «تیم» را بیشتر از نمایش خودش دوست داشته باشد. هیچ جملهای مثل این دیالوگ در فیلم «ابد و یک روز» نمیتواند این یادداشت را تکمیل کند: «خراب شه خونهای که بزرگتر نداره!»
نیمکتنشینان پرسپولیس علیه جوسازی فولادیها
نعمتی توپ از دست میداد نکونام مسخرهاش میکرد
بازی پرسپولیس – فولاد پر از حاشیه و اتفاقات عجیب و غریب بود. اتفاقات و جنجالهایی که با سوت اشتباه محمدحسین زاهدیفر مبنی بر اعلام پنالتی به سود فولاد شروع شد اما پیش زمینه قبلی داشت. اتفاقاتی که تا بعد از سوت پایان، نشست خبری و حتی فردای بازی هم ادامه داشت.
ساعاتی بعد از پایان بازی باشگاه پرسپولیس بیانیهای در خصوص اتفاقات بازی فولاد داد. در این بیانیه آمده بود با توجه به اشتباهات مکرر داوری علیه این تیم، پرسپولیس خواستار عدالت است ضمن اینکه از سازمان لیگ و ارکان فدراسیون تقاضا دارد نظارت بیشتری روی اتفاقات کنار زمین داشته باشند.
در این بیانیه آمده بود: «برخی تلاش دارند تا با استفاده از تاکتیکهای نخنما از جمله حمله به تیم داوری و توهین به مربیان تیم مقابل، در صدد کسب نتیجه باشند، این زیبنده فوتبال ایران نیست؛ هرچند با این تلاشها نیز شکستشان قطعی است.»
دیروز صبح جعفر سمیعی هم در مصاحبهای با اشاره به اشتباهات داوری که علیه این تیم رقم خورده، در بخشی از مصاحبهاش به درگیریهای نیمکتنشینان دو تیم اشاره کرد: «انتظار ما این است که در جامعه فوتبال، به یکدیگر احترام بگذاریم، نه اینکه به دنبال جنگ و دعوا باشیم. مسائل مربوط به داوری و حواشی بازی با فولاد را تا آخر دنبال میکنیم و اجازه نمیدهیم فرد یا افرادی به پرسپولیس توهین کنند یا زحمات تیممان را با اشتباهات خود زیر سؤال ببرند. تا به حال در مورد هیچ موضوعی سکوت نکردیم و این بار هم در کمال آرامش و بدون اینکه دنبال بیاحترامی به دیگران باشیم، این مباحث را از راههای مختلف پیگیری میکنیم.»
اما این پایان کار نبود چرا که باشگاه فولاد در جواب این حرفها بیانیه تندی داد تا جدال دو باشگاه به اوج خود برسد.
فحاشی و تمسخر بازیکنان پرسپولیس
اما درگیریها از کجا شروع شد؟ همه، ماجراهای بعد از اعلام پنالتی علیه پرسپولیس را دیدهاند و بیشتر اتفاقات در سایتهای مختلف بازگو شده؛ اینکه نیمکتنشینان فولاد و در رأس آنها مهدی هاشمینسب به حرفی که محمد عسگری آنالیزور پرسپولیس بعد از اعلام پنالتی زده، به او و یحیی حمله کردهاند. حملاتی که حتی بعد از سوت پایانی بازی هم ادامه داشت و مربیان فولاد در حالی که همچنان در حال فحاشی به آنالیزور پرسپولیس بودند، بالاخره صدای یحیی هم درآمد و به نکونام و همراهانش معترض شد که چرا فحاشی میکنید؟
اما واکنش آنالیزور پرسپولیس در واقع واکنشی بود به رفتار نیمکتنشینان فولاد که مثل برخی بازیهای قبلی تیمشان سعی داشتند تیم داوری و تیم حریف را تحت تأثیر کارهای عجیب خود قرار دهند.
یکی از نیمکتنشینهای پرسپولیس در بازی با فولاد میگوید: «شاید باورتان نشود اما نیمکتنشینان فولاد واقعاً شیطنت میکردند. جواد نکونام با اینکه کاپیتان تیم ملی بوده و در لالیگا بازی کرده وقتی سیامک نعمتی صاحب توپ میشد و توپ را از دست میداد، صدایی درمیآورد که برای تمسخر افراد به کار برده میشود. شاید باورتان نشود اما مربیان فولاد زیر لب فحشهایی میدادند که روحیه بازیکنان ما را بههم بریزند.»
یکی دیگر از نیمکتنشینان پرسپولیس هم میگوید: «اینها حربهشان همین است. در چند بازی قبلیشان از جمله دیدار با استقلال، گل گهر و پیکان هم از این کارها کرده بودند تا داور و تیم حریف را تحت تأثیر قرار دهند و پوئن بگیرند. اصلاً شگردشان همین است. دیدید طوری اعتراض میکردند که انگار داور 6 تا پنالتی برای آنها نگرفته در حالی که این تیم ما بود که از داوری متضرر شده بود.»
سکوت مقابل حرفهای هاشمینسب
حمید مطهری در نشست خبری قبل از بازی به نیمکتهای شلوغکار برخی تیمهای لیگ برتری اشاره کرده و البته گفته بود منظورش تیم فولاد نیست اما همین حرفها برای نکونام خوش نیامد. سرمربی فولاد برای انتقام از کادر فنی پرسپولیس، هاشمینسب را جلو فرستاد تا با حرفهای تندش از یحیی و دستیار اولش انتقام بگیرد. هاشمینسب هم حساب کریم باقری را جدا کرد و به بقیه تاخت و آنها را متهم به مظلومنمایی کرد و حتی گفت در چند بازی مثل بازی استقلال و ذوبآهن کادر فنی پرسپولیس کنار زمین شلوغکاری کرده!
دیروز همه منتظر واکنش مطهری و یحیی و حتی عسگری آنالیزور پرسپولیس به حرفهای فولادیها و اتفاقاتی که بینشان گذشته، بودند اما آنها سکوت کردند و مصاحبه نکردند تا همه چیز شبیه یک جنگ سرد پیش برود. البته بیانیه دو باشگاه همه چیز را در سطح جدال دو باشگاه پیش برد اما به نظر میرسد اگر فولادیها بخواهند دوباره در این خصوص صحبت کنند و ادعایی در خصوص جو نیمکت پرسپولیس و خصوصیات نیمکتنشینانش داشته باشند، باید منتظر واکنش کادر فنی پرسپولیس هم باشیم.
با عذرخواهی داور، مصدومیت بازیکن ما خوب میشود؟
گفت و گو
محمدقراگزلو
اتفاقات بازی فولاد بیشتر از اینکه درون میدان باشد به حاشیههای کنار زمین و درگیری نیمکتنشینان دو تیم معطوف شد. درگیریهایی که حتی بعد از سوت پایان مسابقه هم ادامه داشت. این درگیریها منجر به اخطار گرفتن دو مربی پرسپولیس و یکی از مربیان فولاد شد. صحبتهای هاشمینسب در نشست خبری بعد از بازی و بیانیههای دو باشگاه علیه هم نیز ادامه این ماجراها بود. ماجراهایی که افشین پیروانی مدیر تیم پرسپولیس نمیخواهد وارد جزئیات آن شود.
آقای پیروانی تصاویر نشان میدهد شما بعد از بازی در حال صحبت با جواد نکونام هستید. ماجرا چه بود؟
چیز خاصی نبود . بالاخره در درگیریهایی که پیش آمد، چهارتا حرف هم زده شد اما نمیخواهم وارد جزئیات آن ماجرا شوم.
مهدی هاشمی نسب بعد از بازی مصاحبه تندی علیه پرسپولیس کرده. نمیخواهید جوابش را بدهید؟
چه بگویم؟ خب نظرش را گرفته. همه حرفهایشان را زدهاند و ویدئوها هم پخش شده. دیگر چه باید گفت؟
باشگاه فولاد بیانیه داده و در بخشی از این بیانیه درباره رفتار نیمکت پرسپولیس صحبت کردهاند. مگر تنشها و درگیریها بعد از تصمیم اشتباه داور مبنی براعلام پنالتی آغاز نشد؟
ببینید تا قبل از پنالتی نیمکت ما هیچ ریاکشنی نداشت و هیچ تنش و مشکلی هم پیش نیامد. ما اعتراضمان به داوری بود. ضمن اینکه یادتان باشد در بازی قبلی هم از داوری آسیب دیدیم. حالا نمیدانم چطور خاص هستیم و خاص بودنمان را با این اشتباهات داوری که هر هفته علیهمان اتفاق میافتد، چگونه توجیه میکنند؟
آقای زاهدیفر قبل از اعلام پنالتی برای فولاد هم خیلی سوت زد و برخی خطاهای شما را اعلام نمیکرد در حالی که کوچکترین برخورد را برای فولاد خطا میگرفت.
من نمیخواهم وارد جزئیات مربوط به مسائل داوری شوم اما بار دیگر تأکید میکنم، بله ما به پنالتی اعلام شده معترض بودیم اما تا قبل از آن پنالتی نیمکتمان واقعاً آرام بود ولی حقمان ضایع شد و بعد از پنالتی معترض شدیم چون داور علیهمان سوت اشتباه زده بود. حالا هم داور عذرخواهی کرده اما با عذرخواهی هیچ اتفاقی نمیافتد.
پنالتی اشتباه اعلام شده علیه پرسپولیس در شرایطی اتفاق افتاد که پرسپولیس چیزی حدود 15 دقیقه تمرکزش بههم ریخت و نزدیک بود گل دوم را هم دریافت کنید.
بله دقیقاً بعد از آن پنالتی مشکلات ما زیاد شد. تمرکز تیم بههم ریخت، بازیکن ما اخطار گرفت و همان سوت اشتباه باعث مصدومیت بازیکن ما شد، پس این اشتباه نمیتواند بیتأثیر باشد. مطمئناً باید قضاوتها بهتر از این باشد و مشخص است چه تیمی بیشتر ضرر کرده. ما در بازی قبل در دربی هم از داوری ضرر کردیم و خواهشم این است ببینند تیمی که بیشترین ضرر را از داوری دیده کدام تیم بوده.
مهدی هاشمینسب در نشست خبری بعد از بازی از مظلومنمایی نیمکت پرسپولیس گفت.
حالا دیگر نمیخواهم وارد جزئیات بشوم و اسم خاصی ببرم. ایشان نظرش را گفته، شما هم لطف کنید و از شخص خاصی اسم نبرید چون من حرفهایم را به صورت کلی مطرح کردم. بعد از بازی هم خیلیها خواستند ما درباره اتفاقات حاشیهای بازی صحبت کنیم اما سکوت بهترین کار است، مگر اینکه کسی بخواهد بیش از حد درباره پرسپولیس حرفهای غیرمنطقی بزند.
اما بیانیه باشگاه فولاد، هم مفصل است هم خیلی تندتر از بیانیه باشگاه پرسپولیس.
مطمئناً اگر باشگاه لازم بداند دوباره عکسالعمل نشان میدهد. این هم در حوزه اختیارات مدیرعامل باشگاه است. من هم فقط در همین حد میگویم که قضاوت داور مشکل داشت و ما هم اعتراض کردیم. در بازی دربی هم دیدید که بازیکن حریف باید اخراج میشد. ما توقع داریم تصمیمات درستی در بازیهایمان گرفته شود. درست میگویند ما تیم خاص هستیم چون 50-40 میلیون هوادار داریم. اگر هم من نوعی اعتراض میکنم، به این خاطر است که باید مدافع تیمم باشم و از حق پرسپولیس دفاع کنم. حالا هم داور عذرخواهی کرده. آیا پنالتی برمیگردد؟ بازیکن مصدوممان برمیگردد؟
یعنی معتقدید این تصمیم اشتباه داور به اندازه کافی تأثیر منفی روی تیمتان داشته؟
بله، میگویند در نتیجه بازی تأثیر نداشته اما ببینید بعد از آن تصمیم بود که تنش ایجاد شد، بازیکنمان مصدوم شد و مربیمان اخطار گرفت. آیا اینها با یک عذرخواهی درست میشود؟
نباید اجازه دهیم باشگاهی خاص زورگویی کند
باشگاه فولاد خوزستان درباره اتفاقات و حواشی بازی برابر پرسپولیس بیانیهای صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده: «تیم رقیب با تحریفی آشکار در بیانیه خود مدعی است که «پرسپولیس نه فقط در نتیجه که چون بازیهای گذشته در زمین هم برتری فنی خود را مقابل فولاد خوزستان به رخ کشید». اگر تیم پرهزینه و متمول پرسپولیس از این وضعیت و عملکرد فنی رضایت دارد که جای حرف و سخنی باقی نیست اما اگر این بیانیه تنها برای آرام کردن دل هواداران این تیم پس از نتایج و نمایشهای اخیر است که باید به حال فوتبال ایران تأسف خورد که مدافع عنوان قهرمانیاش چنین حال و روزی دارد. باشگاه فولاد خوزستان ضمن تکریم دوباره داوران و به ویژه تمجید از سیاست جوانگرایی کمیته داوران اعلام میکند که برای دستیابی به حق خود کوتاه نمیآید و انتقاد خود را به نحوه چینش داوریها و عملکرد برخی داوران اعلام میدارد. این سؤال به صورت جدی مطرح است که چگونه میشود یک داور در ده ماه (از ابتدای سال 99) چهار بازی یک تیم را قضاوت کند (یک بازی فصل قبل و سه بازی در فصل جاری)؟ آیا نمونه مشابهی در دنیا از این نوع چینش وجود دارد؟ عجیبتر هم اینکه داور بازی بعد از فشارهای ایجاد شده مجبور به عذرخواهی میشود، در حالی که در مقابل اشتباههای رخ داده به ضرر فولاد -به اذعان کارشناسان داوری مؤثر بر روی گل اول و دوم- سکوت میکند. نکته مهم دیگر، رفتار نیمکت پرسپولیس و مصاحبههای تحریکآمیز یکی از اعضای کادر فنی این تیم قبل و بعد از بازی است. چگونه است که نیمکت حریف هر نوع رفتاری را از خود بروز میدهد اما پس از بازی، باشگاه حریف با چشمپوشی از اتفاقات، واقعیت رخ داده را تحریف و طلبکارانه ادعاهایی را مطرح میکند؟ چگونه میشود این رفتار را با پسوند «فرهنگی-ورزشی» این باشگاه جمع بست؟ آیا به غیر از این است که این رفتارها و این بیانیهها فرافکنی و فرار رو به جلوی باشگاه مقابل و سرپوش گذاشتن بر ضعفهای فعلی است؟ این رفتار نخنما هر چند تا اینجای لیگ و به ویژه در فصول اخیر برای تیم پرسپولیس در زمین با نتیجه همراه بوده اما از این پس باشگاه فولاد در مقابل این نوع رفتارها که به دنبال تأثیرگذاری بر عملکرد داوران است، سکوت نخواهد کرد و ضمن طرح دعوی به خاطر توهینها و رفتارهای انجام گرفته، از فدراسیون محترم فوتبال اجرای عدالت را طلب میکند تا باشگاهی خاص بیش از این به واسطه دستهای پشت پرده اجازه زورگویی به دیگر تیمها را پیدا نکند.»
رونمایی از لباس زنان پاورلیفتینگکار
کلیپ جـــنجالی
گزارش
محسن وظیفه
هنوز یک ماهی از حضور عبدالمهدی نصیرزاده در فدراسیون بدنسازی نگذشته اما سخت پیگیر برنامههای فدراسیون است. در همین راستا هم رونمایی از لباس و راهاندازی آکادمی پاورلیفتینگ زنان را در دستور کار قرار داد. مراسمی که البته با حواشی زیادی هم همراه شد. وزارت ورزش و جوانان از مدتی قبل با ارسال نامهای به فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام با ورود و فعالیت پاورلیفتینگ زنان زیر نظر فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام موافقت کرده بود و نصیرزاده رونمایی از لباس این ورزشکاران و راهاندازی آکادمی آنها را در رأس برنامههای خود قرار داده است. این موافقت در حالی انجام شده بود که تا پیش از این هم زنان در پاورلیفتینگ فعالیت میکردند و حتی به مسابقات جهانی هم اعزام میشدند اما زیر نظر فدراسیون بدنسازی نبود و نظارتی هم به این اعزامها انجام نمیشد. اما با ورود و فعالیت این رشته زیر نظر فدراسیون بدنسازی حداقل فعالیت زنان در پاورلیفتینگ متولی دارد و میتواند از وقوع بسیاری از مشکلات جلوگیری کند. بنابراین میتوان برنامه روز گذشته نصیرزاده را به فال نیک گرفت اما این برنامه با مشکلاتی روبهرو شد.
بر خلاف آنچه از قبل در دعوتنامه ارسالی به خبرنگاران اعلام شده بود که قرار است هم از لباس رونمایی و هم آکادمی پاورلیفتینگ زنان افتتاح شود اما رونمایی از لباس زنان پاورلیفتینگ فقط به یک کلیپ که در آن زنان پاورلیفتینگکار با لباس مخصوص و با حجاب خود در حال ورزش بودند و بعد از ورزش هم دقایقی درباره فعالیت ورزشی خود گفتوگو کردند، خلاصه شد. کاری که با واکنش برخی از رسانهها روبهرو شد و حتی اینطور در رسانهها انعکاس یافت که اصلاً از این لباس رونمایی نشده است.
معاون وزیر ورزش: حساسیتی روی فعالیت زنان در ورزش نداریم
برخی از رسانهها به گمانهزنی درباره اینکه وزارت ورزش با این رونمایی مخالف بود، پرداختند اما عبدالحمید احمدی که به عنوان معاون ورزش همگانی وزارت ورزش در این مراسم حضور داشت، به این ماجرا واکنش نشان داد و اعلام کرد که هیچ گونه حساسیتی از سوی وزارت ورزش برای فعالیت زنان در این ورزش وجود ندارد: «مجموعه اصلح برای هدایت رشتههای ورزشی خود فدراسیونها هستند که اگر فدراسیونها ارزشها را حفظ کنند دیگر نیازی نیست که نهاد دیگری برای حفظ ارزشها ورود کند و یا بخواهد این رشته را مدیریت کند. ما حساسیتی روی فعالیت زنان در رشتههای ورزشی نداریم و اصل این است که مجموعه ورزش ما پاک باشد. به همین دلیل هم از ورود فدراسیون بدنسازی به فعالیت زنان در پاورلیفتینگ حمایت شد.»
در حاشیه این مراسم که اختصاص به افتتاح و رونمایی در پاورلیفتینگ زنان داشت، مراسم کمک مؤمنانه فدراسیون بدنسازی هم برگزار شد که عبدالحمید احمدی معاون همگانی وزارت ورزش هم در آن شرکت کرد: «خوشبختانه جامعه ورزش در کمک به نیازمندان و آسیب دیدگان از ویروس کرونا امتحان موفقی داشت. از همان ابتدای شیوع ویروس منحوس اتفاقات تلخ اقتصادی و معیشتی رخ داد، از جمله خود باشگاههای ورزشی ما هم از این اتفاق جدا نبودند. با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری از همان روزهای نخست شاهد فعالیت پررنگ فدراسیونها و ورزشکاران در این رزمایش بودیم. قطعاً همه این کمکها برکت و گشایشی خواهد بود برای پیشبرد اهداف ورزش کشور، بنابراین از جامعه بدنسازی و پرورش اندام هم به خاطر این حمایتها تشکر میکنیم. جامعه ورزش پس از حادثه سیل در ساخت مسکن هم همراهی میکند که در این رابطه فدراسیون بدنسازی پیشگام بود. »
نصیرزاده: از لباس رونمایی شد اما کسی متوجه نشد
عبدالمهدی نصیرزاده رئیس فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام به ماجرای رونمایی نشدن از لباس زنان پاورلیفتینگکار واکنش نشان داد. رئیس فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام با اشاره به تصمیم اخیر این فدراسیون در شروع فعالیت زنان در زیر مجموعه این فدراسیون گفت: «این مراسم برگزار شد اما برخی از رسانهها متوجه این ماجرا نشدند.» نصیرزاده همچنین ادامه داد: «چه بخواهیم و چه نخواهیم زنان در حال فعالیت در ورزش پاورلیفتینگ هستند و این در سالهای گذشته هم بارها رخ داده بود و حتی اعزامهای خارجی زیادی را هم داشتند اما زیر نظر فدراسیون نبوده و حالا فدراسیون میخواهد با کمک وزارت ورزش این فعالیتها زیر نظر فدراسیون بدنسازی انجام شود تا بتواند نظارت خوبی را هم داشته باشد.» او با اشاره به اتفاقاتی که در حاشیه مراسم رونمایی رخ داد، گفت: «این مراسم خوب برگزار شد و مراسم رونمایی از لباس زنان پاورلیفتینگ هم با انتشار کلیپی از فعالیت زنان در این رشته انجام شد. اما برخی از رسانهها در آن هنگام در سالن نبودند و متوجه این موضوع نشدند.»
مراسم روز گذشته فدراسیون بدنسازی قسمت سومی هم داشت. یعنی علاوه بر رونمایی از لباس و افتتاح آکادمی پاورلیفتینگ زنان، مراسم کمک مؤمنانه ورزشکاران بدنسازی به قشر بیبضاعت جامعه هم انجام شد. در این مراسم که علاوه بر حضور تعدادی از قهرمانان و مربیان ورزش بدنسازی، عبدالحمید احمدی معاون ورزش همگانی وزارت ورزش و عبدالمهدی نصیرزاده هم حضور داشتند، 300 بسته برای اهدا به نیازمندان تهیه شد.
آیا منچستریونایتد میتواند قهرمان لیگ برتر شود؟
مورد عجیب شیاطین سرخ
گزارش
جاناتان ویلسن
تساوی بدون گل منچستریونایتد در خانه لیورپول چه معنایی دارد؟ معنیاش این است که آنها در حالی که یک بازی تا نیمفصل فاصله دارند، در صدر جدول لیگ برتر قرار گرفتهاند و در حالی مقابل پنج تیم بزرگ دیگر انگلیس بازی کردهاند –بهعلاوه لستر که در پنج سال گذشته آنقدر استمرار داشته که آنها را بتوان عضو علیالبدل شش تیم بزرگ دانست- که هیچکدام از این تیمها را نبردهاند. آیا یونایتد مدعی قهرمانی است؟ شاید اگر فصل جاری فصلی معمولی بود، آنها را نمیشد مدعی دانست.
یونایتد در دنیای غیرقابل پیشبینی امروز دستکم تا حدی پیشبینیپذیر است. تنها تیمی که در این فصل، بهجز شش تیمی که نام برده شد، از یونایتد امتیاز گرفته، کریستالپالاس است. البته آن بازی در هفته اول برگزار شد و بسیاری از تیمهایی که تا آگوست در اروپا حضور داشتند شرایط خوبی در ابتدای فصل نداشتند اما از آن هنگام تاکنون الگوی یونایتد کاملاً مشخص بوده؛ اینکه تیمهای میانه و پایین جدول را ببرند ولی برابر تیمهایی که احتمالاً بههمراه خودشان هفت تیم بالای جدول را تشکیل خواهند داد، پیروز نشوند. یونایتد پس از شکست مقابل پاریسنژرمن و آر.بیلایپزیگ از لیگ قهرمانان کنار رفت و حالا میتوان نتیجه گرفت آنها مقابل تیمهای ضعیفتر بهتر نتیجه میگیرند.
اما یونایتد در فصل گذشته اوضاع متفاوتی داشت و در 12 بازی مقابل این شش تیم، هفت پیروزی و سه تساوی کسب کرد. آنها مقابل تیمهای دیگر بهصورت میانگین تنها 62/1 امتیاز گرفتند. این فصل آنها برابر تیمهای دیگر بهصورت میانگین 75/2 امتیاز کسب کردهاند.
با آمدن برونو فرناندس، یونایتد خلاقیت بسیار بیشتری پیدا کرده و حضور ادینسون کاوانی هم باعث شده این تیم در حرکات هوشمندتر باشد و در خط حمله زهردارتر. تیم یونایتد هنوز کامل نیست اما این تیم بسیار منسجمتر از تمام تیمهای دوران پس از سر الکس فرگوسن است.
اما برنامه سولشر برای احیای دهه 1990 در یونایتد از گل خوردن و سپس بازگشت به بازی تغییر کرده و آنها دوباره به سیاق آن سالها به مساوی صفر بر صفر عادت کردهاند. سیاست یونایتد با سولشر این است: مقابل تیمهای بزرگ عقب بنشین، آنها را به زمین خودت بکش و در ضدحملات به آنها ضربه بزن. این چیزی است که حتی سرسختترین منتقدان سولشر هم قبول دارند که او در انجامش استاد است. لوییس فانخال که فوتبال مالکانه را بسیار میپسندد هم گفته این پایه روش بازی سولشر است.
اما چرا این کار در فصل گذشته جواب نداد؟ از یکسو رقیبان به گذشته یونایتد فکر میکردند و از سوی دیگر هم شاید برای سولشر احترام بیشتری قائل بودند. منچسترسیتی که فصل قبل سهبار به منچستریونایتد باخت، در بازی این فصل در لیگ هوشیارتر بازی کرد اما فوتبال هم تغییر کرده است. تقویم آشفته بازیها به این معناست که تیمها انرژی و زمان آمادهسازی لازم را پیش از مسابقات ندارند. حالا همه ترجیح میدهند عقب بنشینند و دفاع کنند.
لیورپول در بازی با یونایتد پس از آنکه توفان تیاگو آلکانتارا فرونشست، تصمیم گرفت به تساوی بسنده کند. از دقیقه 30 به بعد یونایتد فرصتهای بیشتری داشت. بازیکنان یونایتد هفتبار در نیمه اول در آفساید گرفتار شدند که این نشان از انضباط دفاعی لیورپول دارد، اما مارکوس رشفورد در فرارهایش عجول بود که شاید بهدلیل این بود که از کناره میدان به مرکز خط حمله رفته بود.
اما تکلیف یونایتد چه میشود؟ هیچ تیمی که تنها با بردن تیمهای میانه و پایین جدول قهرمان نمیشود؟ شاید این به همان تردید همیشگی درباره سولشر برگردد. او میتواند تیمی بسازد که عقب مینشیند و در ضدحملات خوب است. کیفیت بازیکنان او باعث میشود به تیمهای کوچکتر غلبه کنند (و البته پیروزیهای اخیر برابر برنلی، استونویلا و ولوز فوقالعاده نبودند) اما آیا او میتواند خط حملهای را بسازد که مقابل خطوط دفاعی با کلاس بالاتر بهتر عمل کند؟ شواهد که چنین چیزی را نشان نمیدهد، اما آیا این مهم است؟ احتمالاً نه. در این فصل بسیار عجیب، اینکه در فصول گذشته چه الگوهایی حاکم بوده مهم نیست، اما فرم عالی سیتی و اینکه آنها در نیمهنهایی جام اتحادیه چطور یونایتد را بردند نشان میدهد اوضاع شاید کمی به حالت عادی برگشته باشد.
منبع: گاردین
روزنامههای ورزشی هنوز اهمیت دارند؟
سرمقاله
آرمن ساروخانیان @armen7791
انتشار روزنامههای ورزشی در ایران از دهه 70 شروع شد. در آن زمان کیوسکها در قرق هفتهنامهها بود و تولد روزنامههای ورزشی پاسخ به نیاز ورزشدوستانی بود که میخواستند صبح به صبح در جریان اخبار و اتفاقات قرار بگیرند.
روزنامههای ورزشی تکثیر شدند و تیراژشان بالاتر رفت، ولی پس از مدتی با رقیب قدرتمندی به نام اینترنت روبهرو شدند و ظهور سایتهای ورزشی و شبکههای اجتماعی ضربه نسبتاً شدیدی به فروش آنها بود. حتی گروهی نسبت به آینده روزنامههای ورزشی و به طور کلی نشریات مکتوب بدبین هستند و آنها را محکوم به فنا میدانند، ولی اتفاقی که در روزهای گذشته برای روزنامه اکیپ رخ داده این نظریه را تکذیب میکند و نشان میدهد که روزنامههای ورزشی برای طرفداران ورزش جایگاهی دارند که رسانههای مشابه به راحتی نمیتوانند آن را
پر کنند.
تنها روزنامه ورزشی فرانسه از هشتم ژانویه به دلیل اعتصاب بخشی از کارکنانش در اعتراض به سیاست تعدیل نیرو منتشر نمیشود و این موضوع در محافل ورزشی با واکنشهای زیادی روبهرو شده است. هرچند در فرانسه شبکههای تلویزیونی، برنامههای رادیویی و سایتهای ورزشی فعالی وجود دارند، ولی ظاهراً هیچکدام نتوانسته جای اکیپ را پر کند. تعدادی از چهرههای ورزشی فرانسه برای حمایت از کارمندان اکیپ و کمک به پایان این اعتصاب نامه مشترکی منتشر کردند که روز به روز به تعداد امضاهای زیر آن اضافه میشود و به تازگی تعدادی از سلبریتیهای ورزشدوست این کشور هم به این کمپین پیوستهاند. در جمع امضاکنندگان این نامه از اعضای تیم فوتبال قهرمان جهان سال 1998 تا قهرمانان المپیک فرانسوی و بازیگران سینما دیده میشوند.
در این میان نیکولا ماهو، تنیسور فرانسوی هم نامهای درباره علاقهاش به اکیپ نوشته که میتوان برای رابطه تمام طرفداران ورزش با روزنامههای ورزشی در هر گوشه از جهان تعمیم داد. بخشهایی از نامه ماهو به این شرح است: «اکیپ برای من لذت رفتن به کیوسک است، روزهایی که روزنامه در یک دست و نان باگت در دست دیگرم بود، برایم یک روز موفق تضمینشده حساب میشد. هنوز هم میتوانم احساسی را که از خواندن گزارش رقابت استفان دیاگانا (دونده ماده چهارصد متر بامانع) در آتن خواندم، درک کنم. با والدینم تازه از ساحل برگشته بودیم و پاهایم هنوز شنی بود که قصه رقابتی که به طور زنده ندیده بودم و رشتهای که طرفدارش نبودم را بلعیدم، انگار خواب میدیدم. نمیدانم این گزارش را چه کسی نوشته بود، ولی شاهد پرشوری از این لحظه تاریخی بود و کمک کرد که من هم احساس کنم آنجا بودم.»، «بارها مصاحبههای پیت سمپراس، الگوی ورزشیام را بریدم و به دیوار اتاقم چسباندم تا به من انگیزه بدهد!»، «بارها جلدهای روزنامه را بریدم تا لحظات تاریخی را ماندگار کنم»، «چه کسی است که برای تفریح تلاش نکرده باشد تیتر روزنامه فردا یا نمره بازیکنان تیم محبوبش را حدس بزند؟ »، «خواندن این روزنامه چند ورزشکار حرفهای، مربی، مدیر و روزنامهنگار را به سمت حرفههایشان هدایت کرده؟»
روزنامههای ورزشی ایران سابقه اکیپ را ندارند و از طرف دیگر مشکلات خاص خودشان را دارند که اجازه نداده در این سالها به کیفیت بالاتری برسند، با این حال هنوز هم بخش مهمی از محتوای ورزشی در همین روزنامهها تولید میشود و منبع مهمی در تغذیه رسانههای فضای مجازی است.
شاید دسترسی آسان به رسانههای اینترنتی و مشکلاتی مثل شیوع کرونا و گرانی کاغذ روی فروش روزنامههای ورزشی اثر منفی گذاشته، ولی هنوز روزنامهها به حیاتشان ادامه میدهند و رفع برخی از این موانع و تلاش برای ارائه کیفیت بهتر هنوز میتواند مخاطبان را مجاب کند که هر روز صبح برای خرید روزنامه به کیوسک بروند، تحلیل مسابقات روز قبل یا گزارشی که درباره یک رشته دیگر نوشته شده را با ولع بخوانند و به آن علاقهمند شوند، مصاحبه ورزشکار مورد علاقهشان را بخوانند و برای فعالیت در آن رشته انگیزه پیدا کنند...
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو